تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود چون سیل از دیده روانه
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود چون سیل از دیده روانه
عاشقان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
تورامن چشم درراهم. شباهنگام
كه مي گيرنددرشاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي
وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم.
من کیستم من چیستم هم بی قرارو هم صبور
یک قصه ی کوته ولی سرتاسر از اشک وغرور
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند
در بهای بوسه ای جانی طلب
میکنند این دلستانان الغیاث
ثمری گرندهد آه فغان خواد داد
اثر گر نکند ناله دعا خواهم کرد
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
در آسمون دل ما برنده بر نمیزند
عاشقان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
در كتاب چار فصل زندگي
صفحه ها پشت سرِ هم مي روند
هر يك از اين صفحه ها ، يك لحظه اند
لحظه ها با شادي و غم مي روند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)