سلام موقع خوندن
از دنیا باید دست کشید . تمرکز محض! یعنی چیزی نباشه که فکرتون مشغولش باشه! (یه قرار ، گوشی ، و ....) چند تا کتاب مربوط دم دست باشه
من از الکترونیک نمیتونم مثال بزنم یه مثال دیگه اینکه مثلا قراره یه طیف رادیویی رو تحلیل کنید توو رده های ابتدایی ( آموزشی) این دیگه بحثی نیست که شما بخوای توضیحات آورده شده رو بخونی نیازه شیمی عمومی ، شیمی عالی ، طیف سنجی ، کتاب در مورد طول موج ها فیلتر ها بیو فیزیک و .. و .. و... رو بخونید تا حالا که قراره رو مبحث زیستیش کار کنی موقع خوندن زیست سلولی یا زست مولکولی، اون کتابا دم دست باشه تا بعضی جاها که یکم احساس کردین 2تا چیز داره درگیری ایجاد میکنه سریع مراجعه کنی تا بر طرف بشه این سر زدن های مداوم به کتابهای پایه اونارو اساسی تو ذهنتون مینشونه همینطور که پیش میرید اونقدر از نظر ذهنی خودتونو سر جمله به جمله بحث جدید در گیر کنین،تا بتونید خوب خوب تجسم کنید تو ذهنتون جوری که با خوندن ،همه چیز مثل فیلم مثل اینکه انگار دارید میبینیدش در حال اجرا باشه، از الکترونها و ساختار مولکولها و بازها و ... همینطور بیاین بالا ( مثل همون همه ی دنیای قابل درک که چند روز پیش گذاشتم تو سایت) هر جا احساس کردید که فیلمه واستاد پس توو اطلاعات پایمون مشکل هست و باز باید به کتابای پایه ی دم دست مراجعه کرد، وقتی یچیزی میبینید بتونید برید تا ریزترین جزء تشکیل دهندش. بعد در خوندنای بعدی کتابای بیشتری براتون حکم پایه رو دارن و شروع میکنید به خوندن کتاب جدید این تموم شد اینم میره توو لیست پایه ها و یکی دیگه جدید همینطور .....
اینجوری سرعتتون کم میشه!خیلی!! ولی اونقدر پر میشید که بعد یه مدت یدفعه شتاب میگیرید چون پایتون قویه و با یه نگاه کردن متوجه میشید کتاب در باره چی داره صحبت میکنه حتی گاهی این تجسمها اونقدر قویه که زودتر از خوندن ادامه ی کتاب شما تو ذهنتون دیدید که چه اتفاقی افتاده ! و دیگه نیازی نیست که چندین بار بخونید تا یه چیزی درک شه ، ولی باید مراقب بود که پیش داوری ها با برداشت غلط اشتباه گرفته نشه!! چون گاهی پیش داوری رو نوع برداشت تاثیر عکسی داره
من واسه چیزایی که میدونم دیگه قرار دراز مدتت درگیرش شم از این روش استاده میکنم
البته خب مشکلاتی هم داره اینکه اتاقتون کلا میشه برگه و کتاب و ... و همه کلی ایراد میگیرن که بی نظمی.. نمیشه اومد تو ... اینجا جنگله.. حالت بد نمیشه ؟...
عادت اینکه کتاب توو قفسه ی کتابخونه باشه رو از دست میدین!!! ( این خیلی بده اینو قبول دارم)
گاهی هم توی آموزشتون به دیگران تاثیر میذاره ! نمیدونی از کجا بگی وقتی میای کلی یچیزی بگی ، ناراحتی ازینکه خیلی بد توضیح دادی خوب بخوای توضیح بدی طرف خسته میشه و به اصلش نمیرسی و... گاهی ترجیح میدی اصلا حرف نزنی...البته اینو فکر کنم با یکم مدیریت بشه حل کرد!! من هنوز امتحان نکردم!!
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه
باز هیچکس بهتر از خود آدم نمیتونه بهترینو بگه ! همیشه در مورد یه پیشنهاد ،خوب فکر کنید بعد امتحان...
چون خیلی از دوستام این شیوه به کارشون نیومده! و اون سرعت کمه اولش، زمانشون رو کشته!!
پیروز باشید






)
پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)