طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن می باشد و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر, طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر , فرو ریختن ساختار زندگی خانوادگی , قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کرده اند.
پس از طلاق به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود .بسیاری از افرادی که متارکه کرده اند خود را شخصی ناپسند و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می دانند . مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند, با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است , ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال میرود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرایند طولانی قلمداد کنند . طلاق برای زنان تنش زا تر است تا مردان .
همچنین اثر طلاق بر کودک به فاکتور هایی مثل جنسیت , شخصیت میزان ناسازگاری و درگیری والدین و حمایت های خانواده و دوستان کودک بستگی دارد.
والدین بایستی نسبت به برنامه های سرپرستی و مراقبت از کودک به توافق برسند , آنچنان که کودک در حالی که ناسازگاری بین والدینش را تجربه می کند , به رشد و نمو خود ادامه دهد.
طلاق و فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی و عاطفی افراد خانواده موجب بروز آسیب های اجتماعی هم می شود .
طلاق به هر دلیلی درست یا نادرست پیامدهایی هم برای فرد و هم جامعه دارد. نمی توان گفت که در کدام مورد اثر بیشتری میگذارد چرا که خانواده به عنوان عضو کوچکی از جامعه وقتی از هم می پاشد اثراتی را بر روی زن ومرد و همچنین فرزندان میگذارد که اگر به درستی مدیریت نشود جامعه هم دچار تزلزل میشود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)