دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: راز شیدایی گل سرخ...

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ریاضی
    نوشته ها
    315
    ارسال تشکر
    3,765
    دریافت تشکر: 1,698
    قدرت امتیاز دهی
    30
    Array

    پیش فرض راز شیدایی گل سرخ...

    راز شیدایی گل سرخ
    شقایق گفت با خنده:نه بیمارم، نه تبدارم
    اگر سرخم چنان آتش، حدیث دیگری دارم
    گلی بودم به صحرایی، نه با این رنگ و زیبایی
    نبودم آن زمان هرگز، نشان عشق و شیدایی
    یکی از روزهایی که زمین تبدارو سوزان بود
    و صحرا در عطش می سوخت، تمام غنچه ها تشنه
    و من بی تاب و خشکیده، تنم در آتشی می سوخت
    ز ره آمد یکی خسته، به پایش خار بنشسته
    و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
    ز آنچه زیر لب می گفت، شنیدم سخت شیدا بود
    نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش افتاده بود-اما-
    طبیبان گفته بودندش: اگر یک شاخه گل آرد
    از آن نوعی که من بودم
    بگیرند ریشه اش را و بسوزانند،
    شود مرهم برای دلبرش، آندم شفا یابد...
    چنانچه با خودش می گفت،
    بسی کوه و بیابان را، بسی صحرای سوزان را،
    به دنبال گلش بوده، و یک دم هم نیاسوده
    که افتاد چشم او ناگه به روی من...
    بدون لحظه ای تردید، شتابان شد به سوی من
    به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و
    به ره افتاد...
    و او می رفت و من در دست او بودم
    و او هر لحظه سر را رو به بالاها
    تشکر از خدا می کرد...
    پس از چندی...
    هوا چون کور آتش، زمین می سوخت
    و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
    به لب هایی که تاول داشت گفت: اما چه باید کرد؟
    در این صحرا که آبی نیست،
    به جانم هیچ تابی نیست...
    اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من،
    برای دلبرم هرگز دوایی نیست...
    و از این گل که جایی نیست خودش هم تشنه بود اما!!!
    نمی فهمید حالش را، چنان می رفت و من در دست او بودم
    و حالا من تمام هست او بودم...
    دلم می سوخت، اما راه پایان کو؟
    نه حتی آب، نسیمی در بیابان کو؟
    و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
    که ناگه...
    روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد
    دلش لبریز ماتم شد، کمی اندیشه کرد-آنگه-
    مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت...
    نشست و سینه را با سنگ خارایی،
    ز هم بشکافت، ز هم بشکافت...
    اما ... آه !!!
    صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
    زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
    و هر چیزی که هر جا بود، با غم روبه رو می کرد...
    نمی دانم چه می گویم؟ به جای آب، خونش را...
    به من می داد و بر لب های او فریاد...
    بمان ای گل...
    که تو تاج سرم هستی...
    دوای دلبرم هستی...
    بمان ای گل...
    و من ماندم
    نشان عشق و شیدایی
    و با این رنگ و زیبایی
    و نام من شقایق شد
    گل همیشه عاشق شد
    عاشقان نقطه پرگار وجودند ولی
    عشق داند که در این دایره سرگردانند

  2. 5 کاربر از پست مفید warrior سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    English Methadology
    نوشته ها
    339
    ارسال تشکر
    233
    دریافت تشکر: 1,114
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array
    انریکه's: جدید71

    Post پاسخ : راز شیدایی گل سرخ...

    ممنون خیلی زیبابود
    just for today

  4. 2 کاربر از پست مفید انریکه سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عمر گلهای بریده را زیاد کنید!
    توسط omega در انجمن گیاهان زینتی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th December 2010, 03:41 PM
  2. آشنایی مقدماتی با کشت هایدروپونیک گل رز
    توسط ali_sae110 در انجمن گیاهان روغنی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th October 2010, 08:57 PM
  3. مقاله: سرگذشت واژه ی گل سرخ
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th September 2010, 01:41 PM
  4. فهرستی از اسامی اصیل ایرانی به همراه معنا
    توسط joey jordison در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 14th August 2010, 09:47 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •