روز اول پیش خود گفتمدیگرش هرگز نخواهم دیدروز دوم باز می گفتملیک با اندوه و با تردیدروز سوم هم گذشت امابر سر پیمان خود بودم...روزها رفتند و من دیگرخود نمی دانم کدامینمآن من سرسخت مغرورمیا من مغلوب دیرینم؟بگذرم گر از سر پیمانمیکشد این غم دگر بارممینشینم شاید او آیدعاقبت روزی به دیدارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)