خداحافظ

[نسیم بهآر]

خداحافظ ديار آشنايى
جگر سوزاندى از داغ جدايى
خداحافظ فرات كم محبت
خداحافظ عطش اى عشق عترت
خداحافظ خيام گلشن من
بود خاكسترت بر دامن من
خداحافظ مزار شيرخواره
كه هستى بهر اصغر گاهواره
خداحافظ مه ابرو كمونم

خداحافظ علمدار مودب
پس ازتوگشته سيلى رزق زينب
خداحافظ سرشمشير خورده
فداى چشم تو كه تير خورده
خداحافظ الا اى مَشك پاره
دلم شد آسمان پرستاره
خداحافظ تن پامال مركب
شده رخت اسيرى رخت زينب
كجائيد اى شهيدان خدائى
بلا جويان دشت كربلائى

- - - به روز رسانی شده - - -

بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد
رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد

ای آفتاب برسرزینب طلوع کن
این چند تا ستاره به دردم نمی خورد

نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم
تنها همین نظاره به دردم نمی خورد

مارا پیاده کن،سرمان سنگ می خورد
این بودن سواره به دردم نمی خورد

چندین شب است منتظرصحبت توام
حرفی بزن،اشاره به دردم نمی خورد

این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند
بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد

این سنگها هنوز حسابم نمی کنند
با این حساب چاره به دردم نمی خورد

این تکه حجم موی مرا پرنمی کند
پس آستین پاره به دردم نمی خورد

علی اکبر لطیفیان