
دوست جدید
گویند مردی بساط پذیرایی گسترده بود و از خداوند میهمان طلب می کرد ناگاه ندائی از غیب آمد که فردا صبح میهمان برایت می آید مرد اسباب پذیزائی برای صبح فراهم نمود و هر چه انتظار کشید کسی نیامد مگر سگی خسته و رنجور که در آستانه در خانه ایستاده بود و به مرد نگاه می کرد مرد با خشم فریاد زد و سگ را از خانه اش دور کرد سگ راه خود را پیش گرفت و رفت آن روز گذشت و شب فرا رسید مرد در بستر خوابید. در عالم خواب ندای حق را شنید که ای مرد چرا آن سگ را که به میهمانی تو فرستاده بودیم از در خانه ات راندی؟ مرد از خواب بیدار شد و به دنبال سگ گشت تا او را یافت. مرد می خواست از او عذر خواهی کند! سگ زبان گشود گفت بهتر است بجای اینکه از حق مهمان طلب کنی؛ چشم دل طلب کنی!!
خدایا، به داده و نداده و گرفته ات شکر
که داده ات نعمت است و نداده ات حکمت است و گرفته ات امتحان!
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.



پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (Bookmarks)