سلام فريبا خانوم از تفسير نمونه آيه الله مكارم شيرازي جواب به سوالتون ميدم اميدوارم مطلوب واقع بشه و اگه دوست داريد تفاسير ديگررو هم ارائه بدم. (تفسير نمونه،ج3،ص:371)
--------------------------------------------
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً (سوره نساء/34)
ترجمه:
« مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مىكنند، و زنان صالح آنها هستند كه متواضعند و در غياب (همسر خود) حفظ اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، مىكنند و (اما) آن دسته از زنان را كه از طغيان و مخالفتشان بيم داريد پند و اندرز دهيد و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دورى نمائيد و (اگر آنهم مؤثر نشد و هيچ راهى براى وادار كردن آنها به انجام وظائفشان جز شدت عمل نبود) آنها را تنبيه كنيد، و اگر از شما پيروى كردند به آنها تعدى نكنيد و (بدانيد) خداوند بلند مرتبه و بزرگ است (و قدرت او بالاترين قدرتهاست).»
تفســـــــــــــير: (فالصالحات قانعات حافظات للغيب...):
در اينجا اضافه مىفرمايد كه زنان در برابر وظائفى كه در خانواده به عهده دارند دو دستهاند:
دسته اول:" صالحان و درستكاران، و آنها كسانى هستند كه خاضع و متعهد در برابر نظام خانواده مىباشند و نه تنها در حضور شوهر بلكه در غياب او،" حفظ الغيب" مىكنند،
يعنى مرتكب خيانت چه از نظر مال و چه از نظر ناموس و چه از نظر حفظ شخصيت شوهر و اسرار خانواده در غياب او نمىشوند، و در برابر حقوقى كه خداوند براى آنها قائل شده و با جمله" بِما حَفِظَ اللَّهُ" به آن اشاره گرديده وظائف و مسئوليتهاى خود را بخوبى انجام مىدهند.بديهى است مردان موظفند در برابر اين گونه زنان نهايت احترام و حق- شناسى را انجام دهند.
دسته دوم: زنان متخلف: زنانى هستند كه از وظائف خود سرپيچى مىكنند و نشانههاى ناسازگارى در آنها ديده مىشود، مردان در برابر اين گونه زنان وظائف و مسئوليتهايى دارند كه بايد مرحله به مرحله انجام گردد، و در هر صورت مراقب باشند كه از حريم عدالت تجاوز نكنند، اين وظائف به ترتيب زير در آيه بيان شده است:
مرحله اول (وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ (1) فَعِظُوهُنَّ): در مورد زنانى است كه نشانههاى سركشى و عداوت و دشمنى در آنها آشكار مىگردد كه قرآن در جمله فوق از آنها چنين تعبير مىكند:" زنانى را كه از طغيان و سركشى آنها مىترسيد موعظه كنيد و پند و اندرز دهيد" و به اين ترتيب آنها كه پا از حريم نظام خانوادگى فراتر مىگذارند قبل از هر چيز بايد بوسيله اندرزهاى دوستانه و بيان نتائج سوء اينگونه كارها آنان را براه آورد و متوجه مسئوليت خود نمود.
{مرحله دوم}وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ:" در صورتى كه اندرزهاى شما سودى نداد، در بستر از آنها دورى كنيد" و با اين عكس العمل و بى اعتنايى و به اصطلاح قهر كردن، عدم رضايت خود را از رفتار آنها آشكار سازيد شايد همين" واكنش خفيف" در روح آنان مؤثر گردد.
{مرحله سوم}َ اضْرِبُوهُنَّ :در صورتى كه سركشى و پشتپازدن به وظائف و مسئوليتها از حد بگذرد و هم چنان در راه قانون شكنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، نه اندرزها تاثير كند، و نه جدا شدن در بستر و كم اعتنايى نفعى ببخشد و راهى جز" شدت عمل" باقى نماند، براى وادار كردن آنها به انجام تعهدها و مسئوليتهاى خود چاره منحصر به- خشونت و شدت عمل گردد، در اينجا اجازه داده شده كه از طريق" تنبيه بدنى" آنها را به انجام وظائف خويش وادار كنند.
اشكال: [چگونه اسلام اجازه تنبيه زن را داده؟]
ممكن است ايراد كنند كه چگونه اسلام به مردان اجازه داده كه در مورد زنان متوسل به تنبيه بدنى شوند؟!
پاسخ:
جواب اين ايراد با توجه به معنى آيه و رواياتى كه در بيان آن وارد شده و توضيح آن در كتب فقهى آمده است و همچنين با توضيحاتى كه روانشناسان امروز مىدهند چندان پيچيده نيست زيرا:
اولا آيه، مسئله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفهنشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديگرى در باره آنان مفيد واقع نشود، و اتفاقا اين موضوع تازهاى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمتآميز براى وادار كردن افراد به انجام وظيفه، مؤثر واقع نشود، متوسل به خشونت مىشوند، نه تنها از طريق ضرب بلكه گاهى در موارد خاصى مجازاتهايى شديدتر از آن نيز قائل مىشوند كه تا سرحد اعدام پيش مىرود.
ثانيا" تنبيه بدنى" در اينجا- همانطور كه در كتب فقهى نيز آمده است- بايد ملايم و خفيف باشد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كمبودى بدن.
ثالثا روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى بنام " مازوشيسم" (آزارطلبى) هستند و گاه كه اين حالت در آنها تشديد مىشود تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است، بنا بر اين ممكن است ناظر به چنين افرادى باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است.
مسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مرد حق ندارد بهانهگيرى كرده،
در صدد آزار زن برآيد، لذا به دنبال اين جمله مىفرمايد:
فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا:" اگر آنها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد"
و اگر گفته شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟
در پاسخ مىگوئيم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مىگردند حتى مجازات بدنى، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و على ع او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به- تسليم كرد معروف است.
إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً و در پايان مجددا به مردان هشدار مىدهد كه از موقعيت سرپرستى خود در خانواده سوء استفاده نكنند و به قدرت خدا كه بالاتر از همه قدرتها است بينديشند" زيرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است".
__________________________________________________
1-" نشوز" از" نشز" (بر وزن نذر) به معنى زمين مرتفع و بلند است و در اينجا كنايه از سركشى و طغيان مىباشد.
موفق باشيد
علاقه مندی ها (Bookmarks)