دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 123

موضوع: میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    4,093
    ارسال تشکر
    13,668
    دریافت تشکر: 24,625
    قدرت امتیاز دهی
    302
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    وقتی مهربانی را بیاموزیم
    فرصت ِ آیینه‌ها در پشت در مانده‌ست
    روشنی را می‌شود در خانه مهمان کرد
    می‌شود در عصر آهن آشناتر شد
    سایبان از بید مجنون،
    روشنی از عشق
    می‌شود جشنی فراهم کرد
    می‌شود در معنی یک گل شناور شد

    مهربانی را بیاموزیم
    موسم نیلوفران در پشت در مانده‌ست
    موسم نیلوفران یعنی که باران هست
    یعنی یک نفر آبی‌ست
    موسم نیلوفران یعنی
    یک نفر می‌آید از آنسوی
    دلتنگی


    می‌شود برخاست در باران
    دست در دست نجیب مهربانی
    می‌شود در کوچه‌های شهر جاری شد
    می‌شود با فرصت آیینه‌ها آمیخت
    با نگاهی
    با نفس‌های نگاهی
    می‌شود سرشار
    از راز بهاری شد
    دست‌های خسته‌ای پیچیده با حسرت
    چشم‌هایی مانده با دیوار رویاروی
    چشم‌ها را می‌شود پرسید
    یک نفر تنهاست
    یک نفر با آفتاب و آسمان تنهاست
    در زمین زندگانی
    آسمان را می‌شود پاشید
    می‌شود از چشم‌هایش ...
    چشم‌ها را می‌شود آموخت
    می‌شود برخاست
    می‌شود از چارچوب کوچک یک میز بیرون رفت
    می‌شود دل را فراهم کرد
    می‌شود روشن‌تر از اینجا و اکنون شد


    جای من خالی‌ست
    جای من در عشق
    جای من در لحظه‌های بی‌دریغ اولین دیدار
    جای من در شوق تابستانی آن چشم
    جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می‌گفت
    جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
    جای من خالی‌ست
    من کجا گم کرده‌ام آهنگ باران را؟!
    من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟!

    می‌شود برگشت
    می‌شود برگشت و در خود جستجویی کرد
    در کجا یک کودک ده‌ساله
    در دلواپسی گم شد؟
    در کجا دست من و سیمان گره خوردند؟
    می‌شود برگشت
    تا دبستان راه کوتاهی‌ست
    می‌شود از رد باران رفت
    می‌شود با سادگی آمیخت
    می‌شود کوچک‌تر از اینجا و اکنون شد
    می‌شود کیفی فراهم کرد
    دفتری را می‌شود پر کرد از آیینه و خورشید
    در کتابی می‌شود روییدن خود را تماشا کرد
    من بهار دیگری را دوست می‌دارم
    جای من خالی‌ست
    جای من در میز ِ سوم، در کنار پنجره خالی‌ست
    جای من در درس نقاشی
    جای من در جمع کوکب‌ها
    جای من در چشم‌های دختر خورشید
    جای من در لحظه‌های ناب
    جای من در نمره‌های بیست
    جای من در زندگی خالی‌ست


    می‌شود برگشت
    اشتیاق چشم‌هایم را تماشا کن
    می‌شود در سردی ِ سرشاخه‌های باغ
    جشن رویش را بیفروزیم
    دوستی را می‌شود پرسید
    چشم‌ها را می‌شود آموخت
    مهربانی کودکی تنهاست
    سروده محمدرضا عبدالمالكيان

    مهربانی را بیاموزیم
    مهربانی را هدیه دهیم


  2. 9 کاربر از پست مفید Rez@ee سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جزوه 100 صفحه ای در مورد تست های غیر مخرب
    توسط M.A.A.H.R در انجمن مهندسي جوش
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 28th November 2012, 06:52 PM
  2. آموزشی: همیوپاتی چیست ؟
    توسط poune در انجمن بیماریها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th March 2011, 01:28 PM
  3. مقاله: بزرگترین اصل مدیریت در دنیا
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th December 2010, 10:32 PM
  4. داستان: **** داستان های شاهنامه ***
    توسط AreZoO در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 116
    آخرين نوشته: 30th November 2010, 12:54 PM
  5. آفتاب غدیر پشت پرده هاى تعصب
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th November 2010, 06:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •