چپیرهچپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود :
ـ گوشه سازی = گوشه بندی
ـ شکنج = چین و چروک
ـ گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و بهترتیب ۱۶ و ۳۲ و ۶۴ گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربعبه ۶ و ۱۲ گوشه و بالاخره بیضی است . در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت ۴ و ۴/۳ قابل تقسیم است . البته با استفاده از کاربندی انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانیرا می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد که در مباحث آینده جداگانه بررسی خواهدشد .
گوشه سازی خود شامل دو بخش است :
۱- اسکنج یا سِکُنج
۲- ترمبه یعنی جمع شده
اولین گوشه سازیها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجراگشته است . بهترین موارد مثال را در ابیانه می توان دید .
دراراک هم درکاروانسرای حاج علیقلی نمونه دیگریست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمینطـریقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنین بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوارمی کردند و هـمین طور روی هم می چیدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی درمی آمد .
در معماری ارمنی از این نوع گنبد زیاد به چشم می خورد . فضای زیر این گنبدها را معمولاً بزرگترین اطاق تشکیل می دهد . در خانه های روستائی نیز پوشش بزرگترین اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است .
چوبهای موجود در ایران از استحکام کافی برخوردار نیست و معمولاً برای پوشش دهانه های ۵/۲ تا ۳ متر به کار می رود به همین دلیل در معماری پیشین ایران در زمانهخامنشیان برای پوشش تخت جمشید از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسیار قطور و مرتفع را آوردند . چون این حمل و نقل چوبها مستلزم هزینه ای سنگین بود در دوران اشکانیاین کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند .
متاسفانه ازمعماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجاینمانده است . در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر میخوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی ازچگونگی پوشش به دست نمی دهند .
در بازه هورخراسان بین خواف و نیشابور گنبدی دیده می شود که گوشه سازیهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی یا اوایل ساسانی است ودر مجموع ناچیزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در این باب رهنمون شود . لذا ازگنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقیست . شاید ابیانه بهترین تجلی گاه آن باشد .
گوشه سازی با چوب نیز به تدریج در بسیاری از نقاط ایران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موریانه خیز بودن زمین های ایران داخلی ( ایرانشهر) بوده و هست .
قدیمیترین نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور استکه قبلاً اشاره شد .
در فهرج یزد هم با اینکه منطقه به شدت موریانه خیز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زیارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موریانه به کلی از بین رفته ولیخشت های پشت آن به نحو معجزه آسایی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی دیده نمیشود .
در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس واطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موریانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواجمی یابد .
نمونه این گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و دراین بنا برای گوشه سازی با یک تخته ، شانزده ضلعی را به ۳۲ ضلعی تبدیل کرده اند . در گنبد هارونیه طوس نیز همین عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوین از تختهاستفاده کرده اند ( گنبد قدیمی مسجد ) .
با اینحال نمونه های فوق انگشت شمارند وباید گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود .
بطوریکهگفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگررا در یک نقطه قطع کرده باشند . شیوه زدن طاق ممکن است بصورت مختلف رومی ، ضربی ،چپیله ( لاپوش و تیغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را بهوجود می آورد . ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه هامنتقل نمی شود . به همین دلیل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیرگنبد ندارد .
ترمبه = سرمبه = سلمبهنوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم . لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، یک چیز جمع شده ، عمده ، پیش آمده ، تریده ( به طرف جلو سریده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد .