راز یک زندگی زیبا این است
که امروز با خدا گام برداری
و برای فردا به او اعتماد داشته باشی ...
آناهیتا
8:33
27/05/1390
راز یک زندگی زیبا این است
که امروز با خدا گام برداری
و برای فردا به او اعتماد داشته باشی ...
آناهیتا
8:33
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
حاجتی در دل بی تابم داشتم...
به دل گفتم : لیاقت برآورده شدن خواسته ات را نداری وگرنه از تو حرکت و از خدا برکت و خدا هم برایت برآورده اش میکرد.
دل گفت : مگر آنچه را که تا بحال خدا به تو داده است لیاقتش را داشته ای !
و مگر او تا بحال در بذل نعمت هاش به لیاقت تو نگاه می کرده است ؟!
.... و قسم می خورم که راست می گفت .
آناهیتا
8:34
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
آنقدر بزرگ و گرفتار شده ایم که یادمان می رود توپمان در حیاط شبها تنها می ترسد ویادمان رفته که مدادهای سیاه و سفید که هرگز تراشیده نشدند پدر مادر ده مداد رنگی دیگر هستند که ما همیشه تراشیده ایم وکوچک شده اند .
اما از شما چه پنهان گاهی آنقدر کودک می شوم که یادم میرود بزرگ شده ام و هنوز عروسکهایم سر تاقچه ی زندگیم خاله بازی می کنند ، هنوز در مراسم تدفین گنجشکها شرکت می کنم و باران پا برهنه تمام کودکی را درمن می دود ...
آناهیتا
8:38
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
وقتی کوچکی دستانی هستند که اشکهایت را پاک کنند
وقتی بزرگ می شوی باید دستی باشی که اشکی را پاک کنی و خنده ای بر لبی بنشانی ...
و این چه زیباست ...
آناهیتا
8:39
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
برای دلم گاهی مادری مهربان می شوم
دست نوازش بر سرش می کشم و می گویم: غصه نخور عزیزکـــــــــــــم می گذرد ...
برای دلم گاهی پدر می شوم
خشمگین می گویم: بس کن دیگر بزرگ شدی ...
گاهی هم دوستی می شوم مهربان
...دستش را می گیرم و می برمش به باغ رویا، کنار تو
دلم از دست من خسته است...
[ دلم از دست من زخم خورده است... مرا ببخش قلب من ]
آناهیتا
8:41
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
اگه یه وقت تنها شدی
اینو بدون که خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش
آناهیتا
8:43
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
آنگاه که "تنهایی" تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !
آناهیتا
8:44
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم ،خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است
ولی از یک طرف،پروانه را هم دوست میدارد
آناهیتا
9:57
27/05/1390
دنیا
پا به ماه ِلبخند توست
بخند
بگذار زندگی بدنیا بیاید...
دلم تنگ شد برای خودم
برای جدالهایم
و برای بی تفاوتی های تو.
تنها به یاد شقایقها و چکاوکها
تو کودکی ام را با قیچی افکارت بریدی
نوجوانی ام را با رنگهای بی حسی رنگ زدی
تو خلاقتر از آنی که بدانم با جوانیم چه میکنی
نیل و فر
27 امرداد
مانده ام چرا ایران شهرسردشت رابه عنوان شهر شیمیایی قبول ندارد
و
باورنداردکه اولین شهر شیمیایی جهان است چرادرتقویم یادی ازسردشت نیست
چرا یادی ازسردشت نیست
تومیتونی بگی چرا؟
<زندگی یا امید به زندگی کدامیک از اینها؟شایدم سربازی.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)