ماییم و نوای بی نوایی
بسم اله اگر حریف مایی
دوست آشنا
ماییم و نوای بی نوایی
بسم اله اگر حریف مایی
عاشقان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
دوست آشنا
بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است
خاطرت جمع ، نبودی که چنین سال بدی است
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
کاربر فعال سایت
تا دل به زندگی نسپارم،به صد فریب
می پوشم از کرشمۀ هستی نگاه را.
هر صبح و شب چهره نهان می کنم به اشک
تا ننگرم تبسم خورشیدو ماه را !
ای سرنوشت، ازتو کجا می توان گریخت؟
من راهِ آشیان خود از یاد برده ام.
یکدم مرا به گوشۀ راحت مرا رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام!
دوست آشنا
با نام حق کنم آغــــــاز شعر خویش
شاید که از سر لطفش روم به پیش
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
کاربر حرفه ای
شکم بداری فربی و عقل لاغر و خلق
اگر تو را نستایید خود تو بستایی
دوست آشنا
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
کار بی علم بار و بر ندهد تخم بی مغز بس ثمر ندهد
کار بی علم بار و بر ندهد تخم بی مغز بس ثمر ندهد
کاربر حرفه ای
کاربر فعال سایت
لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)