دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

  1. #1
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2688
    Array

    پیش فرض کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!


    کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!
    گاهی اوقات از خودمان می پرسیم:
    انجام چه اشتباهی باعث شده که مستحق چنین شرایطی شوم؟

    چرا خدا اجازه می دهد این طور چیزها برای من اتفاق بیافتد؟


    در این مورد تعبیری را بخوانید:

    دختری به مادرش می گوید چطور همه چیز برای او اشتباه پیش می رود؟

    شاید او در امتحان ریاضی رد شده!

    در همین احوال نامزدش هم او را رها کرده...

    در اوقاتی چنین غمناک یک مادر خوب دقیقا می داند چه چیز دخترش را دلخوش می کند...

    ”من یه کیک خوشمزه درست می کنم“

    مادر دخترش را در آغوش می کشد و او را به آشپزخانه می برد در حالی که دختر تلاش می کند لبخند بزند.

    در حالی که مادر وسایل و مواد لازم را آماده می کند، و دخترش مقابل او نشسته، مادر می پرسد:

    - عزیزم یه تکه کیک می خوای؟

    - آره مامان! تو که حتما می دونی من چقدر کیک دوست دارم!

    - بسیار خوب، مقداری از روغن کیک بخور.

    دختر با تعجب جواب می ده: چی؟ نه ابدا!

    - نظرت در مورد خوردن دو تا تخم مرغ خام چیه؟

    در مقابل این حرف مادر، دختر جواب می ده: شوخی می کنین؟

    - یه کم آرد؟

    - نه مامان مریض می شم!

    مادر جواب داد:

    همه اینا نپخته هستن و طعم بدی دارن اما اگه اونا رو با هم استفاده کنی، اونوقت یه کیک خوشمزه رو درست می کنن.


    خدا هم همین طور عمل می کند!

    هنگامی که ما از خودمان می پرسیم:

    چرا او ما را در چنین شرایط سختی قرار داده، در حقیقت ما نمی فهمیم تمام این وقایع کی، کجا و چه چیزی را به ما می بخشد.

    فقط او می داند و او هم نخواهد گذاشت که ما شکست بخوریم.

    نیازی نیست ما در عوامل و موقعیتهایی که هنوز خامند فرو برویم.

    به خدا اعتماد کنیم و چیزهای فوق العاده ای را که به سوی ما می آیند، ببینیم.


    خدا ما را خیلی دوست دارد...

    او هر بهار گل ها را برای ما می فرستد

    او هر صبح طلوع خورشید را می سازد...

    و هر وقت شما نیاز به حرف زدن داشتید او برای شنیدن آنجاست

    او می تواند در هر جایی از جهان زندگی کند

    اما او قلب تو را برای زندگی انتخاب کرده ...

    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...


  2. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18941
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    همه اینا قبول ولی اون خانواده ای که دختر 15 سالش واسه اردو رفته بود دیگه برنگشت این حرفا رو میفهمه؟؟؟؟؟
    وقتی میفهمه بچش زنده بوده بعد از تصصادفم بعدش به علت رها شدن مجدد اتوبوس از جرثقیل مرده اینا رو میفهمه؟؟؟؟
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود


  3. #3
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    نوشته ها
    186
    ارسال تشکر
    2,417
    دریافت تشکر: 1,038
    قدرت امتیاز دهی
    186
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    واااااااای آقا رضا..بازم مثل همیشه با پست زیباتون بهم امید دادید
    ممنونم دوستم
    دل آدمها مثل یک جزیره دور افتادست،اینکه کی واسه اولین بار پا به جزیره میزاره مهم نیست
    مهم اون کسیه که هیچوقت جزیره را ترک نکند...



  4. #4
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    هر چی خداخواست
    نوشته ها
    51
    ارسال تشکر
    360
    دریافت تشکر: 312
    قدرت امتیاز دهی
    28
    Array
    (ooomiiid)'s: خواهش

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    دنیا : بشکن بشکنه
    آدمیزاد : من نمی شکنم !
    امروز اولین نشانه های ترک خوردگی را در آینه دیدم :
    چند تار موی سفید بر روی سر و صورتم .
    دنیا چه خاموش و بی صدا شروع کردی ؛ حتی با من ...
    اللهم صل علی محمد و آل محمد

  5. 12 کاربر از پست مفید (ooomiiid) سپاس کرده اند .


  6. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,242
    ارسال تشکر
    6,695
    دریافت تشکر: 5,917
    قدرت امتیاز دهی
    1939
    Array
    نسیم بهآر's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    پیش از اینها فکر میکردم خدا

    خانه ای دارد کنار ابر ها

    مثل قصر پادشاه قصه ها

    خشتی از الماس خشتی از طلا

    پایه های برجش از عاج و بلور

    بر سر تختی نشسته با غرور

    ماه برق کوچکی از از تاج او

    هر ستاره پولکی از تاج او

    اطلس پیراهن او آسمان

    نقش روی دامن او کهکشان

    رعد و برق شب طنین خنده اش

    سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

    دکمه ی پیراهن او آفتاب

    برق تیر و خنجر او ماهتاب

    هیچ کس از جای او آگاه نیست

    هیچ کس را در حضورش راه نیست

    پیش از اینها خاطرم دلگیر بود

    از خدا در ذهنم این تصویربود

    آن خدا بی رحم بود و خشمگین

    خانه اش در آسمان دور از زمین

    بود ،اما میان ما نبود

    مهربان و ساده و زیبا نبود

    در دل او دوستی جایی نداشت

    مهربانی هیچ معنایی نداشت

    ... هر چه میپرسیدم از خود از خدا

    از زمین از اسمان از ابر ها

    زود می گفتند این کار خداست

    پرس و جو از کار او کاری خطاست

    هر چه می پرسی جوابش آتش است

    آب اگر خوردی جوابش آتش است

    تا ببندی چشم کورت می کند

    تا شدی نزدیک دورت میکند

    کج گشودی دست ،سنگت می کند

    کج نهادی پا ی لنگت می کند

    تا خطا کردی عذابت می دهد

    در میان آتش آبت می کند

    با همین قصه دلم مشغول بود

    خوابهایم خواب دیو و غول بود

    خواب می دیدم که غرق آتشم

    در دهان شعله های سرکشم

    در دهان اژدهایی خشمگین

    بر سرم باران گرز آتشین

    محو می شد نعره هایم بی صدا

    در طنین خنده ی خشم خدا ...

    نیت من در نماز ودر دعا

    ترس بود و وحشت از خشم خدا

    هر چه می کردم همه از ترس بود

    مثل از بر کردن یک درس بود ..

    مثل تمرین حساب و هندسه

    مثل تنبیه مدیر مدرسه

    تلخ مثل خنده ای بی حوصله

    سخت مثل حل صد ها مسئله

    مثل تکلیف ریاضی سخت بود

    مثل صرف فعل ماضی سخت بود

    تا که یک شب دست در دست پدر

    راه افتادیم به قصد یک سفر

    در میان راه در یک روستا

    خانه ای دیدیم خوب و آشنا

    زود پرسیدم پدر اینجا کجاست

    گفت اینجا خانه ی خوب خداست

    گفت اینجا می شود یک لحظه ماند

    گوشه ای ختوت نمازی ساده خواند

    با وضویی دست ورویی تازه کرد

    گفتمش پس آن خدای خشمگین

    خانه اش اینجاست ؟اینجا در زمین؟

    گفت :آری خانه ی او بی ریاست

    فرشهایش از گلیم و بوریاست

    مهربان و ساده و بی کینه است

    مثل نوری در دل آیینه است

    عادت او نیست خشم و دشمنی

    نام او نور و نشانش روشنی

    خشم نامی از نشانی های اوست

    حالتی از مهربانی های اوست

    قهر او از آشتی شیرینتر است

    مثل قهر مهربان مادر است

    دوستی را دوست معنی می دهد

    قهر هم با دوست معنی می دهد

    هیچ کس با دشمن خود قهر نیست

    قهری او هم نشان دوستی ست

    تازه فهمیدم خدایم این خداست

    این خدای مهربان و آشناست

    دوستی از من به من نزدیکتر

    از رگ گردن به من نزدیکتر

    آن خدای پیش از این را باد برد

    نام او راهم دلم از یاد برد

    آن خدا مثل خیال و خواب بود

    چون حبابی نقش روی آب بود

    می توانم بعد از این با این خدا

    دوست باشم دوست ،پاک و بی ریا

    می توان با این خدا پرواز کرد

    سفره ی دل را برایش باز کرد

    می توان در بارهی گل حرف زد

    صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

    چکه چکه مثل باران راز گفت

    با دو قطره صد هزاران راز گفت

    می توان با او صمیمی حرف زد

    مثل یاران قدیمی حرف زد

    می توان تصنیفی از پرواز خواند

    با الفبای سکوت آواز خواند

    می توان مثل علف ها حرف زد

    با زبانی بی الفبا حرف زد

    می توان در باره ی هر چیز گفت

    می توان شعری خیال انگیز گفت

    مثل این شعر روان و آشنا

    تازه فهمیدم خدایم این خداست

    این خدای مهربان و آشناست

    دوستی از من به من نزدیک تر

    از رگ گردن به من نزدیک تر


    قیصر امین پور
    ویرایش توسط نسیم بهآر : 28th October 2012 در ساعت 07:34 PM
    ..هر کجایی، شعر باران را بخوان/ ساده باش و باز هم کودک بمان..


  7. #6
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    باغبانی
    نوشته ها
    259
    ارسال تشکر
    1,293
    دریافت تشکر: 1,645
    قدرت امتیاز دهی
    298
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!


    که خدا هست، خدا هست هنوز

    ماه من غصه چرا ؟؟؟ آسمان را بنگر، که هنوز،
    بعد صدها شب و روز
    مثل آن روز نخست،
    گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
    یا زمینی را که،
    دلش از سردی شبهای خزان
    نه شکست و نه گرفت
    بلکه از عاطفه لبریز شد و
    نفسی از سر امید کشید
    و در آغاز بهار،
    دشتی از یاس سپید،
    زیر پاهامان ریخت
    تا بگوید که هنوز،
    پر امنیت احساس خداست
    ماه من غصه چرا؟؟
    تو مرا داری و من هر شب و روز،
    آرزویم همه خوشبختی توست
    ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن
    کار آنهایی نیست که خدا را دارند
    ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی،
    مثل باران بارید
    یا دل شیشه ای ات
    از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
    با نگاهت به خدا
    چتر شادی وا کن
    و بگو با دل خود
    که خدا هست، خدا هست هنوز
    او همانیست که در تارترین لحظه شب،
    راه نورانی امید نشانم می داد
    او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد
    همه زندگی ام،
    غرق شادی باشد
    ماه من... غصه اگر هست بگو تا باشد
    معنی خوشبختی،
    بودن اندوه است
    اینهمه غصه و غم،
    اینهمه شادی و شور
    چه بخواهی و چه نه ،
    میوه یک باغند
    همه را با هم و با عشق بچین،
    ولی از یاد مبر
    پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
    و در آن باز کسی می خواند
    که خدا هست خدا هست خدا هست هنوز

  8. 5 کاربر از پست مفید somayehfaridi سپاس کرده اند .


  9. #7
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    جنگلداری
    نوشته ها
    587
    ارسال تشکر
    2,250
    دریافت تشکر: 2,974
    قدرت امتیاز دهی
    229
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    خیلی زیبا بود بعد از هر سختی اسایشه من این مطمئنم
    همه ی درود هایم نثار کسانی باد که کاستی هایم را میداند و باز هم دوستم دارند.

  10. 5 کاربر از پست مفید mozhgan.z.1368 سپاس کرده اند .


  11. #8
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسي معماري
    نوشته ها
    22
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 110
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    aysanarchitect's: جدید72

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    مرسي اقا رضا زيبا و اميد دهنده مثل هميشه

  12. 2 کاربر از پست مفید aysanarchitect سپاس کرده اند .


  13. #9
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    گرافیک
    نوشته ها
    59
    ارسال تشکر
    342
    دریافت تشکر: 279
    قدرت امتیاز دهی
    25
    Array
    بادامینا's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    اما اون قلب تورو برای زندگی انتخاب کرده
    مرسی خیلی قشنگ بود

  14. 2 کاربر از پست مفید بادامینا سپاس کرده اند .


  15. #10
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    پزشکی هسته ای
    نوشته ها
    0
    ارسال تشکر
    1
    سپاس شده 1 در 1 پست
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    مرداب یخی's: نیشخند

    پیش فرض پاسخ : کیـک بـزرگـی داشتـه باشیـد!

    سلام داشتم نظر همه رو میخوندم اما یه چیزی فهمیدم واقعا خدا اینقدر بزرگه که نیاز به توجیح و اثبات نداره من خودم رو میگم .میدونم که بنده خوبی نبودم براش خدایا ازمون ناراحت نباش

  16. کاربرانی که از پست مفید مرداب یخی سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •