تا کی به تمنای وصال تو یگانه ...................اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
یار همیشگی
تا کی به تمنای وصال تو یگانه ...................اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم...
از عجایب عشق همین است : تنها همان آغوش آرامت می کند که دلت را به درد می آورد .
دوست آشنا
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من ودل باطل بود
دوست آشنا
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی، طاقت اسرار نداری
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دوست آشنا
در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند
تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
دوست آشنا
یا رب ان نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)