دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: اصول و مبانی نمایشنامه نویسی

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض اصول و مبانی نمایشنامه نویسی


    بخش اول:

    ایده

    برای یافتن یک ایده مناسب، بهشش طریق میتوان عمل کرد:

    ۱- میتوانید از زندگی خودتانایده بگیرید

    به طور حتم هر کدام از شما در زندگی با مسائلیروبرو شدهاید. این مسائل ممکن است در ظاهر، یک اتفاق ساده به نظر آید ولی اگر بهعقب برگردید و آن حوادث و مشکلات را بررسی کنید متوجه میشوید که میتوان از میانآنها یک متن نمایشی خوب تهیه کرد. تجربیات شما در زندگی میتواند الگوی مناسبی براینوشتن نمایشنامه باشد به نوعی میتوان گفت تئاتر صحنۀ نشان دادن آزمایش انسانها درشرایط سخت و استثنایی است.شما به عنوان نویسنده باید درهمۀ حوادث دقت کنید چرا که در پشت بسیاری از حوادث زود گذر، مسائلی وجود دارد کهمیتواند طرح یک داستان را برای شما فراهم نماید. فقط کافی است که از کنار هیچحادثهای در زندگی ساده نگذرید. یک نویسنده می­تواند از زندگی انسانها ایدههایمناسبی بگیرد به شرطی که به همه چیز اهمیت دهد و خود را در هر حادثهای سهیمبداند.

    ۲- تجدید نظر در گفتار و اعمال

    فرض گیریم که شما میخواهید یکی از حوادثی را که در زندگیتان اتفاق افتادهرا به صورت نمایشنامه در آورید اما متوجه میشوید که آن اعمال و گفتار واقعی، مناسبموضوع نمایشی شما نیستند در این صورت میتوانید در آنها تجدید نظر کنید و از خودبپرسید« اگر به جای فلان حرکت یا گفته، این عمل یا گفتار قرار گیرد چه پیش میآید؟با یک حادثه به دو صورت میتوان برخورد کرد اول: آنچه راکه هست و اتفاق میافتد، میبینید و سپس عین آن واقعه را بازگو میکنید. دوم: شماواقعه را میبینید اما میگویید بهتر بود به صورت دیگری اتفاق میافتاد. این« بهتربود »ها از اعتقادات و آرزوهای ما سر چشمه میگیرد. بنابراین اگر واقعهای همانطورکه اتفاق افتاده است باز گو کنیم تنها یک وجه کار را در نظر گرفتهایم. قسمت اعظمکار یک هنرمند این است که دیدگاه خود را نسبت به مسائل با اعتقادات و آرزوهایشبیامیزد. دیگر اینکه هر حادثهای را از طریق احتمالات مختلف بررسی کنید تا بهترین ومناسبترین شکل آن را بیابید.

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  2. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : اصول و مبانی نمایشنامه نویسی

    ۳ - گرفتن ایده از طریق دیدن وشناختن انسانها


    گاهی ممکن است یک نفر توجه شما را جلب کند. چرا که آن شخص ممکن است یکی از خصوصیات زیر را داشته باشد: راستگو و شجاع، ترسو ودروغگو، تندخو، وسواسی، ولخرج، خودخواه، متواضع، دورو و ریاکار، بی انضباط، منظم ووقت شناس، … هرکدام از خصوصیات یک فرد ممکن است نظر شما را به خود جلب کند و از آنایدۀ نمایشی بگیرد. برای مثال شما با آدمی روبرو میشوید که بسیار ساده اندیش است. اگر او را در مقابل یک آدم دروغگو و ریاکار قرار دهید چه حادثهای رخ خواهد داد؟هنگامی که از شخصیتی ایده میگیرید، در مقابل او، شخصیتی متضاد قرار دهید. حالمیتوانید این شخص را در خیال خود فرض کنید. خواه وجود داشته باشد خواه نداشتهباشد. همانطور که گفته شد تئاتر صحنۀ نمایش انسانها در شرایط خاص است. برای برجستهنمودن شخصیت نمایشنامه باید او را در یک موقعیت استثنایی قرار دهید تا آنچه را کهمیخواهید بگویید شکل نمایشی بیابد. ممکن است افراد را در شرایط عادی نتوان شناختاما زمانی که در یک شرایط خاص قرار بگیرند هر کدام ماهیت خود را نشان میدهندبنابراین در موقعیت خاص هرکس متناسب با توان، روحیه، اخلاق و اعتقاد خود عمل میکندالبته باید در نظر داشت که موقعیت استثنایی بدون وجود دو نیروی متضاد معنیندارد.


    ۴ - گرفتن ایده از زندگینامهها و شرحاحوال



    یکی از منابع مهم که میتوان برای نوشتن نمایشنامهاز آن ایده گرفت شرح حال و زندگی بزرگان تاریخ است. این کار باید با احتیاط ومطالعۀ دقیق انجام بگیرد. شما در نوشتن یک نمایشنامه که شخصیتهای آن زادۀ فکرخودتان است، آزاد هستید و میتوانید هر خصوصیتی را که مورد نظرتان است به او بدهیداما در مورد شخصیت تاریخی به رعایت آنچه در تاریخ ثبت شده مقیدهستید.البته این سخن بدان معنا نیست که مانند یک مورخ،موضع بی طرفی داشته باشید چرا که شما مانند دوربین عکاسی نیستید. برای دوری از اینحالت میتوانید فکر و عقیدۀ خودتان را هم در کار دخالت دهید بدین طریق که با شناختکامل زندگی آن شخصیت، پی به هویت و چگونگی ماجراهای زندگی او ببرید، بعد از تحلیلآن، نتیجهگیری کنید در واقع با این نتیجهگیری موضع خود را مشخصکردهاید.


    - ۵ گرفتن ایده از داستانها، حکایتها، افسانههاو...


    با خواندن کتابهای داستان، رمان، حکایتو افسانهها و یا با شنیدن آنها نیز میتوانید برای نوشتن ایده بگیرید. گاهی اتفاقمیافتد که چند نفر رمانی را خوانده و هر کدام برداشت خاصی کردهاند. در هنگامنوشتن نمایشنامه استنباط خود شما از داستان بیشتر از چه چیزی اهمیت دارد. دیگراینکه داستانی برای نمایشنامه شده مناسب است که در آن لااقل دو شخصیت، نیرو یا فکردر مقابل یکدیگر قرار گیرند. یعنی تضاد عنصر اساسی در نمایشنامهمیباشد.۶- گرفتن ایده از طریق مطالعۀ حوادث درروزنامهها و مجلات.صفحۀ حوادث و یا خبرهای مختلف درروزنامهها و مجلات میتواند در پیدا کردن ایده به شما کمک کند. در ظاهر، نوشتن ازروی این حوادث کار آسانی است اما .اقعاً چنین نیست. خطر بزرگی که برای یک نویسندهوجود دارد این است که کارش به صورت خبرهای روزنامهای در آید. قبل از هر چیز دربارۀحادثهای که انتخاب کردهاید، تحقیق کنید و از درستی آن مطمئن شوید، پس آن را تحلیلکنید. یک هنرمند و یا نمایشنامه نویس خوب، هیچ وقت با حوادث سطحی برخورد نمیکندبلکه دربارۀ آن فکر میکند، تحقیق میکند و سپس از دل آن حادثه یک تجربه بزرگ بشریو متناسب با اعتقاد و دیدگاه خود ارائه میدهد. اگر همه موی را میبینند هنرمندباید پیچش موی را ببیند.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    بخش دوم



    موضوع:

    بعد از دستیابی به ایده، به یک موضوع نیاز داریم. آیا هر موضوعی برای نوشتن نمایشنامه مناسب است؟ در یک موضوع چه ویژگیهایی باید وجودداشته باشد؟ آیا برای نوشتن نمایشنامه، داشتن یک موضوع مشخص الزامی است؟ به طور کلی « موضوع » چیست و چه تفاوتی با ایده دارد؟ قبل از هر چیز از خود بپرسید آیا براینوشتن یک نمایشنامه احتیاج به موضوع مشخص داریم؟ جواب ساده است « بله » مگر می­شودمعماری آجرها را روی هم بگذارد و نداند که چه عمارتی میخواهد بسازد؟ نمایشنامهنویس هم حرفی دارد که میخواهد بیان کند.میتوان گفت « موضوع » جان کلام و عصاره حرفی است که نویسنده در طول نمایشنامه خود به اثبات آنمیپردازد. موضوع در واقع فکر وعقیدۀّ نویسنده است نسبت به شخص یا اشخاصی که مثلاًخودخواه، حسود، جاه طلب و … هستند که در انتها باید منتظر عواقب آن باشد. درهرموضوعی باید شخصیتها، ماجرا و نتیجۀ آن مشخص باشد. یک نمایشنامۀ خوب یک موضوعمشخص دارد.حوادث به شما ایده میدهند و شما باید ببینیدچگونه میتوانید این ایده را در ذهن خود پرورش دهید و به موضوعی برسید که قابلیتنمایشی را دارا باشد. دیدن حادثه و شنیدن وضعیت جسمی، اجتماعی، خانوادگی و … تنهااطلاعات شما را نسبت به شخص مورد نظر تکمیل میکند، اما اینکه چگونه این شخص را رویصحنه نشان دهید و چه نتیجهای بگیرید بستگی به قوۀ تخیل و تفکر شما دارد. ممکن استصد نفر این ماجرا را ببینند و هر کدام موضوعی را برای نمایشنامه خود پیدا کنند کههیچ کدام شبیه هم نباشند. این مسئله طبیعی است زیرا خاصیت هنر این است فقط باید درنظر داشته باشید « شخصیتها » ، « ماجرا » و « نتیجه » که حاصل فکر و اعتقادتان درموضوع است، مشخص و منطقی باشد.« شهامت » یکی از مهمترینخصوصیات یک نویسنده است. داشتن اطلاعات کافی در زمینۀ موضوعی که انتخاب میکنید وهمچنین مشخص بودن موضوع، باعث ایجاد «شهامت» در شما میشود.







    ماجرا در موضوع:



    ماجرا، حوادثی است که به شکلدرگیری و ستیزه بین دو جناح متضاد اتفاق میافتد. این کشمکش باید سرانجامی داشتهباشد و منجر به پیروزی یکی از طرفین شود. در این حالت است که ماجرای نمایشنامه شمااز نظر بیننده صورت منطقی و درستی پیدا میکند. در غیر این صورت، همۀ تلاشهایشخصیتهای نمایشنامه به نظر بیهوده میرسد. پس نویسنده باید از شخصیتهای نمایشنامهخود، شناخت کامل و دقیقی داشته باشد تا بتواند هم با موفقیت به معرفی آنها بپردازدو هم ماجرای نمایش را به صورت منطقی و جذابی ارائه دهد. اگر « شجاعت در میدان نبردموجب سربلندی و افتخار است» موضوع نمایشنامۀ شما باشد، شجاعت را در شخص اول بازیمیبینید که باعث بوجود آمدن «ماجرا» میشود، و سربلندی و افتخار « نتیجۀ » نمایشنامه است.« موضوع » عبارتست جهتگیری و قضاوت شمانسبت به یک رویداد، هیچ وقت نمیتوانید از مسألهای نتیجه بگیرید مگر اینکهپیرامون آن تحقیق و فکر کرده باشید.مرحلۀ یافتن موضوع،مرحلۀ تفکر و تحقیق یک نویسنده است. چرا که میخواهد در مورد یک مسئله اجتماعی،سیاسی، فلسفی و یا … نظر بدهد و سپس قضاوت کند. اینکه چگونه نظریۀ خود را در قالبنمایشنامه بیان کند، خود بخش جداگانهای است که به ذوق، استعداد و توانایی نویسندهو به کارگیری تکنیک نمایشنامه نویسی او مربوط میشود.یکنمایشنامه نویس با دیدن و شنیدن یک حادثه یا رویداد، آنقدر در حول و حوش آن تحقیقمیکند تا سرانجام به موضوع بکر و جدیدی دست یابد. به دنبال یافتن حوادث و وقایععجیب وغریب نباشید بلکه سعی کنید حرف تازهای را با بیانی تازه بگویید. به عبارتدیگر با دیدن یا شنیدن یک واقعه در پی کشف موضوع تازهای باشید. موضوع در واقع یکبرداشت شخصی است که مقدمۀ نوشتن نمایشنامه به حساب میآید همچنین باید در نظر داشتکه تنها بیان یک خصیصۀ بشری را نمیتوان موضوع دانست زیرا نه ماجرایی دارد و نهشخصیت و نه نتیجه، به این ترتیب فکر و اعتقاد نویسنده هم نمیتواند در آن مطرح شدهباشد. شجاعت، ترس، جوانمردی، بدبینی، جاه طلبی، … همه نیروهای محرکی هستند که هرکدام میتواند زمینهای برای موضوع نمایشنامه باشد. برای ایجاد موضوع شما باید دربرخورد با این خصیصهها جهتگیری نشان دهید چرا که اگر در یک اثر هنری، اعتقاد وجهتگیری هنرمند دیده نشود، کار بی روح خواهد بود. در ضمن هر موضوعی را میتوان باشکلهای مختلف ( کمدی، تراژدی، … ) در جهت ایجاد احساسات مختلف در تماشاگر به صورتنمایشنامه درآورد.نمونهای کلاسیک از یک موضوع: تراژدیمکبث متکی بر درونمایۀ جاه طلبی است و موضوع آن را میتوان در این جمله خلاصه کرد: « جاه طلبی توأم با شقاوت شخص را به تباهی میکشاند و دودمانش را بر بادمیدهد».


    پرورش موضوع ( طرح)


    منظور از طرح، پرورش موضوع و بسط و تعمیق فکر است. برای انجام این امرابتدا باید به شناخت عواملی بپردازید که میتواند برای ایجاد یک فضای نمایشی به کارگرفته شود. بعد نحوۀ به کارگیری آنها را مورد بررسی قرار دهید. برخورد، درگیری وغلبه بر موانع، عواملی هستند که ساختمان یک نمایش را تشکیلمیدهند.وقتی شما موضوعی انتخاب کردید به ناچار باید تاپایان نمایشنامه آن را دنبال کنید. باید بتوانید آن را به اثبات برسانید. به طورکلی نمایشنامه اثبات یا رد نظریهای است. چون از طریق اعتقادات خود به قضایا برخوردمیکنید در نتیجه یا یک عملی را رد میکنید و یا آن را میپذیرید.



    تعمیق موضوع:



    تعمیق موضوع به معنای عمق دادن است. بدین معنا که شما قضایارا سطحی نگاه نکنید. از حوادث تنها به عنوان یک رویداد بهره نگیرید. به این فکرباشید که در پس هر پرده، می­تواند رازها نهفته باشد. نمایشنامههایی که تنها بهبازگویی حوادث میپردازند و پیامی نو ندارند، بدون شک بعد از گذشت زمان کوتاهی ازبین میروند.انسان هر عملی که انجام میدهد مبتنی برانگیزهای خاص است. انگیزهها در همه یکسان نیست. بنابراین شناخت انگیزههای بشری وبه نمایش درآوردن آنها، گامی است که به نوشتۀ شما عمق بیشتری میبخشد. تعمیق بهتعبیری دیگر به معنای شناخت همه جانبه درون انسانهاست. با بسط یک موضوع میتوانیداحساسات تماشاگر را برانگیزید، ولی کافی نیست، باید با عمق دادن به موضوع، تماشاگررا وادار به تفکر کنید. در مجموع وقتی به موضوعی میرسید ومی­خواهید دربارۀ آن نمایشنامهای بنویسید، ابتدا به شخصیتهای آن فکر کنید و تامیتوانید دربارۀ وضعیت اجتماعی، خانوادگی، روحی، جسمی و … او تحقیق کنید پس ببینیدنیاز شخصیت نمایشنامه شما چیست؟ بر این اساس میتوانید دربارۀ ماجرای نمایشنامه فکرکنید. فراموش نکنید که در نمایشنامه حتماً باید دو طرف متخاصم وجود داشته باشد تادر مقابل هم بایستند و برسر یک مقصود مشترک با هم درگیر شوند با کشمکش دو نیرویمتضاد میتوان نمایشنامه نوشت. شخصیتها باید نیاز مشخصی داشته باشند که به درگیریبا یکدیگر بپردازند.

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  3. #3
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : اصول و مبانی نمایشنامه نویسی

    ۳ - گرفتن ایده از طریق دیدن وشناختن انسانها


    گاهی ممکن است یک نفر توجه شما را جلب کند. چرا که آن شخص ممکن است یکی از خصوصیات زیر را داشته باشد: راستگو و شجاع، ترسو ودروغگو، تندخو، وسواسی، ولخرج، خودخواه، متواضع، دورو و ریاکار، بی انضباط، منظم ووقت شناس، … هرکدام از خصوصیات یک فرد ممکن است نظر شما را به خود جلب کند و از آنایدۀ نمایشی بگیرد. برای مثال شما با آدمی روبرو میشوید که بسیار ساده اندیش است. اگر او را در مقابل یک آدم دروغگو و ریاکار قرار دهید چه حادثهای رخ خواهد داد؟هنگامی که از شخصیتی ایده میگیرید، در مقابل او، شخصیتی متضاد قرار دهید. حالمیتوانید این شخص را در خیال خود فرض کنید. خواه وجود داشته باشد خواه نداشتهباشد. همانطور که گفته شد تئاتر صحنۀ نمایش انسانها در شرایط خاص است. برای برجستهنمودن شخصیت نمایشنامه باید او را در یک موقعیت استثنایی قرار دهید تا آنچه را کهمیخواهید بگویید شکل نمایشی بیابد. ممکن است افراد را در شرایط عادی نتوان شناختاما زمانی که در یک شرایط خاص قرار بگیرند هر کدام ماهیت خود را نشان میدهندبنابراین در موقعیت خاص هرکس متناسب با توان، روحیه، اخلاق و اعتقاد خود عمل میکندالبته باید در نظر داشت که موقعیت استثنایی بدون وجود دو نیروی متضاد معنیندارد.


    ۴ - گرفتن ایده از زندگینامهها و شرحاحوال



    یکی از منابع مهم که میتوان برای نوشتن نمایشنامهاز آن ایده گرفت شرح حال و زندگی بزرگان تاریخ است. این کار باید با احتیاط ومطالعۀ دقیق انجام بگیرد. شما در نوشتن یک نمایشنامه که شخصیتهای آن زادۀ فکرخودتان است، آزاد هستید و میتوانید هر خصوصیتی را که مورد نظرتان است به او بدهیداما در مورد شخصیت تاریخی به رعایت آنچه در تاریخ ثبت شده مقیدهستید.البته این سخن بدان معنا نیست که مانند یک مورخ،موضع بی طرفی داشته باشید چرا که شما مانند دوربین عکاسی نیستید. برای دوری از اینحالت میتوانید فکر و عقیدۀ خودتان را هم در کار دخالت دهید بدین طریق که با شناختکامل زندگی آن شخصیت، پی به هویت و چگونگی ماجراهای زندگی او ببرید، بعد از تحلیلآن، نتیجهگیری کنید در واقع با این نتیجهگیری موضع خود را مشخصکردهاید.


    - ۵ گرفتن ایده از داستانها، حکایتها، افسانههاو...


    با خواندن کتابهای داستان، رمان، حکایتو افسانهها و یا با شنیدن آنها نیز میتوانید برای نوشتن ایده بگیرید. گاهی اتفاقمیافتد که چند نفر رمانی را خوانده و هر کدام برداشت خاصی کردهاند. در هنگامنوشتن نمایشنامه استنباط خود شما از داستان بیشتر از چه چیزی اهمیت دارد. دیگراینکه داستانی برای نمایشنامه شده مناسب است که در آن لااقل دو شخصیت، نیرو یا فکردر مقابل یکدیگر قرار گیرند. یعنی تضاد عنصر اساسی در نمایشنامهمیباشد.۶- گرفتن ایده از طریق مطالعۀ حوادث درروزنامهها و مجلات.صفحۀ حوادث و یا خبرهای مختلف درروزنامهها و مجلات میتواند در پیدا کردن ایده به شما کمک کند. در ظاهر، نوشتن ازروی این حوادث کار آسانی است اما .اقعاً چنین نیست. خطر بزرگی که برای یک نویسندهوجود دارد این است که کارش به صورت خبرهای روزنامهای در آید. قبل از هر چیز دربارۀحادثهای که انتخاب کردهاید، تحقیق کنید و از درستی آن مطمئن شوید، پس آن را تحلیلکنید. یک هنرمند و یا نمایشنامه نویس خوب، هیچ وقت با حوادث سطحی برخورد نمیکندبلکه دربارۀ آن فکر میکند، تحقیق میکند و سپس از دل آن حادثه یک تجربه بزرگ بشریو متناسب با اعتقاد و دیدگاه خود ارائه میدهد. اگر همه موی را میبینند هنرمندباید پیچش موی را ببیند.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    بخش سوم

    شخصیت

    عامل مهمی که درنمایشنامه نویسی باید مورد توجه قرار گیرد، انتخاب صحیح و درست شخصیتهاست زیرا هرماجرایی که در نمایشنامه اتفاق میافتد رابطۀ مستقیمی با شخصیتهای اصلی دارد. ماجراهنگامی رخ میدهد که شخصیتها هر کدام هدفی داشته باشند و برای رسیدن به آن به ستیزپردازند. بعد از انتخاب صحیح اشخاص، نوبت به شخصیت پردازی میرسد. باید بدانید کهچگونه شخصیتهای خود را معرفی کنید. برای این منظور بعد از مشخص کردن اشخاص اصلی، باید عوامل تشکیل دهندۀ زندگی آنها را بررسی کنید. مسئله دیگر اینکه بایندگیشخصیتهای مورد نظر خود را به دو بخش تقسیم کنید:


    الف - زندگی گذشتۀ شخصیتها که از ابتدای تولد آغاز میشود و تا شروع نمایشنامه ادامهمییابد شخصیت پردازی نیز مبتنی بر همین زندگی انجام میشود.ب - قسمت دوم زندگی، مربوط است به دقایقی که در روی صحنه میگذرد. این قسمتزندگی از شروع تا پایان نمایشنامه به طول میانجامد. شما باید در طول این قسمت، نهتنها زندگی فعلی شخصیتها را نمایش دهید، بلکه گذشتۀ آنها را هم به نمایش بگذارید. باید این دو قسمت به صورت منطقی و درست به هم ارتباط یابد.برای مطالعه و شناخت شخصیتهای نمایشنامه باید به پنج عامل زیر توجهکنید:۱

    -1 مطالعۀ اشخاص از جنبۀ فیزیکی وظاهری

    اولین گام در شناخت شخصیت بررسی و مطالعه فیزیکی وظاهری آنهاست. آیا شخصیت نمایشنامه مرد است یا زن؟ چند سال دارد؟ آیا نقص عضوی همدارد؟ زشت است یا زیبا؟ قد او کوتاه است یا بلند؟ چاق است یا لاغر؟ چگونه لباسمیپوشد؟ خوش لباس است یا ژنده پوش؟ لازم به ذکر است که اگر یکی از اشخاص نمایشنامهدارای نقص عضو باشد باید در گذشته او نظر بیندازید و ببینید آیا ادرزادی بوده یابر اثر حادثه بوجود آمده است.

    ۲ - مطالعه اشخاص از جنبۀخانوادگی

    روابط خانواده با یکدیگر، نقش بسیار حساسی درنحوۀ تربیت اشخاص دارد. بنابراین اولین و مهمترین عاملی که باید در شخصبت پردازی بهآن توجه کرد محیط خانوادۀ اشخاص نمایشنامه است. هر خانوادهای فرهنگ بخصوصی دارد کهرفتار آن خانواده، مبتنی بر آن است. در یک خانواده ممکن است پدری همواره بر ایناعتقاد باشد که باید به کودک اختیار داد و از او مسئولیت خواست. در خانوادۀ دیگریممکن است پدر بر این نظر باشد که باید بچه را محدود کرد و به او اختیاری نداد. آیافرزندان این دو خانواده با خصوصیات مشابهی وارد اجتماع خواهند شد؟ اولی در اجتماعاحساس مسئولیت خواهد کرد و همواره قدرت ابتکار از خود نشان خواهد داد و دومی هیچگونه احساس مسئولیتی نخواهد کرد و در تصمیمگیریها ضعیف و ناتوان خواهدبود.






    ۳ - مطالعه اشخاص از جنبۀ اجتماعی

    بررسی موقعیت شخصیتهای نمایشنامه در اجتماع و اعمال و رفتار آنها در ارتباطبا محیط خارج از خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. ارتباط محیط خانوادگی بااجتماع بسیار نزدیک و مستقیم است. ریشۀ تمام خوشرفتاریها و کج رفتاریهای افراد رادر جامعه، باید در خانوادههایشان جستجو کرد. در واقع مطالعۀ این بخش، شناختنپایگاه و موقعیت اجتماعی، شغل، تحصیلات و روابط افرادی است که در نمایشنامه وجوددارد.


    ۴ - مطالعه اشخاص از جنبۀ روحی وروانی

    شناخت روحی و روانی اشخاص بی تردید نتیجۀ اطلاعاتیاست که از طریق سه عامل یاد شدۀ « فیزیکی » ، « خانوادگی » و « اجتماعی » به دستمیآید. شرایط فیزیکی، خانوادگی و اجتماعی میتواند تأثیر زیادی بر روحیۀ یک فردبگذارد. در این مرحله شما باید اطلاعات جمع بندی شده را جلوی خود بگذارید و با توجهبه آنها، شرایط روحی شخصیتهای نمایشنامۀ خود را پیدا کنید. همچنین باید ببینید کهآیا شخصیت نمایشنامه شما نسبت به چیزی حساسیت دارد یا نه؟ شناخت استعداد شخصیت همدرخور اهمیت است.


    - ۵ مطالعه اشخاص از جنبۀاعتقادی

    بررسی شخصیت از این جنبه میتواند در عین سادگیبسیارمهمباشد. هنگامی که نوعی اعتقاد مذهبی یا غیر مذهبی را به شخصیتهای اصلینمایشنامه خود نسبت میدهید، نحوۀ عملکرد آنها را در مقابل سختیها، نارواییها،اشخاص دیگر و موانع را به تصویر در می­آورید.نکته قابلتوجه اینست که شما برای شناخت شخصیتهای دیگر هم باید پنج مرحلۀ یاد شده را طی کنیدتا اطلاعات خود را از کلیه شخصیتها کامل نمایید. چنانچه دقت کنید پیدایش انگیزهبرای حرکت شخصیتهای نمایشنامه در یکی از پنج مورد نهفته است. انگیزه در واقع نیرویمحرکهای است که شخصیتها را از حالت سکون خارج میکند و به حرکت وامیدارد.


    نحوۀمعرفی شخصیتها

    معرفی و ارائه شخصیتها در داستان و رماننسبت به نمایشنامه بسیار سادهتر انجام می­گیرد. چون نویسنده داستان میتواند باتوصیف و بیان حالات درونی شخصیتها، آنها را به خواننده معرفی کند اما در نمایشنامهمعرفی شخصیتها به دو طریق انجام میگیرد.:


    ۱. طریقه مستقیم: در نمایشنامه باید درون شخصیتها را با اعمالی که انجام میدهند و یا حرفهایشان نشان داد. تماشاگر تا حرکتی را روی صحنه نمایش از شخصیتی نبیند نمی­تواند راجع به آن قضاوت کند. البته میتوان حالت روحی شخصیتی از نمایش را از زبان شخصیتهای دیگر نیز شنید ولی کافی نیست. تماشاگر علاقمند است که حادثهای را ببیند یا بشنود. گاهی اوقات شما میتوانید برای نمایش دادن گوشهای از درون شخصیتها، آنها را با یک حادثه یا اتفاق روبرو سازید یا آنها را در موقعیت انتخاب قرار دهید.


    ۲. طریقه غیر مستقیم: در این روش، معرفی شخصیتهای نمایشنامه توسط شخصیتهای دیگر انجام میشود بدین معنا که میتوان حالات روحی شخصیتهای اصلی نمایشنامه را از زبان و یا واکنشهای شخصیتهای دیگر معرفی کرد. بنابراین میتوانید حتی قبل از ورود هر کدام از شخصیتهای اصلی در نمایشنامه، با نشان دادن واکنشهای سایر شخصیتها، اطلاعات مقدماتی از آن شخصیت به خواننده بدهید. استفاده از این روش یکی ازمعمولیترین روشهای معرفی شخصیت است. ولی نباید نویسنده تنها به این روش اکتفا کند،بلکه باید آنچه را که تماشاگر دربارۀ شخصیتی از اشخاص دیگر میشنود در اعمال وگفتار آن شخص نیز ببیند یا بشنود. یا اگر اطلاعات نادرست است باید در صحنۀ بعد هویتاشخاصی که تهمت زدهاند یا دروغ گفتهاند مشخص شود.انتخابصحیح شخصیتهای اصلی
    نکته بسیار مهمی که باید در هنگامانتخاب شخصیتهای نمایشنامه رعایت شود، این که هیچ وقت از آدمهای مشابه استفادهنکنید. زیرا بین اشخاص مشابه نمیتوان درگیری ایجاد کرد. باید شخصیتها در تضادباشند. تا اینجا متوجه شدیم که برای شخصیت پردازی، باید شخصی را انتخاب کنیم که درشرایط آشفتهای باشد. اما نکات دیگری را نیز باید در نظر داشت؛ از جمله ایستا نبودنشخصیتهای اصلی، هماهنگی و ترکیب صحیح آنها، گفتگو و حرکت در نمایش.ایستا نبودن شخصیتها
    جهان هر لحظه در حال تغییر وتحول است و چون انسان هم جزء کوچکی از این جهان است همواره در حال تغییر و دگرگونیاست. بنابراین نمایش آدمها بر روی صحنه نمایش، الزاماً باید توأم با تغییر ودگرگونی باشد. منطقی نیست که در پایان نمایشنامه شخصیت اصلی خود را همان طور نشاندهید که در ابتدا او را معرفی کردهاید. هر حادثه یا برخوردی برای انسان، به منزلهیک تجربه است و در او به نحوی دگرگونی پدید میآورد. به تعبیری نمایش یعنی برخوردانسانها. پس میتوان نتیجه گرفت که نمایش، صحنۀ نشان دادن دگرگونیانسانهاست.به طور کلی میتوان گفت که شخصیت بر دو نوعاست.الف- شخصیت ایستا: به شخصیتی میگویند که در او هیچگونه تحول یا دگرگونی صورت نمی­گیرد. یعنی اگر از ابتدای نمایش با آدمی خجول وگوشهگیر روبرو هستید در پایان نیز او را به همان صورت میبینید. چنین شخصیتی بههیچ عنوان مناسب نمایشنامه نیست. در عالم واقع نیز به همین صورتاست.ب – شخصیت متغیر یا پویا: شخصیتی است که هرلحظه درحال تغییر و تحول باشد و به عبارت دیگر، حوادث و برخوردها در زندگی او تأثیربگذارند. چنین شخصیتی مناسب نمایشنامه است. اگر شخصیت اصلی شما در ابتدا آدمی مغرورو جاه طلب است باید در پایان به نوعی در او تغییر و دگرگونی حاصل آید یا سرش به سنگبخورد و آدمی متواضع شود یا سزای غرور خود را ببیند و خود را از همه پنهان کند و یاحتی غرور باعث مرگش بشود.تحول یا دگرگونی
    با آنکه تحول در نمایش یک شرط اساسی است، اما باید به صورت منطقی و بهگونهای انجام گیرد که برای تماشاگر مورد قبول باشد. برای دگرگون شدن رابطه دوستیبه نفرت یا برعکس اصراری نیست که حتماً مراحل بخصوصی پشت سر گذاشته شود. زیرا طبعبشر متنوع است و هر آن ممکن است حالت خاصی به خود گیرد. لذا نویسنده برای هر تغییریباید علتی بیاورد تا اعمال شخصیت غیر منطقی جلوه نکند. اگر نویسندهای نتواند حتیبرای بدیهی ترین عملی که روی صحنه نمایش اتفاق میافتد، دلیلی بیاورد، در پایانتماشاگر دچار ابهام خواهد شد. علتی که موجب برخورد میشود، موانعی است که بر سر راهشخصیت اصلی نمایشنامه قرار میگیرد. تحول و دگرگونی هم بر اثر برخورد بوجودمیآید.هماهنگی و ترکیب صحیح شخصیتهاگفته شد که نمایش تشکیل شده است از برخوردی که منجر به دگرگونی و تغییرمیشود. اما باید دید که آیا برخورد، تنها و به خودی خود وجود دارد؟ به طور یقینخیر، چون آدمی تا با نیرویی مخالف جهت خود روبرو نشود برخوردی برایش پیش نخواهدآمد. اگر شما دو نفر همفکر را در یک جهت تا پایان نمایش نشان دهید حرکت آنها ماننددو خط موازی است که بسیار خسته کننده و یکنواخت خواهد بود. مگرهنگامی که بین آن دونفر برخوردی پیش بیاید و بخواهند به مقابله با یکدیگر بپردازند. در آن صورت ایندرگیری در جایی پایان میپذیرد و یکی از طرفین پیروز خواهد شد. همچنین بهتر است شمادر نمایشنامه خود طوری شخصیتها را در مقابل هم قرار دهید که هیچ امکانی برای جداییاز یکدیگر نداشته باشند یعنی مسئله مشترکی بین آن دوایجاد کنید که مجبور باشندهمواره در مقابل هم بایستند حال هر چه این مسئله حیاتی تر و مهم تر باشد درگیری وستیز آنها هم جذابتر خواهد بود.بنابراین انتخاب شخصیتهایاصلی اهمیت زیادی دارد. شخصیتها ضمن داشتن تضاد با هم باید دارای قدرتی مشابه باشندو بر سر یک مسئله مشترک به ستیز پردازند، در این صورت است که بین آنها هماهنگیایجاد میشود. شرط این هماهنگی این است که اشخاص متضاد در تصمیمگیری مردد نباشند وهیچ یک از آنها هم در صدد صلح و آشتی با دیگری برنیاید. باید آنچه در توان دارند،در راه رسیدن به مقصود خود به کار برند.دیالوگ( گفتگو)دیالوگ به معنی لغوی آن « گفتگو » است. درنمایشنامه یعنی بحث و جدل. در واقع به حرفهایی میگویند که بین دو نفر رد و بدلمیشود. اما مراد ما از دیالوگ در نمایشنامه بحث و جدلی است که در انتها منجر بهکشف حقایق میشود.گفتگو از ترکیب کلماتی که با نظم خاصیدر کنار هم قرار میگیرند و مفهوم مشخصی میدهند، ساخته میشود و بدین خاطر شناختکلمات اهمیت به سزایی دارد. هر کلمه بار عاطفی مخصوص به خود را دارا ست. « بنگر » ، « ببین » و « نگاه کن » هر سه یک معنی میدهند ولی آیا هر سه یک بار عاطفی دارند؟چرا شما هنگامی که با دوستان خود حرف میزنید بیشتر از کلمات ببین و یا نگاه کناستفاده میکنید و کلمه « بنگر» را به کار نمیبرید؟ علت آن دو چیز میتواند باشدیا آن کلمه مربوط به قرون گذشته است و ترکیب آن با کلمات جدید هماهنگی ندارد و یافاقد بار عاطفی است. در نتیجه هر کلمه دارای دو معنی است یکی معنی ظاهری مانند حرفبزن، ببین، … که هر کدام معنای عملی را برای ما مشخص میکند و دیگری معنای باطنی کهحالتی عاطفی و احساسی در شنونده ایجاد میکند. بدین معنا که شخص شنونده غیر ازاینکه معنای ظاهری کلمه را درک میکند در او نوعی حس دوستی، دشمنی، توهین، احترام و … نسبت به گوینده به وجود میآید.بنابراین کلمات رامیتوان به سه گروه تقسیم کرد:

    ۱- عالی وفاخر: کلماتی هستند که در گفتگوهای روزانه از آن استفاده نمیشود و چون بسیار رسمی است و جزو صنعت زبان محسوب میشود، فاقد بار عاطفی است. هنگام بیان این کلمهها هیچ گونه احساسی در شنونده ایجاد نمیشود. بلکه توجه او به ظاهر کلمات که خیلی ادیبانه و رسمی است جلب میشود.


    ۲- کلمات پست و سخیف: کلماتی هستند که معنی باطنی آنها حالت توهین، خشم و یا شوخی دارد.


    ۳- کلمات ساده و روزمره: این دسته از کلمات که به طور معمول هر روز از آن استفاده میکنید، دارای معنی باطنی دوستی، احترام، صمیمیت، خشم، ترحم و… است اما نه به حالت توهین و خطابه.


    لحن:

    استفاده از کلماتمتناسب با شخصیت هر فرد در نمایشنامه اهمیت بسیار دارد. یک حادثه را در نظر بگیریدبعد به خاطر بیاورید که چگونه شخصیتها با هم سخن میگفتند یکی زیرک و یکی عصبانی،دیگری با ادب و یا بی ادب. آنها چگونه با هم برخورد کردهاند؟ بیشتر لحن آنها را درهنگام ادای کلمات به یاد آورید. یک کلمه را میتوان با چند لحن گفت که هر کدام معنیخاصی بدهد.لحن، قدری در بیان کلمات مهم است که میتواندمعنی عبارتی را معکوس کند.در هنگام نوشتن نمایشنامه، برایطبیعی و زندهتر شدن گفتگوها، خود را به جای هر کدام از اشخاص بازی بگذارید ومتناسب با شخصیت آنها گفتارشان را تکرار کنید.مهمترینمنبعی که یک نمایشنامه نویس میتواند برای کار خود از آن بهره بگیرد توجه به گفتارروزانه مردم است چنانچه دقت کنید هر کسی آرزوها، ناراحتیها و سلیقهها و … خود رابا کلمات خاصی بیان میکند اینها همه نشان دهندۀ پایگاه اجتماعی هر فرداست.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    ۳ - گرفتن ایده از طریق دیدن وشناختن انسانها


    گاهی ممکن است یک نفر توجه شما را جلب کند. چرا که آن شخص ممکن است یکی از خصوصیات زیر را داشته باشد: راستگو و شجاع، ترسو ودروغگو، تندخو، وسواسی، ولخرج، خودخواه، متواضع، دورو و ریاکار، بی انضباط، منظم ووقت شناس، … هرکدام از خصوصیات یک فرد ممکن است نظر شما را به خود جلب کند و از آنایدۀ نمایشی بگیرد. برای مثال شما با آدمی روبرو میشوید که بسیار ساده اندیش است. اگر او را در مقابل یک آدم دروغگو و ریاکار قرار دهید چه حادثهای رخ خواهد داد؟هنگامی که از شخصیتی ایده میگیرید، در مقابل او، شخصیتی متضاد قرار دهید. حالمیتوانید این شخص را در خیال خود فرض کنید. خواه وجود داشته باشد خواه نداشتهباشد. همانطور که گفته شد تئاتر صحنۀ نمایش انسانها در شرایط خاص است. برای برجستهنمودن شخصیت نمایشنامه باید او را در یک موقعیت استثنایی قرار دهید تا آنچه را کهمیخواهید بگویید شکل نمایشی بیابد. ممکن است افراد را در شرایط عادی نتوان شناختاما زمانی که در یک شرایط خاص قرار بگیرند هر کدام ماهیت خود را نشان میدهندبنابراین در موقعیت خاص هرکس متناسب با توان، روحیه، اخلاق و اعتقاد خود عمل میکندالبته باید در نظر داشت که موقعیت استثنایی بدون وجود دو نیروی متضاد معنیندارد.


    ۴ - گرفتن ایده از زندگینامهها و شرحاحوال



    یکی از منابع مهم که میتوان برای نوشتن نمایشنامهاز آن ایده گرفت شرح حال و زندگی بزرگان تاریخ است. این کار باید با احتیاط ومطالعۀ دقیق انجام بگیرد. شما در نوشتن یک نمایشنامه که شخصیتهای آن زادۀ فکرخودتان است، آزاد هستید و میتوانید هر خصوصیتی را که مورد نظرتان است به او بدهیداما در مورد شخصیت تاریخی به رعایت آنچه در تاریخ ثبت شده مقیدهستید.البته این سخن بدان معنا نیست که مانند یک مورخ،موضع بی طرفی داشته باشید چرا که شما مانند دوربین عکاسی نیستید. برای دوری از اینحالت میتوانید فکر و عقیدۀ خودتان را هم در کار دخالت دهید بدین طریق که با شناختکامل زندگی آن شخصیت، پی به هویت و چگونگی ماجراهای زندگی او ببرید، بعد از تحلیلآن، نتیجهگیری کنید در واقع با این نتیجهگیری موضع خود را مشخصکردهاید.


    - ۵ گرفتن ایده از داستانها، حکایتها، افسانههاو...


    با خواندن کتابهای داستان، رمان، حکایتو افسانهها و یا با شنیدن آنها نیز میتوانید برای نوشتن ایده بگیرید. گاهی اتفاقمیافتد که چند نفر رمانی را خوانده و هر کدام برداشت خاصی کردهاند. در هنگامنوشتن نمایشنامه استنباط خود شما از داستان بیشتر از چه چیزی اهمیت دارد. دیگراینکه داستانی برای نمایشنامه شده مناسب است که در آن لااقل دو شخصیت، نیرو یا فکردر مقابل یکدیگر قرار گیرند. یعنی تضاد عنصر اساسی در نمایشنامهمیباشد.۶- گرفتن ایده از طریق مطالعۀ حوادث درروزنامهها و مجلات.صفحۀ حوادث و یا خبرهای مختلف درروزنامهها و مجلات میتواند در پیدا کردن ایده به شما کمک کند. در ظاهر، نوشتن ازروی این حوادث کار آسانی است اما .اقعاً چنین نیست. خطر بزرگی که برای یک نویسندهوجود دارد این است که کارش به صورت خبرهای روزنامهای در آید. قبل از هر چیز دربارۀحادثهای که انتخاب کردهاید، تحقیق کنید و از درستی آن مطمئن شوید، پس آن را تحلیلکنید. یک هنرمند و یا نمایشنامه نویس خوب، هیچ وقت با حوادث سطحی برخورد نمیکندبلکه دربارۀ آن فکر میکند، تحقیق میکند و سپس از دل آن حادثه یک تجربه بزرگ بشریو متناسب با اعتقاد و دیدگاه خود ارائه میدهد. اگر همه موی را میبینند هنرمندباید پیچش موی را ببیند.

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  4. #4
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : اصول و مبانی نمایشنامه نویسی

    بخش چهارم: حرکت در نمایش
    هیچ وقت نباید چنین تصور شود که تنها با گفتگو می¬توان به معرفی شخصیتها پرداخت، زیرا تماشاگر تئاتر انتظار دارد که غیر از شنیدن، اعمالی هم از اشخاص نمایش ببیند. زیرا بیشترین ارتباط را از راه چشم با تماشاگر برقرار می¬کند. اثری که از راه دیدن بر تماشاگر وارد می¬شود به مراتب بیشتر از شنیدن است. به همین منظور حرکت یا عمل در روی صحنه، عامل مهمی است برای ارتباط برقرار کردن با تماشاگر. تنها از طریق گفتگو نمی¬توان به معرفی یک فرد نامنظم و شلخته پرداخت، بلکه باید این نامنظمی را با حرکت و عمل نشان داد. اقسام حرکت: حرکت شخصیتها بر روی صحنه تصاویر عینی است که توسط آن بهتر می¬توان با تماشاگر ارتباط برقرار کرد. حرکت در نمایش دو نوع است:
    ۱- حرکت نمایشی ( دراماتیک ) : حرکت دراماتیک، یعنی اعمالی که شخصیتها در جهت پیشبرد داستان انجام می¬دهند و یا به وسیلۀ آن قسمتی از ماجرای نمایش را بیان می¬کنند و گاه به عنوان شخصیت پردازی از حرکت نمایشی استفاده می¬شود.
    ۲- حرکات تکنیکی: حرکاتی هستند که در روی صحنه، و تنها برای ایجاد تنوع است. مثل نشستن، یا هنگام گفتگو دور مخاطب گشتن و… که همه اختیاری است و به جای آنها می¬توان حرکات دیگری انجام داد. این حرکات ارتباط مستقیمی با ماجرای نمایش ندارد اما حرکت دراماتیک به طور دقیق با خط کلی نمایش نامه و شخصیتها در ارتباط است.
    ایجاد ارتباط با تماشاگر
    آنچه در یک اثر دارای اهمیت بالایی است خلق یک شخصیت زنده و قابل قبول و ارائه درست آن است؛ به طوری که تماشاگر، شخصیتها را زنده تصور کند و در مقابل هر یک از آنها از خود واکنش نشان بدهد. اگر به این نکته توجه نکنید تماشاگر نسبت به اشخاص نمایشنامه شما و عاقبت آنها بی تفاوت می¬شود. یعنی شخصیتها باید طوری ارائه شوند که تماشاگر نسبت به آنان جبهه گیری و یا با آنها احساس همدردی کند.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    بخش پنجم: ساختمان نمایشنامه (۱)
    ساختمان نمایشنامه، شامل مجموعه عناصری است که در کل یک واحد را تشکیل می¬دهد. البته باید در نظر داشت که این عناصر با هماهنگی کامل در جای خود قرار گیرند.
    ساختمان نمایشنامه مجموعه قواعدی است که نویسنده به یاری آنها مضمون یا محتوایی را برای خواننده یا تماشاگر بازگو می کند. این قواعد را می توان آموخت اما مضمون و محتوی حامل ذهن و تخیل نویسنده است. بنابراین یک نمایشنامه از دو جزء تشکیل می¬شود اول، مضمون یا محتوی و دوم تکنیک که قالبی است برای بیان مطلب . برای نمایشنامه نویسی هر دو لازم است. و چنانچه نمایشنامه ای دارای ساختمان محکم اما فاقد یک مضمون ارزشمند باشد مانند ظرفی زیباست که درون آن خالی است. اگر نمایشنامه¬ای محتوای خوبی داشته باشد اما با تکنیکی بسیار ضعیف ارائه شود ممکن است حالت سخنرانی پیدا کند.
    مراحل نوشتن یک نمایشنامه:
    مضمون نمایشنامه خود را می توانید از شعر، مقاله یا داستانی بیابید. به هر جهت بعد از یافتن یک طرح کلی، به شخصیتهای نمایشنامه فکر کنید. سپس به تعیین حوادث بپردازید. چنانچه طرحتان گسترش یافت، با توجه به اصول و قواعد نمایشنامه نویسی زمینۀ نوشتن آن فراهم می¬آید. منظور از بسط و گسترش طرح، همانا در نظر گرفتن نقطۀ شروع نمایشنامه، حوادث فرعی، صحنه اجباری، دادن اطلاعات به تماشاگر، مکان، زمان و صدا در نمایشنامه است.
    الف – نقطۀ شروع شاید بتوان گفت که مهمترین قسمت یک نمایشنامه، نقطۀ شروع آن است زیرا در شروع نمایشنامه باید با طرح یک مسئله مهم و استثنایی تماشاگر را چنان مجذوب کرد که اشتیاق پیگیری آن تا پایان را بیابد. همچنین در شروع نمایشنامه باید شخصیتها را معرفی کنید و روابط آنهار ا با یکدیگر نشان دهید. معرفی موضوع در شروع امری است لازم و ضروری.
    برای اینکه بدانید نمایشنامۀ خود را از کجا شروع کنید ابتدا باید نیاز شخصیتهای اصلی را مشخص کنید پس از آن به بررسی موانعی بپردازید که بر سر راهشان قرار دارد.
    تماشاگر در آغاز مایل است بداند که اشخاص بازی چه کسانی هستند و رابطۀ آنها با یکدیگر چیست، پس به دنبال علت درگیری و جدال آنهاست. و این که، کدام یک از آنها برای برآوردن نیاز خود دست به مبارزه زده است. و در انتها چگونه موانع را برای رسیدن به مقصود خود، پشت سر می¬گذارد.
    حال شما می¬توانید به سه طریق نمایشنامه خود را شروع کنید:
    ۱- شروع نمایشنامه با درگیری و ستیز: البته باید در نظر داشته باشید که این درگیری در اثر حادثه¬ای ایجاد شده است. در ضمن مراقب باشید که وقتی به تماشاگر اطلاعات می¬دهید از شدت و قوت ستیز آن کاسته نشود. باید در لحظۀ درگیری و ستیز اطلاعات لازم را به تماشاگر بدهید.
    ۲- نقطه شروع با کشف حقایق که توسط یکی از شخصیتهای اصلی انجام می¬گیرد.
    بازهم باید خاطر نشان کنیم که قبلاً باید حادثه¬ای صورت گرفته باشد در این شکل، نمایش زمانی شروع می¬شود که شخصیت اصلی حقایق را کشف می¬کند و این حقایق موجب آشفتگی زندگی او می¬شود. بنابراین آشفتگی شخصیت باعث می¬شود که او خود را به طریقی نجات دهد.
    ۳- شروع با تصمیمی که یکی از شخصیتهای اصلی نمایشنامه می¬گیرد. در این نحوۀ شروع، شخصیت اصلی در موقعیت حساسی قرار دارد و مجبور است با گرفتن تصمیمی، مسیر زندگی خود را تغییر دهد. که البته باز هم باید وقوع حادثه¬ای را قبل از این تصمیم گیری به اطلاع تماشاگر برسانید.
    شخصیت اصلی نباید در این تصمیم دچار سستی و تزلزل شود و تا پایان باید آن را دنبال کند. همواره باید به یاد داشته باشیم که یک شروع خوب کافی نیست، مگر آن که ادامه خوبی هم داشته باشد. ادامۀ خوب یعنی پیگیری آنچه در ابتدای نمایش مطرح کرده¬اید.
    تصمیمی که بازیگر در ابتدای نمایش می¬گیرد بیان کنندۀ شخصیت اوست و پا فشاری در عملی ساختن تصمیم بیانگر توانایی و قدرت شخصیت نمایش است.
    بدین ترتیب می¬بینید که در هر سه حالت، شروع نمایشنامه هنگامی است که یکی از شخصیتهای اصلی در شرایط آشفته¬ای قرار می¬گیرد و این علتی می¬شود برای آغاز درگیری و کشمکش بین اشخاص متضاد. هنگامی شروع نمایش جذابتر می¬شود که شخصیت در معرض خطری بسیار جدی قرار گیرد.
    ب – حوادث فرعی
    حوادث فرعی در نمایشنامه، حوادثی است که در طول حادثه اصلی اتفاق می¬افتد. نویسنده از طریق حوادث فرعی بهتر می¬تواند شخصیتها را معرفی کند. همچنین با استفاده از حوادث فرعی می¬توان حادثۀ اصلی را تقویت و توجیه نمود.
    ج – صحنه اجباری:
    صحنه¬ای است که از طرف نمایشنامه نویس وعده نشان دادن آن به تماشاگر داده می¬شود و تماشاگر در انتظار دیدن آن به سر می¬برد.
    عده¬ای معتقدند، صحنۀ اجباری، صحنه¬ای است که در آن موضوع نمایشنامه به اثبات می¬رسد، دلیل آن را هم بدین صورت ذکر می¬کنند که چون تمام صحنه¬های یک نمایشنامه مهم و ضروری است نمی¬توان تنها یکی از آنها را صحنه اجباری دانست. همچنین چون تمام حواس تماشاگر به موضوع نمایشنامه است در نتیجه اثبات موضوع صحنۀ اجباری به حساب می¬¬آید.
    در مجموع می¬توانید یکی از مهمترین و سرنوشت¬سازترین لحظه¬های نمایش را که برای آن زمینه چینی بسیاری می¬کنید. به عنوان صحنه اجباری انتخاب کنید. به همین ترتیب، لحظه به اثبات رسیدن موضوع هم صحنۀ اجباری است. در تمامی این صحنه¬ها باید مراقب باشید که قوت یک صحنه موجب تضعیف صحنه¬های دیگر نمایش نشود و صحنۀ اجباری نتیجۀ درگیری و ستیزه¬هایی باشد که تماشاگر مشتاق دیدن آن است. اما نکته¬ای که باید به آن اشاره کرد این است که نمایشنامه¬ مدام روبه اوج پیش برود یعنی هیجان و اضطراب هر صحنه، از صحنۀ قبل شدیدتر شود تا این که به نقطه اوج برسد. نقطۀ اوج در واقع صحنه¬ای است سرنوشت ساز. بنابراین می¬توان گفت که صحنۀ اجباری هم می¬تواند نقطۀ اوج باشد.
    د – دادن اطلاعات به تماشاگر
    لازمه دادن خبر به تماشاگر این است که ابتدا از همه اطلاعات مربوط به رویدادها و تحولات نمایشنامه¬ای که می¬خواهید بنویسید آگاه باشید. سپس آنها را دسته بندی کنید و آنهایی را که می¬تواند در تکوین موضوع و شخصیتهای نمایشنامه مفید باشد، برگزینید.
    در دادن اطلاعات به تماشاگر باید دو نکته را رعایت کنید. اول اینکه در دادن خبر از خود خست نشان دهید. البته این کار نباید به علت ضعف و عدم آگاهی از اطلاعات لازم باشد بلکه باید اطلاعات مربوط به حوادث و تحولات بعدی را به نحوی مخفی نگهدارید که ماجرای نمایش فاش نشود و جذابیت خود را از دست ندهد. یعنی شما می¬توانید با در حالت انتظار گذاشتن تماشاگر و ندادن اطلاعات به او ( البته در هنگام مناسب ) ارزش صحنه مورد نظر را افزایش دهید. البته خست در دادن اطلاعات به هیچ وجه نباید تماشاگر را دچار سردرگمی بکند.
    دادن اطلاعات به اندازه کافی عامل مهمی است که تماشاگر را در احساسات شخصیتها شریک می¬کند. به همین منظور باید در ابتدای نمایشنامه تا آنجا که می¬توانید اطلاعات کاملی از وضع جسمی، خانوادگی، اجتماعی، روحی و اعتقادی شخصیتها در اختیار تماشاگر بگذارید. وقتی تماشاگر شخصیتها ار از هر لحاظ بشناسد می¬تواند با آنان ارتباط برقرار کند. البته اطلاعات را باید در حین گفتگوهای شخصیتهای نمایش به تماشاگر داد، آن هم در یک شکل نمایشی.
    نکته دوم این است که اطلاعات صحیح را به موقع به تماشاگر بدهید. دادن اطلاعات در وقت مناسب می¬تواند نقش بسیار مهمی در کیفیت نمایشنامه داشته باشد.
    فاش کردن اطلاعات به طور غیر منتظره و در زمان معین احساسات تماشاگر را برمی¬انگیزد. دیگر اینکه دادن اطلاعات در حین عمل، باید ظریف صورت گیرد.
    ﻫ - مکان
    تمام وقایع نمایش، در مکانی مشخص اتفاق می¬افتد. مکان می¬تواند به اقتضای موضوع و خواست نویسنده، در هر کجا باشد. در نمایش امکان این که از بیش از سه مکان متفاوت استفاده شود ضعیف است و معمولاً از این کار اجتناب می¬شود. اگر تعدد مکان باشد کارگردان مجبور می¬شود نمایش را به دفعات متعدد قطع کند. همین امر موجب قطع ارتباط تماشاچی با مضمون نمایش خواهد شد.
    همچنین با استفاده از مکان می¬توانید موقعیت اجتماعی شخصیتهای نمایشنامه را بیان کنید. و – زمان
    زمان را در نمایشنامه می¬توان از دو جنیه بررسی کرد: ۱- زمان وقوع حادثه : هر حادثه در زمانی خاص اتفاق می¬افتد و در هر زمانی، شرایط خاصی وجود دارد که متناسب با آن باید حرکات و گفتار شخصیتها را تمظیم کرد.
    ۲- زمان اجرای نمایش: یعنی شما واقعه¬ای را که در زمان خاص اتفاق افتاده است، در زمان حال نمایش دهید. در واقع شما تماشاگر را به زمان مورد نظر می¬برید و تمام وقایع را در عمل به نمایش می¬گذارید.
    ز- صدا:
    صداهایی که در صحنه نمایش شنیده می¬شوند عبارتند از: گفتگوها، موسیقی، صدای زمینه، همهمۀ آدمها، سوت قطار، شلیک گلوله و …
    باید توجه داشت که گفتگوهای اشخاص نمایش به تنهایی نمی¬تواند صدایی باشد که تماشاگر می¬شنود. با استفاده از صدا می¬توانید مسائلی را که در هنگام نوشتن نمایشنامه شما را دچار مشکل می¬کند برطرف سازید. و همچنین می¬توانید عملی را که در پشت صحنه انجام می¬گیرد و نقش بسیار مهمی در نمایشنامه دارد، نشان دهید. در نتیجه از صدا می¬توانید به سه طریق استفاده کنید:
    ۱- صدا می¬تواند بازگوکنندۀ زمان باشد مانند صدای اذان و …
    ۲- صدا می¬تواند نشان دهندۀ حوادثی که در پشت صحنه اتفاق می¬افتد باشد مانند صدای تصادف…
    ۳- صدا می¬تواند موقعیت جغرافیایی صحنه را نشان دهد مانند صدای امواج دریا و مرغان دریایی.

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 9th April 2013, 11:01 AM
  2. اصول خوشنویسی
    توسط Rez@ee در انجمن نقاشی - طراحی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: 9th September 2011, 02:44 AM
  3. خبر: کارگاه اصول موفقیت در رزومه نویسی و مصاحبه های شغلی
    توسط سا را در انجمن اخبار مدیریتی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th July 2011, 12:56 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th March 2010, 06:07 PM
  5. آموزشی: نکات و اصول مهم در برنامه نویسی
    توسط آبجی در انجمن برنامه نویسی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 7th December 2009, 05:14 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •