یار همراه
* اعتراف می کنم پسر همسایمون دوتا سی دی از ویدیوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببینم. اون هم گفت به شرط اینکه یه سی دی جدید بدی. من هم که هیچی نداشتم رو یه سی دی الکی نوشتم کشتی رانی در کوهستان و بهش گفتم این فیلم رو هیچ جا ندارن. خیلی خوبه! خلاصه خیلی تعریف کردم اون دوتا سی دی رو ازش گرفتم ...
* چند شب قبل خواب دیدم از کنار فلکه شهرداری با موتور یه تیکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسیدم از شانس بد ما دیدم پلیس ها وایسادن میگن ایست ایست! ما هم همون وسط خیابون وایسادیم. حالا مونده بودیم یه دنده بزنیم فرار کنیم یا موتور رو بدیم تحویل شون! خواستم فرار کنم دیدم به سربازه گفت شلیک کن!!! خلاصه آخرش موتور رو گرفتن. حالا حتما میگین این چه ربطی به اعتراف کردن داره؟ آخه بعد از این خواب بدون اینکه حواسم باشه همه این ها یه خواب بوده، نیم ساعتی رو تخت داشتم فکر می کردم که حالا جریمه و دردسر آزاد کردن موتور به کنار، فردا با چی برم دانشگاه؟!
* اعتراف می کنم یه بار توی ویندوز 98 دستم خورد چند تا شورت کات پاک شد. بلد نبودم چیکار کنم. دل چرکی شدم ویندوزو پاک کردم دوباره نصب کردم!
* اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم، اول نمی شیم...
* اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم ... وصیت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!
* اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیر یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!
* اعتراف می کنم دو هفته قبل داشتم می رفتم جلسه، خیلی عجله داشتم، بهترین کت و شلوارم رو پوشیده بودم. باورتون نمی شه، وقتی از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهمیدم همه این مدت با دمپایی بودم!
* اعتراف می کنم یه بار داشتم پشت سر یه بنده خدایی حرف می زدم توی یه جمعی، خیلی از دستش عصبانی بودم. یه کم هم غیرمنصفانه و البته بی ادبانه حرف زدم. وقتی حرفم تموم شد یکی از بچه ها گفت: دیگه چیزی نمیخوای بهش بگی! گفتم: چرا، هر چی به او عوضی بگم حقشه اما همین بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاری خواهرم و عقد کردن. الان تقریبا هر شب می بینمش، گفتم پیغامی داری بهش برسونم... منبع:p30data.com
دوست آشنا
البته اینا که خیلی کم بود،باید بیش از اینها اعتراف کنن...![]()
کاربر جدید
سلام
شما خانوم ها هم خوب الکی به ما تهمت میزنید بعد خودتونم از خودتون تشکر میکنید. یه چیزی هست که میگن (کافر همه را به کیش خود پندارد) حکایته شما خانوماست آخه کدوم مردیه که حوصله داشته باشه پشت سره کسی حرف بزنه.
دوست آشنا
کاربر جدید
سلام
کلا تکذیب میکنن. به علت ذیق وقت سوتی تابلوتونو گرفتن مابقیشو شنونده عاقل باشه حله.شما قبول نداری این حرفا توطئه شما علیه آقایونه؟
دوست آشنا
کاربر جدید
زیرکی!!!!!!!!!!! کدوم زیرکی؟؟ شما خانومها سکه رو گرون کردید لیبی رو خراب کردید مصر رو بهم ریختین غذا رو میسوزونین که آقایون زخم معده بگیرن که بدن سالمو از عقل سالم ما آقایون بگیرید ولی بدونین تموم رشته هاتون پنبه شده غذاساز سانی با قیمت خیلی کم وارد بازار شده.
یار همیشگی
دوستان عزیز لطفا تاپیک رو به حاشیه نبرید .
اینجا سایته چت یا ... نیست.
هم پیام خصوصی و هم پیام عمومی برای صحبت وجود دارد.
تشکر.
مبر ز موی سپیدم گمان به عمـــــــــــــــر دراز
جوان ز حادثه ای پـــــــــــــــــیر می شود گاهی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)