در این مقاله قصد داریم با نگاهی اجمالی ، فلسفه و اهداف ازدواج را به زبانی دیگر مورد بررسی قرار دهیم :
ازدواج همه ابعاد وجودی انسان را به محك فرا می خواند . تا قبل از ازدواج عوامل آزماینده خصوصیات حقیقی افراد ، بسیار كم است اما به هنگام ازدواج به یكباره صحنه تغییر می كند . آنقدر عوامل آزماینده در این مرحله زیاد است كه كمتر بعدی از ابعاد وجودی انسان خارج از آزمایش قرار می گیرد .
ازدواج بهره گیری از تمتع جنسی ، دوری از تنهایی و … نیز هست اما در پس پرده و در اعماق آن ، یك مرحله مهمی برای رشد یافتن انسان است ، آن قدر كه ازدواج می تواند انسان را رشد دهد . كمتر مسئله ای این خاصیت را دارد .
ازدواج به خاطر مشكلات و مسائلی كه دارد می تواند توانائی های انسان را محك بزند و انسان به واسطه همین مشكلات و مسائل ، تمرین تواناتر شدن را انجام می دهد ، برخی از افراد كه از مشكلات هراس دارند به این نكته توجه نمی كنند كه بایستی وارد میدان مشكلات شد تا كه آبدیده شد .
ترس از مشكلات ازدواج نباید ما را از ازدواج دور كند ، مگر به خاطر مشكلات تحصیل ، از تحصیل دوری می كنیم ، مگر بخاطر مشكلات كار كردن ، كار را رها می كنیم .
تعریف های متفاوتی كه از ازدواج می شود بستگی به نوع دیدی است كه نسبت به ازدواج وجود دارد . بعنوان مثال فرض كنید كه در یك باشگاه بدنسازی هستید ، انواع وزنه ها ، دمبل ها ، بارفیكس ها ، دستگا ههای مختلف ورزشی و … وجود دارند كه هر كدامشان برای یك عضو بدن و تقویت آن و كل مجموعه برای بدنسازی و تقویت كل بدن خاصیت و كاربرد دارد ، حال كسی كه با اشتیاق و میل و رغبت و علاقه به ورزش بدنسازی به آن باشگاه رفته باشد هر چه موارد تمرین و ورزش و دستگاه ها و ابزار آلات بیشتر باشد ، خوشحال تر است چرا كه می داند بهتر می تواند تمرین كند و رشد كند و با انجام چند تمرین ممكن است خسته شود اما بی حوصله نمی شود . اما اگر كسی دیگر با اجبار یا اكراه و از سربی حوصلگی به همان باشگاه رفته باشد و مشتاقانه قصد ورزش و تمرین را نداشته باشد با اولین تمرین وزنه ها ، نه تنها خسته می شود كه بی حوصله هم می شود و ناراحتی خود را به روشهای مختلف ابراز می كند .
تفاوت این دو فرد چیست ؟
تفاوت واضح است یكی برای تمرین و رشد كردن آمده و دیگری با اجبار یا اكراه وارد زمین باشگاه شده است . زندگی و ازدواج نیز همین طور است . برای كسانی كه بخواهند در ابعاد مختلف رشد كنند ، از این زمین و میدان گاه جای بهتری پیدا نمی شود و موارد تمرین و رشد بسیار زیاد است ، اما برای كسی كه حال و حوصله ی تمرین كردن و قوی شدن و رشد كردن را ندارد ، ازدواج گرچه آغازی شیرین دارد ، اما ادامه ی خسته كننده ای را خواهد داشت .
ازدواج یك منشور چند پهلو است ، هر طرف آن ، بیانگر بعدی از ابعاد زندگی است ، یك طرف آن شور و شوق و لذت ، یك طرف آن محبت و صمیمیت ، یك طرف دیگر تلاش و زحمت ، طرف دیگر آرامش و سكونت و … اما وقتی كل مجموعه را با هم دیدید و همه ابعاد را در نظر داشتید ، خواهید دید كه ازدواج ، یك مجموعه ی رشد دهنده برای شخصیت انسان و یك مجموعه انسان ساز است .
همین تفاوت نگاه ها به ازدواج است كه تعریف انسانها از ازدواج را متفاوت می كند . بنابراین سعی كنید از همین ابتدای كار دید و نگرشتان را نسبت به ازدواج تصحیح و تكمیل كنید .
گرد آوری: داوودی
منبع : برگرفته از كتاب " یك انتخاب مناسب " نویسنده : محمود یزدانی
با سلام
چند سوال داشتم درباره واقعه غدیر خم اگه بتونید به این سوالا جواب بدید ممنون میشم
_پیامبر در خطبه غدیر از کدام از معصومین نام برده اند؟
_عمامه سیاه رنگی که پیامبر به عنوان تاج بر سر علی (ع) در واقعه غدیر خم گذاشتند چه نام دارد؟
_مولی در سخن معروف پیامبر در واقعه غدیر خم به چه معناست؟
_واقعه غدیر خم چند روز طول کشید؟
_بنا به نقل از مورخین در واقعه غدیر خم چند نفر حضور داشتند؟
با سلام و تشكر از سوال خيلي خوب و بجاتون .
جواب سوالاتتون رو از كتاب الغدير علامه اميني استخراج كردم.
نام عمامه پيامبر
در كنز العمال از علماء روايتي نقل شده است : « عممني رسول الله يوم غدير خم بعمامه فسدلها خلفي»
يعني « رسول خدا ص عمامه اي به سرم گذاشت و يك سر آنرا به پشت من انداخت» و سپس فرمود: «ان الله امرني يوم بدر وحنين بملائكه يعتمون هذه العمه» يعني همانا خدا مرا در جنگ بدر و حنين توسط فرشتگاني كه اين عمامه را برسر داشتند ياري نمود.
و فرمود « ان العمامه حاجزة بين الكفر والايمان» عمامه مانع و مرزي است بين كفر و ايمان.
حلبي در كتاب سيره مي گويد: پيامبر عمامه اي داشت كه سحاب ناميده مي شد و آنرا به علي ع پوشانيد و گاهي علي ع آنرا مي پوشيد و بر پيامبر وارد مي شد. و پيامبر ص مي فرمود « اتاكم عليٌ في السحاب » يعني علي ع در عمامه [اي كه پيامبر به ايشان هديه داده بود ] پيش شما آمد.
دراين كار پيامبر اشاره اي است به اين كه كسي كه با اين عمامه تاج گذاري شده است براي مقامي مانند مقام پيامبر مهيا شده است و چز اين كه او مبلغ دين پيامبر بوده و پس از وي چانشين او است معناي ديگري ندارد.
ویرایش توسط kamanabroo : 13th December 2008 در ساعت 10:48 PM
معناي « مولي »
علماي لغت براي واژه « مولي » از طرفي معناي « آزادكننده برده » و از طرف ديگر معاني « امير و سلطان» را از معاني واژه « ولي » شمردهاند و از طرف سوم اجماع هم دارند كه « ولي و مولي » به يك معنا هستند و هر يك از اين دو معنا از معناي « اولويت به امر » جدا نيستند زيرا اولويت امير براي ايجاد نظم در جامعه و اجراي شيوه هاي تربيت افراد و جلوگيري از تجاوز به يكديگر به مردم، بلا اختلاف است.
با اين كه معاني مولي به 27 معنا ميرسد هيچكدام از آنها در حديث غدير مراد نيست مگر در صورتي كه با معناي «اولويت به امر» سازگار باشد. آن معاني از اين قرار است:
رب، پرودگار عمو عمو زاده فرزند پسر پسر خواهر آزادكننده برده برده آزادشده بنده مالك پيرو نعمت گيرنده شريك هم قسم همراه همسايه مهمان داماد نزديك ولي نعمت هم پيمان ولي سزاوارتر به امور سيد به معناي غير مالك و آزادكننده برده محب ياور تصرف كننده امور متولي امورهيچكدام از اين معاني بدون وجود قرينه مراد نيست كه دليل آن در جاي خودش (الغدير علامه اميني) ذكر شده كه از آوردن آن ها به دليل اطاله كلام خودداري ميكنيم.
تنها معنايي كه قرائن بر آن دلالت مي كند «سزاوارتر به امور» ميباشد كه به طور خلاصه به سه قرينه از هجده قرينه آن اشاره ميكنيم:
در آغاز حديث غدير كه پيامبر خدا ميفرمايد: « ألست أولي بكم من أنفسكم ... » يعني « آيا من سزاوارتربه شما از خودتان نيستم [آيا بر شما ولايت مطلقه ندارم] » و سپس اين سخن را كه « فمن كنت مولاه فعليّ مولاه » بر سخن ابتدايي خويش متفرع ميكند دليل بر اين است كه معناي مولي همان معنايي است كه در كلام اول آماده است يعني ولايت مطلقهي علي ع بر مردم. اين معنا را بسياري از علماي اهل سنت و شيعه نقل كردهاند. اين سخن پيامبر است: « يا ايها الناس بم تشهدون؟ قالوا نشهد أن لا اله الا الله ثم قال ثم مه؟ قالوا و أن محمد عبده و رسوله قال فمن وليكم؟ قالوا الله و رسوله مولانا» يعني «اي مردم به چه چيزي شهادت ميدهيد گفتند: شهادت ميدهيم هيچ خدايي جز خداي يگانه نيست، پيامبر فرمود: پس از آن به چه شهادت ميدهيد؟ گفتند: به اين كه محمد بنده و فرستاده او است، سپس پيامبر فرمود: ولي شما كيست؟ گفتند: خدا و رسولش مولاي ما هستند.» كه بعد از اين سخن، پيامبر دست بر بازوي علي زد و آن را بلند كرده و فرمود: « من يكن الله و رسوله مولاه فإنّ هذا مولاه ... » يعني هر كس خدا و پيامبرش مولاي اوست پس اين علي مولاي اوست ... .اين شيوه قرار گرفتن كلمهي مولا در سياق شهادت به توحيد و رسالت معنايش چيزي جز امامتِ ملازم با اولويت بر جان مردم نمي باشد. همان گونه كه پيامبر ص نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر هستند. « النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم » احزاب /6.
كلام پيامبر بعد از بيان ولايت علي ع كه « هنّئوني هنّئوني إنّ الله تعالي خصّني بالنبوّه و خصّ أهل بيتي بالإمامه » يعني « تبريك بگوييد به من، تبريك بگوييد به من، همانا خداوند متعال مرا به پيامبري و اهل بيت مرا به امامت برگزيد.»اين عبارت به روشني بيانگر اين است كه امامت، مختص اهل بيت است كه در رأس آنان أمير مؤمنان علي بن ابي طالب قرار دارند.
نام تنها امام در خطبه غدير
درخطبه غدير از حضرت بقيه الله الاعظم نام برده مي شود :
« ...الا ان الامام المهدي منا ، الا انه الظاهر علي الاديان ....» يعني آگاه باشيد كه همانا امام مهدي ع از ماست وبدانيد او غالب بر اديان است و...» و در ادامه اين خطبه حدود 17 صفت از صفات امام مهدي ع را بيان مي كند.
تعداد افراد در روز غدير
درروز تابستاني بسيار گرمي بود كه بعد جمع شدن مردم و خواندن نماز جماعت ظهر منبري از جهاز شتران ساختند و پيامبر ص شروع به خواندن خطبه غدير كردند و.... كه تعداد مردم در آن روز را تواريخ، بيش از يكصد هزار نفر اعلام كرده اند.
سوال : آیا با توبه کل گناه ها بخشیده میشود.
پاسخ : با سلام.خداوند بندگانش را دوست دارد و میخواهد سعادتمند و عاقبت به خیر شوند لذا برای آنان راه بازگشت گذاشته و دری از درهای رحمتش به نام توبه را به سوی آنان گشوده است یکی از دامهای شیطان این است که بنده ی گنهکار را از رحمت خدا ناامید کند لذا یاس از دامهای شیطان و خود گناهی بزرگ است .
بله با توبه ی نصوح (حقیقی) و اصلاح و جبران آن و انجام اعمال صالح خداوند گناهان انسان را می بخشد البته اگر گناه حق الناس باشد باید ادا شود و اگر حق الله است باید قضا شود.
اگر انسان حقیقتا پشیمان شود و گناهان گذشته را جبران كند مثلا حق الناس را بپردازد و اگر واجبات را ترك كرده،قضایش را انجام دهد مثل كسی می شود كه گناه نكرده )التائب من الذنب كمن لا ذنب له ) . آمرزش الهی به حدی است که در این صورت حتی به جای گناهان حسنه در نامه ی اعمال او نوشته میشود«اولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات. فرقان/70 ».
هر كس توبه كند و ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد خداوند گناهانش را تبدیل به نیكی میكند و خداوند بخشنده و مهربان است. هیچ کس نباید از رحمت خدا مأیوس باشد .
لیکن توبه و ندامت باید حقیقی باشد نه صرف لقلقه ی زبان و توبه ی حقیقی علامت دارد در نهج البلاغه آمده است: «كسى در حضور على(ع) مىگفت: «استغفرالله»
حضرت فرمود: آیا مىدانى «استغفار» چیست؟
استغفار نامى است كه بر شش معنا اطلاق مىشود ؛
1- پشیمانى از گذشته،
2- عزم بر ترك و بازگشت از آن براى همیشه،
3- اداى حقوق دیگران، تا خدا را پاك ملاقات كنى و بر (ذمه) تو بدهكارى نباشد (حق الناس، خمس، زكات و...) ؛
4- هر فریضه كه ضایع كردهاى، ادا كنى (مثل نماز، روزه و نذر واجب و...) ؛
5- گوشتى كه از حرام) خوردن مال مردم)بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب كنى تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آنها بروید. ممكن است كسى از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تنپرورى بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامى، چاق و فربه گردد. در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونهاى بر وجود او آتش زند كه خواب و قرار را از وى بستاند. البته این حال براى هر توبه كنندهاى حاصل نمىشود و این در واقع مرتبهاى از مراتب كمال توبه و استغفار است؛
6- سختى طاعت را بر بدنت بچشانى ؛ چنان كه شیرینى گناه را به آن چشاندى. طاعت حق و طوق بندگى مولا، سختىها و محدویتهایى دارد ؛ زیرا یك سلسله اوامر و نواهى هست كه بر نفس اماره ناخوشایند است. در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتى جسم است.
پس همانگونه كه نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتى و آسایش به سر مىبرد و لذت گناه را مىچشید، باید سختى طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهاى الهى و دینى را نیز بچشد. وقتى تمام این شرایط تحقق یافت آن گاه بگویى: «استغفرالله»، (نهج البلاغه، كلمه 417) . موفق باشید.
سوال :چرا سلام نماز ها در انتهای نماز قرار داده شده است و فلسفه آن در چیست؟ ممنون
پاسخ : در روایات آمده که تکبیره الاحرام، افتتاح نماز و سلام اختتام نماز است.("سفینة البحار"، واژه سلم)
در بین عرب ها رسم است که در هنگام خداحافظی سلام می کنند. علی القاعده، فلسفه آن همین است.
با آرزوی توفیق.
سوال : چه سوره ای را دایما بخوانبم تا از شز شیطان ایمن باشیم؟؟
پاسخ : در مورد معوّذیتن آمده که خواندن آنها برای ایمنی از شر شیاطین خوب است.("تفسیر البرهان"، ذیل سوره فلق)
البته توجه دارید که نه چنین است که با خواندن این سوره دیگر هیچ وسوسه ای ما را به گناه نمی خواند. انسان به غیر از شیطان بیرونی با نفس اماره نیز درگیر است، و بسیاری از گناهان نه به فرمان شیطان معروف، بلکه به وسوسه های همین نفس انجام می گیرد.
ما در هر حال نیاز به مراقبه از خود داریم.
سوال : چند سوره و چند آیه در مورد حجاب در قرآن امده است چند نمونه نام ببریید؟
پاسخ : مسأله حجاب در سه جای قرآن مطرح شده است. یکی در سوره احزاب آیه 32 و 33 که البته صریح در حجاب به معنای مرسوم نیست، و فرمانی کلی در باره رعایت عفت به زنان پیغمبر می دهد.
دوم سوره احزاب آیه 59 است که سخن از پوشش سر و گردن دارد.
سوم در سوره مبارکه نور آیه 31 که به رعایت حجاب، محدوده حجاب و کسانی که رعایت حجاب در پیش آنها لازم نیست اشاره کرده است.
من دوست دارم در مورد شيطان پرستي در دنيا و در ايران و نشانه هاي گروه هاشون بدونم . ( آخه هر چي مي خواي بخري يه ماركي چيزي روش داره . نمي خوام نا خواسته عضو يه گروه بشم )
اگه ممكنه در زمينه مظاهر صهيونيست در سينماي هاليوود هم راهنمايي كنيد .
ممنون
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)