دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: سوالات ماها يوگا

  1. #1
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow سوالات ماها يوگا

    سوالات ماها يوگا

    --------------------------------------------------------------------------------

    مقدمّه
    اين كتاب، تحت عنوان «من كيستم؟»، بارها منتشر گرديده است. «شري رامانا ماهاريشي»، خود تمايل چنداني به نوشتن كتاب نداشت، ولي كتاب ها و نشريّات بسيار متعدّدي، از سوي كساني كه سالها با «رامانا ماهاريشي» بوده و از محضر او فيض برده اند و به درجات بالاي آگاهي و روشن بيني رسيده اند، منتشر شده است. در بعضي از نشريّات سؤال و جواب ها بطور ضمني در متن كتاب آمده است.
    در اين كتاب، سؤالات و جواب هاي 28 گانه، بطور مجزّا مطرح و پاسخ داده شده اند. نويسندة اين كتاب كه تحصيلاتش در رشتة فلسفه بوده، سؤالات موجود را در زمينة يافتن خويش مطرح نموده است.
    «شري باگاوان رامانا ماهاريشي»، از او خواسته اند تا سؤالات را بصورت نوشته مطرح نمايد.
    در طيّ اين سؤال و جواب ها، «رامانا ماهاريشي»، بطور روشني نشان مي دهند كه مستقيم ترين راه براي رسيدن به روشن بيني و رهائي، بررسي يافتن خويش، و با طرح سؤال «من كه هستم»، مي باشد.
    پيش گفتار
    موجودات زنده همواره در آرزوي داشتن شادي هستند و از فكر مواجهه با مشكلات فراري اند.
    در هر انساني عشق بينهايتي نسبت به خويش موجود است و شادي تنها انگيزة عشق مي باشد.
    براي داشتن خوشحالي، شادي و احساس خوشبختي كه طبيعت هر انساني است، ضروري است تا فرد خويش را بشناسد.
    اين شادي و خوشحالي در خواب عميق تجربه مي شود، زيرا در خواب عميق فكر و ذهن وجود ندارد. توضيح اينكه افكار تشكيل دهندة ذهن هستند و اولّين فكري كه در ذهن پيدا مي شود، فكر مربوط به «من»، مي باشد.
    دانش ارائه شده در اين كتاب، كه از سوي «گورو ـ رامانا ماهاريشي»، مي آيد راه رسيدن به اين شادي را در طيّ بيداري نشان مي دهد. اين راه كه بر اساس «جستجو براي يافتن خويش»، و با طرح سؤال «من كه هستم؟»، مي باشد، اساسي ترين و نهائي ترين راه براي رسيدن به شادي مطلق و روشن بيني است. اگر روش موجود در اين كتاب، بطور مداومي پيگيري شود، ساير افكار از بين مي روند و بالاخره روزي فرا مي رسد كه فكر مربوط به «من»، نيز از بين مي رود و «خويش»، بصورت آزاد متجلّي مي گردد. باين ترتيب شناخت كاذب از «خويش»، تلقّي مي نمايد پايان مي پذيرد. بديهي است كه اين تكنيك روش چندان آساني نيست ؛ ولي كساني كه زمينة قوي دارند و مهارت لازم براي تمركز را پيدا كرده اند و با اين روش ها ذهن ارام تري دارند و مهارت لازم براي تمركز را پيا كرده اند، در اين تكنيك موّفق خواهند بود.
    پس از چه مدّت فرد به مرحلة نهائي مي رسد، نيز بر حسب هر فرد و زمينة او و اينكه تا چه حدّ نزديك مي باشد متفاوت خواهد بود.
    با طرح سؤال «من كه هستم؟»، ساير افكار نگذارد ؛ بلكه به طرح سؤال بعدي بپردازد كه «اين افكار به ذهن كه آمده اند؟». جواب خواهد بود به ذهن «من». و مجدّداً سؤال مطرح شود : «من كه هستم؟».
    با سؤال مكرّر، ذهن به منشأ خود باز مي گردد و از سرگردان ماندن در افكاري كه زائيده ذهن است جلوگيري مي شود.
    با تمرين مداوم، افكار متفرّقه از بين مي روند و خودشناسي تحقّق مي پذيرد.
    جزئيات اين تكنيك، در طيّ سؤال و جواب ها و قسمت مربوط يه تكنيك كاملاً روشن شده است.
    اين كتاب و تكنيك آن، اساس دانش و تعليمات «رامانا ماهاريشي»، مي باشد.

    «من كه هستم؟»

    سؤال 1 : من كه هستم؟
    ج :
    جسم كه از هفت «هومور» تشكيل شده نيستم.
    5 عضو حسّي (حواسّ پنجگانه) : شنوائي (شنيدن)، بينائي (ديدن)، چشائي (چشيدن)، لامسه (لمس كردن)، بويائي (بوئيدن)، نيستم.
    5 عضو حركتي : گويائي (صحبت كردن)، حركتي (راه رفتن)، چسبيدن، دفع (دفع ادرار، مدفوع، عرق ...) و توليدمثل، نيستم.
    5 عضو حياتي : هوا، پرانا، براي تنفّس و غيره، نيستم.
    ذهن كه تفكّر مي كند، نيستم.

    سؤال 2 : اگر هيچ يك از عوامل فوق نيستم، پس چه هستم؟
    ج : پس از رد كردن تمام موارد فوق و اينكه من هيچيك از موارد بالا نيستم، تنها چيزي كه باقي خواهد ماند، آگاهي است. آنچه من هستم آگاهس است.

    سؤال 3 : طبيعت آگاهي چيست؟
    ج : طبيعت آگاهي : هستي، آگاهي و شادي است (سات، چيت، آناندا.

    سؤال 4 : چه زماني موفّق به درك خويش (خود بزرگ ؛ خود واقعي)، خواهيم شد؟
    ج : زماني كه دنيا به آن صورتي كه مي بينيم، از نظرمان محو شود.

    سؤال 5 : آيا ممكن نيست، در حاليكه دنيا را به صورتيكه هم اكنون مي بينيم و واقعي مي پنداريم، به درك «خويش» نائل گرديم؟
    ج : خير

    سؤال 6 : چرا؟
    ج : بيننده (خويش ؛ خودبزرگ)، و چيزي كه مي بينيم (دنيا)، مانند مثال طناب و مار هستند :
    همچنان كه در تاريكي، طناب را بصورت مار مي بينيم و البتّه وحشت مي كنيم و با آوردن نور و تابش آن به اشتباه خود پي مي بريم.
    در تاريكي جهالت نيز، دنيا را بصورت واقعي مي بينيم.
    در پرتور نور آگاهي، كاذب دنيا برايمان روشن مي شود و در نتيجه به شناخت خويش (خوديابي)، نائل مي گرديم.
    بنابراين خودشناسي فقط زماني ميسّر مي شود كه كاذب بودن دنيا برايمان روشن شده است.

    سؤال 7 : چه زماني دنيا از نظرمان محو مي شود؟
    ج : زماني كه ذهن كه عامل شناسائي ها و فعاليّت ها است آرام شود.

    سؤال 8 : طبيعت ذهن چيست؟
    ج : آنچه بعنوان ذهن خوانده مي شود، قدرت غريب و سرگرداني است كه در «خودبزرگ» (خويش)، وجود دارد. ذهن موجب پيدايش همة تفكّرات است. خارج از تفكّرات، چيزي بعنوان ذهن وجود ندارد. بنابراين طبيعت ذهن، تفكّر است. خارج از تفكّرات، موجوديّت جداگانه اي بعنوان دنيا وجود ندارد.
    در خواب عميق، تفكّر وجود ندارد ؛ بنابراين دنيائي وجود ندارد. در حالت بيداري و رؤيا، تفكّر وجود دارد ؛ بنابراين دنيا وجود دارد. بهمان نحو كه عنكبوت موادّي را بصورت تار به اطراف خود مي تند و سپس آن را بدرون خود مي كشد، ذهن نيز دنيا را به بيرون از خود تراوش مي كند و سپس مجدّداً آن را به درون خود مي آورد.
    زماني كه ذهن از «خودبزرگ»، خارج مي شود دنيا شكل مي گيرد و ظاهر مي شود. بنابراين زماني كه دنيا بصورتيكه آن را واقعي مي بينيم، ظاهر مي شود، «خودبزرگ» ناپديد مي گردد و زماني كه «خودبزرگ»، پديدار مي گردد، دنيا ناپديد مي شود.
    اگر فردي بصورت مداوم در ذهن خود به جستجو بپردازد، ذهن پايان مي يابد و «خودبزرگ» را باقي مي گذارد.
    آنچه بعنوان «خودبزرگ» خوانده مي شود، «آتمان» نام دارد.
    ذهن هميشه وابسته به چيز درشتي است و نمي تواند بتنهائي باقي بماند. ذهن به اسامي ديگري مانند «جسم ظريف»، «روح»، (جيوا) نيز خوانده مي شود.

    سؤال 9 : روش جستجو براي درك طبيعت ذهن چيست؟
    ج : آنچه بعنوان «من»، در بدن پديدار مي شود، ذهن خوانده مي شود. اگر كسي بررسي كند كه فكر مربوط به «من»، از كجا سرچشمه مي گيرد؟ پي خواهد برد كه اين تفكّر از قلب سرچشمه مي گيرد.
    بنابراين منشأ ذهن قلب است. حتّي اگر فردي بطور پيگير، در مورد «من، من» سؤال كند به قلب راهنمائي خواهد شد. «فكر مربوط هب من» اولّين فكري است كه در ذهن پديدار مي گردند ؛ بهمان نحو كه بعد از اوّلين ضمير (من)، ضمائر دوّم (تو) و سوّم (او)، پديدار مي شوند. بدون ضمير اوّل، ضمائر دوّم و سوّم وجود نخواهند داشت.

    سؤال 10 : چگونه مي توان ذهن را ساكت كرد؟
    ج : با جستجو و طرح اين سؤال : «من كيستم»؟
    فكر «من كيستم؟»، ساير افكار را از بين مي برد ؛ به مانند چوب بلندي كه براي بهم زدن آتش بكار مي رود و خود اين چوب نيز در انتها همراه با هيزم هاي موجود در خرمن آتش سوخته خواهد شد و باين ترتيب خوديابي، تحقّق مي پذيرد.

    سؤال 11 : چگونه مي توان فكر «من كيستم؟»، را بطور دائم نگه داشت؟
    ج : وقتي افكار متفاوتي پديدار مي شوند، مي بايستي فرد آنها را تعقيب نكند. بلكه سؤال نمايد : اين افكار براي چه كسي آمده است»؟
    جواب اين است : «براي من». سپس سؤال نمايد «من كيستم؟».
    باين ترتيب ذهن به منشأ خود باز مي گردد و آرام مي شود.
    با پيگيري و تكرار اين روش بعد از هر فكر، ذهن مهارت لازم را بدست مي آورد كه در منشأ خود باقي بماند.
    ذهن ظريف است. وقتي از طريق مغز و اعضاء حسّي، به خارج متوجّه مي شود، فرم ها و اشكال بزرگ ظاهر مي شوند. زماني كه در منشأ خود (قلب)، باقي مي ماند فرم ها و اشكال محو مي گردند.
    نگهداري ذهن را در منشأاش (قلب)، «رفتن به درون»، و رفتن ذهن به خارج را «اكسترناليزيشن»، مي نامند.
    بنابراين در زماني كه ذهن در قلب باقي مي ماند، «من»، كه منشأ افكار است ناپديد مي شود و «خودبزرگ»، كه هميشه وجود دارد، نورافشاني مي كند. اگر آنچه فردي انجام مي دهد، بدون خودخواهي (منيّت) انجام شود، همه چيز با ماهيّت خدائي ظاهر خواهد شد.

    سؤال 12 : آيا روش هاي ديگري براي آرام كردن ذهن موجود نيست؟
    ج : روش مناسب ديگري وجود ندارد. اگرچه با روش هاي ديگر ظاهراً ذهن كنترل مي شود، ولي مجدّداً به فعاليّت باز مي گردد. از طريق كنترل تنفّس تحت كنترل است و بمحض اينكه تمرين تمام مي شود و تنفّس بحالت عادّي بر مي گردد، ذهن نيز به فعاليّت باز مي گردد و به پراكندگي قبلي خود ادامه مي دهد.
    منشأ ذهن و تنفّس، هر دو يكي است. همچنين طبيعت ذهن فكر مي باشد كه نشانة خودخواهي (منيّت)، است و خودخواهي از فكر مربوط به «من»، سرچشمه مي گيرد.
    بنابراين وقتي كه ذهن آرام مي شود، تنفّس كنترل مي گردد و زماني كه تنفّس كنترل مي گردد، ذهن آرام مي شود.
    ولي در خواب عميق، گرچه ذهن آرام مي شود، ولي تنفّس قطع نمي گردد و اين بخاطر لطف خداوند است، تا بدان به فعاليّت خود ادامه دهد و نيز ديگران فرد را مُرده نپندارند.
    در بيداري و سامادي، وقتي كه ذهن آرام مي شود، تنفّس كنترل مي گردد. تنفّس فرم قابل روئيت ذهن است.
    تا زمان مرگ، ذهن ادامة تنفّس در بدن را حفظ مي كند و هنگامي كه بدن مي ميرد، ذهن متوقّف مي شود و بهمراه خود، تنفّس را نيز متوقّف مي سازد. بنابراين تمرين مربوط به كنترل تنفّس، فقط براي آرام ساختن ذهن است، و ذهن را بكلي از بين نمي برد.
    بهمين نحو، مديتيشن بر اشكال مختلف خداوند و تكرار مانتراها، امساك در غذا خوردن و غيره ... فقط روش هاي كمكي براي آرام كردن ذهن مي باشند.
    خصوصيّت ذهن پراكندگي و سرگرداني است. مانند زماني كه فيلي را كمك زنجيري به ستوني مي بندند ؛ زنجير فقط موجب مي گردد كه فيل نتواند از اطراف ستون فاصلة زيادي بگيرد، همين و بس.
    تكرار مانتراها نيز ذهن را در حوالي و حول و هوش مانترا، بصورت متمركز و كنترل شده نگه مي دارد.
    زماين كه ذهن پراكنده است و افكار زيادي از ذهن مي گذرد، هر فكري ضعيف است. وقتي افكار حلّ مي شوند، ذهن متمركز و قوي مي گردد. براي چنين ذهن متمركزي، روش «ماهايوگا» (بررسي براي يافتن خويش)، بسيار آسان مي شود.
    از بين روش هاي پرهيزي، توجّه به مسئله غذا : خوردن غذاهاي ساده، طبيعي، تازه و پاك، غذاهاي گياهي و لبنيّات، به ميزان متعادل، بهترين روش مي باشد و موجب مي شود تا كيفيّت طبيعي و بي آلايش ذهن بالا رود و پيشرفت در روش «ماهايوگا» سريعتر گردد.

    سؤال 13 : افكار كه بقاياي تأثيرات زندگي هستند را پاياني نيست ؛ بهمان نحو كه امواج اقيانوس را پاياني نيست. چه زماني همة افكار منهدم مي شوند؟
    ج : بتدريج كه «مديتيشن» بر خويش، از طريق «جستجو در خويش»، شدّت مي گيرد، افكار منهدم مي شوند.

    سؤال 14 : آيا ممكن است كه باقيماندة تأثيرات و تأثرات گذشته كه از قرن قبل در ذهن باقي مانده اند، حلّ شوند و فرد در آگاهي خالص، باقي بماند؟
    ج : بدون نگهداشتن ذهن بحالت ترديد و بدون طرح اين سؤال كه آيا ممكن است، يا ممكن نيست؟ مي بايستي فرد بطور پي گير و مداومي مديتيشن بر «خويش»، را ادامه دهد. حتّي اگر فرد گناهان بزرگي را مرتكب شده است، مي بايستي اين نگراني و غمخواري و فكر دربارة اينكه من گناهكارم و چگونه مي توانم رهائي يابم، را كاملاً رها نمايد و بطور پي گيري بر «خويش»، تمركز كند. باين ترتيب مطمئناً موفّق خواهد شد. دو ذهن كه يكي خوب و ديگري بد باشد وجود ندارد و فقط يك ذهن وجود دارد ؛ ولي باقيماندة خاطرات و تأثيرات مربوط به گذشته، خوب و بد هستند. وقتي ذهن تحت تأثير افكار و تأثّرات خوب قرار دارد، خوب ؛ و زماني كه تحت تأثيرات و افكار ناخوشايند قرار دارد، بد خوانده مي شود.
    ضروري است كه فكر را نگران مسائل دنيوي و مشكلات ديگران ننمائيم. نگران شدن كمكي به حلّ مسائل نمي كند. اگر مي توانيم كه عملاً به ديگران كمك كنيم، از هيچ كمكي دريغ ننمائيم ؛ در غير اينصورت، با نگران شدن كمكي به ديگران نكرده ايم و فقط بخودمان لطمه زده ايم.
    هر قدر كه ديگران بد باشند، ضروري است كه احساس انزجار و نفرت نسبت به آنها نكنيم. «اميال» و «انزجار و تنفّر» دو موضوعي هستند كه مي بايستي از آنها پرهيز نمود.
    هر چيزي كه فرد به ديگري مي دهد، در واقع به خويش مي دهد. اگر اين حقيقت را درك كنيم، از هيچ خوبي به ديگران مضايقه نخواهيم كرد.
    وقتي فردي به درجة بالائي مي رسد، همه به درجة بالا مي رسند. وقتي ذهن فردي آرام مي شود، ذهن همه آرام مي شود و بر عكس وقتي يك نفر منقلب و برآشفته مي شود، ذهن همه منقلب و برآشفته مي شود.
    بدرجه اي كه با تواضع رفتار نمائيم، بهمان درجه نتيجة خوب دريافت خواهيم كرد. اگر ذهن آرام شود، فرد مي تواند در هر جائي از دنيا زندگي كند.

    سؤال 15 : تا چه مدّت تكنيك «بررسي در خويش» را پيگيري نمائيم؟
    ج : تا زماني كه تأثّرات و تأثيرات اشياء و اتّفاقات گذشته در ذهن ما موجود است.
    با پيدايش افكار در ذهن، ضروري است كه بلافاصله بكمك تكنيك «بررسي در خويش»، به از بين بردن آن افكار اقدام شود و اين كار مي بايستي تا رسيدن به «خويش»، ادامه يابد. تا زماني كه اين افكار وجود دارند، موجب اغتشاش در ذهن مي شوند و با منهدم كردن اين افكار، به نتيجة مورد نظر خواهيم رسيد.

    سؤال 16 : طبيعت «خويش» (خودبزرگ)، چيست؟
    ج : در واقع تنها چيزي كه وجود دارد، «خويش» (خودبزرگ ؛ آتما)، است.
    دنيا، روح فردي و خدا، هر سه، در «خويش»، وجود دارند و هر سه، در يك زمان پديدار يا ناپديد مي شوند.
    «خويش»، را در جائي مي يابيم كه «من و منيّت» وجود ندارد. اين محلّ «سكوت»، خوانده مي شود.
    «خودبزرگ»، آتما و خدا، هر سه، يكي هستند.

    سؤال 17 : آيا همه چيز كار خدا نيست؟
    ج : همچنانكه طلوع خورشيد بطور خودبخود و بدون سعي و خواسته اي از طرف خورشيد انجام مي گيرد و سنگ آتش در حضور خورشيد آتش ايجاد مي كند ؛ در حضور خورشيد گل ها شكفته مي شوند و آب تبخير مي شود ؛ انسان ها كارهاي روزانه خويش را انجام مي دهند و سپس با غروب خورشيد استراحت مي كنند.
    و همچنانكه در حضور آهن ربا، بُراده هاي آهن و سوزن جذب مي شوند.
    به همين ترتيب با حضور خداوند، روح انسان ها تحت تأثيرات كيهاني و الهي، در انطباق با كارمايشان به فعاليّت مناسب خود ادامه مي دهد و سپس استراحت مي نمايد.
    خداوند تحت تأثير هيچ نيروي مُحركّي نيست و هيچ كارمائي خداوند را به خودش وابسته نمي كند. بهمانگونه كه آنچه كه در جهان مي گذرد، خورشيد را تحت تأثير قرار نمي دهد و شايستگي يا عدم شايستگي چهار عنصر (آب، خاك، آتش و باد)، بر فضاي لايتناهي بي اثر است.

    سؤال 18 : از بين انسان هاي برگزيده، خوب و پر اخلاص، كه از همه برتر و عالي تر است؟
    ج : هر كس كه خود را در اختيار «خودبزرگ» كه خداوند است قرار دهد. مفهوم خود را در اختيار خداوند قرار دادن اين است كه بطور دائم در «خودبزرگ» باقي بماند و جائي را براي پيدايش افكار باقي بگذارد.
    اگر همه چيز را به خداوند واگذار كنيم، خداوند ترتيب همه چيز را خواهد داد.
    خداوند قدرت بزرگي است كه موجب چرخش كلّ آفرينش و جهان است، پس چرا ما خود را به او نسپاريم و با افكار مختلف، از قبيل چه بايد بكنم؟ و چگونه؟ و چه نبايد بكنم؟ و چگونه، بطور دائم خود نگران و آشفته نمائيم.
    مثال زير روشن كنندة خوبي براي اين مطلب است :
    وقتي فردي در ترن سوار مي شود، همة بسته هاي خود را روي زمين يا جاي مناسبي كه براي اين كار در نظر گرفته شده است، مي گذارد و با خيال راحت استراحت مي كند و سه چيز را به رانندة ترن مي سپارد و مطمئن است كه وقتي ترن به مقصد رسيد، بسته هاي او نيز با ترن بهمراه او حمل شده اند و هيچ فرد عاقلي بفكر اينكه در درون ترن بسته هايش را روي سرش يا دستهايش حمل كند، تا آنها را زودتر به مقصد برساند نيست.

    سؤال 19 : عدم وابستگي چيست؟
    ج : بمحض اينكه افكار پيدا مي شوند، ضروري است كه فرد آنها را كاملاً از بين برده برده و و ريشه كن نمايد، بطوري كه چيزي از آن باقي نماند.
    اين را عدم وابستگي مي نامند.
    بهمان نحو كه غوّاص سنگي را به كمر خود مي بندد تا بتواند به ته اقيانوس برود و مرواريد صيد نمايد، هر كس مي بايد به كمك تكنيك، به عمق وجود خود برود و مرواريد وجود «خويش» را بدست آورد.

    سؤال 20 : آيا براي «خدا» و «گورو» ميسّر نيست كه موجب رهائي روح شوند؟
    ج : خدا و «گورو»، فقط راه رهائي را نشان مي دهند، ولي خود بخود موجب رهائي روح نمي شوند.
    در واقع خدا و «گورو» متفاوت نيستند و همانطور كه وقتي صيدي به دهان پلنگ بيفتد، راه فراري ندارد، كساني نيز كه سعادت لازم را داشته و به خدا و «گورو» نزديك شده اند، توسّط خدا و «گورو»، كمك خواهند شد و گم نمي شوند. با اينهمه ضروري است كه هر فرد شخصاً تلاش لازم را براي رهائي روح، از راههائي كه توسّط خدا و «گورو»، به او نشان داده شده است بنمايد.
    هر كس خود را با چشم دروني دانش كه با او داده شده مي شناسد، نه با چشم ديگري. آيا خداوند نيازمند آينه اي است تا به او نشان داده شود كه او خداست؟

    سؤال 21 : آيا براي كسي كه تشنة رهائي است، دانستن طبيعت اشكالاتش ضروري مي باشد؟
    ج : درست مانند كسي كه مي خواهد كيسة زباله اي را به دور بيزد و دانستن محتواي زباله ضرورتي ندارد، بهمين نحونيز براي كسي كه مي خواهد خويشتن (خودبزرگ)، را بشناسد، دانستن تعداد يا طبيعت اشكالاتش ضروري نيست. فقط كافي است تا همة اشكالات را كه موجب پوشاندن خودبزرگ مي شوند، بنحوي كه توضيح داده شده است به دور بريزيم.
    دنيا را مي بايستي مشابه رؤيائي در نظر گرفت.

    سؤال 22 : آيا تفاوتي بين بيداري و رؤيا وجود ندارد؟
    ج : بيداري طولاني و رؤيا كوتاه است. غير از اين اختلافي بين آنها موجود نيست.
    بهمان نحو كه وقايع در زمان بيداري واقعي بنظر مي رسند، وقايع رؤيا نيز در زمان رؤيا واقعي بنظر مي رسند. در زمان رؤيا، ذهن بدن ديگري را بخود مي گيرد. در دو حالت بيداري و رؤيا، افكار، اسامي و اشكال، بطور متناوب اتفّاق مي افتند.

    سؤال 23 : براي كساني كه تشنة رهائي هستند، آيا خواندن كتاب هائي در اين زمينه مفيد است؟
    ج : تمام كتاب هائي كه در اين زمينه هستند، مي گويند كه جهت رهائي بايد فكر آرام شود. بنابراين خلاصة تعليمات آنها اين است كه بايد ذهن آرام شود. همينكه اين واقعيّت درك شود، احتياج به خواندن بي پاياني نيست.
    براي آرام كردن ذهن، ضروري است تا فرد به بررسي در ردون خويش بپردازد و دريابد كه «من بزرگ» چيست؟
    چگونه مي توان اين را در كتاب تحقيق نمود؟
    براي شناختن «خودبزرگ خويش»، ضروري است كه فرد آن را با چشم دانائي و بصريت خويش بشناسد.
    «خودبزرگ»، در درون 5 لايه قرار دارد، ولي كتاب ها خارج از اين 5 لايه هستند. براي رهائي، ضروري است تا 5 لايه دور انداخته شود.
    بنابراين جستجوي خويش (خودبزرگ)، از طريق كتاب بي ثمر است.
    در آخرين مراحل، زماني فرا مي رسد كه فرد آنچه را كه آموخته است، بايد بفراموشي بسپارد.

    سؤال 24 : خوشحالي چيست؟
    ج : خوشحالي، طبيعت «خودبزرگ» (خويش)، است.
    خوشحالي و خودبزرگ، از هم متفاوت نيستند.
    خوشحالي در هيچ شيئي در دنيا موجود نيست. ما بدليل جهالت خود تصوّر مي كنيم كه با داشتن اشياء خوشحال خواهيد شد. در حاليكه وقتي ذهن به خارج مي رود، ناخوشحالي را تجربه مي كند.
    دليل خوشحالي ذهن با بدست آوردن اشياء اين است كه، وقتي خواسته اش برآورده شد بدرون «خويش» باز مي گردد و در درون «خويش»، شادي و خوشحالي مربوط به «خودبزرگ»، را تجربه مي كند.
    بهمين ترتيب در مرحلة خواب، سامادي، بيهوشي و زماني كه اشياء دلخواه بدست آمده، يا مسائل ناخوشايند، رفع شده اند، ذهن بدرون «خويش»، باز مي گردد و شادي مربوط به «خودبزرگ»، را تجربه مي نمايد. بنابراين ذهن بطور دائم، خستگي ناپذير، مرتّباً و متناوباً، به خارج از «خويش»، مي رود و به «خويش»، باز مي گردد.
    بودن در ساية درخت دلپذير و خوشايند است ؛ بودن در آفتاب داغ طاقت فرساست. فردي كه در آفتاب سوزان بوده است، با پناه بردن به ساية درخت احساس خنكي مطبوعي مي نمايد. مسلّماً فردي كه مرتّباً از آفتاب داغ به ساية درخت و از ساية درخت به آفتاب داغ مي رود، آدم عاقلي نيست. فرد عاقل بطور مرتّب در سايه باقي مي ماند.
    بهمين ترتيب ذهن انساني كه واقعيّت را درك ركده است، بودن در «خويش» (خودبزرگ)، را رها نمي كند.
    برعكس، ذهن فرد جاهل در جهان سرگردان است و احساس ناخوشبختي مي كند و فقط براي مدّت بسيار كوتاهي به درون «خويش»، باز مي گردد تا شادي را تجربه كند.
    در حقيقت آنچه به عنوان دنيا خوانده مي شود، فقط زائيدة فكر است.
    وقتي دنيا در نظرمان ناپديد مي شود (مثال : وقتي كه فكر وجود ندارد)، ذهن شادي را تجربه مي نمايد و وقتي فكر باز مي گردد و ذهن دنيا را تجربه مي كند، احساس ناخوشبختي نيز باز مي گردد.

    سؤال 25 : عقل، بصريت و روشن بيني چيست؟
    ج : آنچه بعنوان عقل، بصريت و روشن بيني خوانده مي شود، باقي ماندن در سكوت است.
    باقي ماندن در سكوت، تجربة ذهن در «خودبزرگ»، مي باشد.
    تله پاتي، دانستن اتّفاقات گذشته، حال، آينده و روشن ديدن.
    «عقل، بصيرت و روشن بيني»، نمي باشد.

    سؤال 26 : چه رابطه اي بين نداشتن اميال و عقل وجود دارد؟
    ج : نداشتن اميال، عاقل بودن است. نداشتن اميال و عاقل بودن هر دو يكي هستند.
    مفهوم نداشتن اميال، جلوگيري از برگشتن ذهن بسوي اشياء است.
    مفهوم عقل، عدم پيدايش اشياء است.
    بعبارت ديگر، عدم جستجو براي آنچه كه غير از «خويش» (خودبزرگ)، مي باشد را نداشتن اميال يا «عدم وابستگي»، مي نامند.

    سؤال 27 : تفاوت بين «جستجو براي يافتن خويش» و «مديتيشن» چيست؟
    ج : «جستجو براي يافتن خويش»، شامل نگه داشتن ذهن در «خودبزرگ» (خويش)، مي باشد.
    «مديتيشن»، شامل فكر كردن به اين است كه «خودكوچك»، همان خدا، هستي مطلق، آگاهي خالص و شادي است.

    سؤال 28 : رهائي چيست؟
    ج : بررسي در طبيعت «خودبزرگ»، كه آن را به محدوديّت كشيده ايم، و آزاد كردن طبيعت واقعي خويش را رهائي مي نامند.
    پايان

  2. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوالات موبايل را اينجا بپرسيد.
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن بخش سوالات تلفن همراه
    پاسخ ها: 315
    آخرين نوشته: 15th February 2015, 05:36 PM
  2. آموزشی: آموزش ماها يوگا ( بررسي براي يافتن خويش )
    توسط diamonds55 در انجمن روانشناسی موفقیت
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 20th September 2008, 11:02 PM
  3. خبر: وزير جهادکشاورزي به سوالات نمايندگان مجلس پاسخ داد
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار اقتصادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th September 2008, 02:26 PM
  4. سوالات کنکور دانشگاه آزاد
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th September 2008, 10:03 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •