البته میلادجان.بارون هم حق داره.میگه حداقل.اما اینو حساب نمیکنه که فشار اقتصادی به قدری هست که مردم دارن همون حداقل امکانات رو میفروشن.اونم حق داره چون دختری که میخواد بیاد سر زندگیش دوست داره با خاطرات خوش آغاز کنه.اونم حق داره چون این مسائل رو عرف اجتماع میبینن.یعنی چیزی که باید عوض بشه این وسط دید کل اعضای خانواده هست.بارون جان نفست از جای گرم در میاد خواهرم بابا بیا بشین خودت حساب کن ببین یه آدمی که میخواد زن بگیر باید چه پروسه ی سنگینی رو طی کن ماشاالله سطح توقع دخترا هم که کم نیست کمم باشه مال مادرشون کم نیست من الان هم خونه دارم هم ماشین ولی بازم هز توانایی زن گرفتن ندارم دیگه تا تهش رو بخون خودت مثل مرد هر وقت طالب شدم میرم سرکار و بعد با پولش بین دوتا ترم میرم مثل مرد مسافرت و ایران گردی چون با این یه قرون دو هزارا که نمیشه زن گرفت بابا برو یه نگاه به قیمت ها بکن در ضمن خانم ماه آفرید همه ی مشکل توی همین مسئله ی استقلال مالی
ببین سابق جوونا تو سن 20 تا 24 ازدواج میکردن.خونه ی مادرشون زندگی میکردن تا کم کم بتونن یه جایی رو اجاره کنن.بعد از چند سال کار کردن تازه کمی به وسایل خونه اضافه میکردن.
خب اون موقع از اول زندگی میرفتن سر کار.یعنی مسئله ی واجب دانشجویی نبود برای همه.اما کلی طول میکشید تا حداقل وسایل خونه رو تهیه کنن.
فرقش با الان چیه؟
الان از 20 سالگی کار نیست.بلکه دوره ی دانشجویی هست.اما در عوض اول زندگی امکاناتشون کامله.به لطف پدر و مادر.
پس نتیجه میگیریم برای هر دوطرف کار سخت شده با این روش.ایا باید به خاطر این مسائل سن ازدواج رو بالا برد و مشکلات جامعه رو بیشتر کرد؟البته چیزیه که اتفاق افتاده.باید چاره اندیشی کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)