می دانی...؟
آدم های ساده...
ساده هم عاشق می شوند...
ساده صبوری می کنند...
ساده عشق می وَرزَند...
ساده می مانند...
اما سَخت دِل می کنند...
آن وقت که دل می کنند...
جان می دَهند...
می دانی...؟
آدم های ساده...
ساده هم عاشق می شوند...
ساده صبوری می کنند...
ساده عشق می وَرزَند...
ساده می مانند...
اما سَخت دِل می کنند...
آن وقت که دل می کنند...
جان می دَهند...
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد
بگذار منقرض شود نسل غمگینی چشمانمان
نسل دلبستن یواشکی
نسل خیسی گونه هایمان
بگذار منقرض شود این دردهای سربه فلک کشیده مان
و این دلهای شکسته مان...
افسار دلـم دست خدا بود چنین گشت /افسار دلــــم دست خودم بود چه میگشت
مقصود دلم مهر و وفا بود چنین شد /گر مقصد دل جور و جفا بود چه میگشت
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
از هم جدا مي شوند تا يکديگر رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار ديگري،همديگرو نمي بينند
چون هر دو به صورت اتفاقي به جمله معروف ويليام شکسپير بر ميخورند:
«عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال توست و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده ...............
خــــــــــدایــــــا !
دست بشکنه...
پا بشکنه...
سر بشکنه....
اما
دل نــــــشــــــکــــــنـــ ـــه
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
خدایا!
کسی رو که قسمت کس دیگریست، سر راهمون قرار نده ...
تا شبهای دلتنگیش برای ما باشه و روزهای خوشش برای دیگری ...
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند
از آدم های یک ساعت دیگر میترسم!
چون درگیر هزاران ثانیه اند…
ثانیه هایی که در هرکدام
رنگی دگر به خود میگیرند …
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
اگه باهات نبودم برات که بودم ،
اگه چشات نبودم نگات که بودم ،
اگه حرفات نبودم صدات که بودم ،
اگه خودت نبودم فدات که بودم ...
- - - به روز رسانی شده - - -
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا میرفتیم
حالا یک بار از شهر میرویم
یک بار از یاد
یک بار از دل
و یک بار از دست
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش ...
اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند !
آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده
دلم کار دست است...خودم بافتمش
تارش را از سکوت...پودش را از تنهایی
همین است که خریدار ندارد.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)