مهراب عزیز! این حرفا چیه؟!
ناامیدی چرا؟
البته گاهی اوقات اینجوری میشه آدم...
خود من هم سال کنکور خیلی اینجوری میشدم. آدم یه برنامه تکراری رو هر روز تکرار میکنه و خیلی وقتا فکر میکنه چه زندگی یکسانی شده و آخرش که چی؟ اینهمه زحمت میکشم، درس میخونم، آخرش به قول شما ازدواج و بچه و مردن؟! همین؟! ولی خب...! واقعا که نگاه میکنه اینجوری نیستش!
باید همه ذهنتو متمرکز کنی روی هدفت! روی اینکه میخوای به چه چیزی برسی.
خوب فکر کن به هدفی که میخوای انتخاب کنی.
وقتی هدفی رو برای خودت گذاشتی، دیگه شک نکن بهش! جوری تلاش کن براش که حتی ثانیه هات، نفست، نبضت برای اون هدف بزنه! شیرینی زندگی به داشتن هدفه. اینکه آدم برای اون هدف جون بده حتی اگه لازمه.... دیگه ناامیدی معنی نداره واقعا وقتی هدفی هست...!
حالا شما نزدیکترین چیزی که در پیش داری کنکوره...! چیزی که از همه شنیدیم و میدونیم و دیدیم اینه که موفقیت تو کنکور تنها راه موفقیت و رسیدن به خواسته ها و اهداف نیست اما یکی از راههای خوبه... یکی از بهترین یا شاید راحتترین راهها... پس دوست خوب من! هدفت رو یه چیزی قرار بده!
به قول دوست خوبمون، آدم باید جوری تلاش کنه که حتی اگه نرسید به چیزی که مد نظرشه بتونه بگه از خودم راضیم به خاطر تلاشی که کردم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)