دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: تصوير زليخا

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    الكترونيك- بازرگاني
    نوشته ها
    505
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 424
    قدرت امتیاز دهی
    35
    Array

    پیش فرض تصوير زليخا

    سالها پيش آن هنگام كه پسر بچه اي 8 ساله بو دم در دبستاني مشغو ل تحصيل بو د م كه سر ايداري به همراه مادرش در اتاقي كو چك در گو شه حياط آن ز ند گي مي كر د ند مادر سرايدار مدرسه نامش زليخا بو د و ما او را چو ن پسرش محمد آقا “ننه ز ليخا” صدا مي ز ديم آن چيزي كه باعث شده بو د ننه ز ليخا همچنان در ذ هنم بماند تصويري است كه از او ر و ز گاري داشتم و بعد تغيير كر د ننه ز لخيا با مو هائي به ر نگ غر و ب خو ر شيد و چين و چر و كهاي ز يادي كه در صو ر ت و دستهايش داشت سخت نامهر بان به نظر مي آمد و خوب بخاطر دار م سيماي او باعث شده بو د بسياري از ما محصلين آن مد ر سه از او و حشت داشته باشيم ولي اين كل ماجرا نبو د اين پاي مصنو عي او بو د كه باعث شده بو د همه ما بچه ها از اوبيشتر بتر سيم و لقب وحشتناك ” جادو گر ” را به او دهيم هيچ گاه آن روزي را كه در اتاقكشان پاي مصنو عيش را آويزان به ديو ار ديدم را از ياد نمي بر م پائي كه مرا سخت متوحش ودر عين حال متعجب كر د خوب به ياد دار م آن ر و ز ها بايد در ظهر هاي پنجشنبه بعد از تعطيلي مدر سه به انتظار پدر مي نشستم تا به دنبالم آيد در پنجشنبه بعد از ظهر ها تنها من و محمدآقا ( سرايدار) و ننه ز ليخا در مد ر سه بوديم و علي ر غم اصرار ز ياد محمدآقا به ماندن پيش آنها تا آمدن پدر بعلت و حشتي كه از ننه ز ليخا داشتم تر جيح مي دادم در تنهائي خو د باشم و در حياط مدر سه بازي كنم تا بخو اهم در كنار پير ز ني كه پاي مصنو عي داشت بنشينم و حشت من از ننه ز ليخا به گو نه اي بو د كه حتي در شعاع چند متري اتاق آنها نمي ر فتم اما مشكلي كه داشتم اين بو د كه دستشو ئي حياط مدر سه نز ديك اتاق آنها بو د و من كه پنجشنبه ها غر ق بازي در حياط يك نفر ه بودم از زو ر تنبلي سعي مي كر د م با غلبه بر ترس از ننه ز ليخا از آن دستشو ئي استفاده كنم و هر دفعه با كو له باري از تر س به دستشو ئي نز ديك و از آن دور مي شدم اما ناگهان ر و زي كه از دستشوئي بير و ن آمدم با منظر ه تر سناكي ر و به رو شدم ننه ز ليخا ر و به ر وي من بو د و به من اشاره مي كر د كه به او نز ديك شو م از بچگي شر م حضو ر داشتم و نتو انستم دستو ر آن پيرز ن اخم آلو درا فر مان نبر م و به سوي او ر فتم به محض اين كه به او نز ديك شد م پير ز ن دستي در جيبش كر د يك مشت نخو د و كشمش به من داد باو ر م نمي شد يعني ننه ز ليخا وحشتناك نبو د ؟و بعد صداي مهر بان او را شنيدم
    - مي خو اهي بيائي پيش ما ؟
    خو استم جو اب منفي بد هم كه آقا محمد را ديدم كه به سمت ما نز ديك مي شد محمد آقا تا به ما ر سيد گفت
    - بالاخر ه ننه ز ليخا اين مهمان رو ز هاي پنجشنبه را ديدي ؟
    و ننه ز ليخا با همان لبخندي كه به نظر م در آن ز مان مهر بان تر از ليخندي بو د كه از يك جادو گر بايد انتظار داشت جو اب داد
    - بلي تاز ه مي خو اهم ببريمش توي اتاق و يكي از آن داستانها ي كه در بچگيهات بر ايت مي گفتم بر ايش بگو يم
    و چنين نيز كر د و باعث شد آن بعد از ظهر پنجشنبه در مد ر سه كه به انتظار پدر بو دم خيلي زو د بگذرد و اين داستان در طي آن سالي كه در آن مد ر سه بو دم هر پنجشنبه بعد از ظهر تكرار شد و اوقات خو شي بر ايم آن بعد از ظهر هاي قبل از آد ينه شود ولي آنچيزي كه ننه ز ليخا در آن بعد از ظهر هاي پنجشنبه به من ياد داد تنها مهر و محبتي كه داشت نبو د حتي داستانهاي قشنگش هم تمام مهر ور زي او نبو دند بلكه آن فر شته مهر بان كه ما بچه ها بي ر حمانه ملقب به جادو گرش كر ده بو ديم به من ياد داد هر گز بي هو ده قضاو ت نكنم و نفر ت و ترس را جانشين عشق نكر ده و به دنبال آگاهي و شناخت و نه جهل و گمر اهي باشم فكر مي كنم ننه ز ليخا تا حالا فو ت كر ده باشد اما ياد او سخت در ذ هن من مانده ياد پير ز ني كه بسيار ز يبا بر گتر ين در سها را به من داد او به من ياد داد ” عشق بزر گتر از ترس و قضاو ت چه حماقت بزر گي مي تو اند شود” زندگي با تصاوير مختلف ذ هني مي تواند معاني مختلفي داشته باشد و اين همان درس تغيير تصاوير ز ليخا در ذهن كو د كي من بود

  2. 2 کاربر از پست مفید touraj atef سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: آموزش جامع و كاربردي و ساده فتوشاپ
    توسط آبجی در انجمن آموزش و ابزارهای فتوشاپ
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 31st May 2010, 05:55 PM
  2. آموزشی: آموزش جدا كردن مو از پس زمينه با فتوشاپ
    توسط آبجی در انجمن آموزش و ابزارهای فتوشاپ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 31st May 2010, 05:11 PM
  3. آموزشی: اصول عکاسی در معماری
    توسط باستان شناس در انجمن انرژی معماری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th May 2010, 07:16 PM
  4. سيستمهاي تصوير بردار حرارتي ( Thermal Imaging System )
    توسط kab در انجمن مهندسی حرارت و سیالات _تبدیل انرژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2009, 12:03 PM
  5. مقاله: نور و آينه ها
    توسط ریپورتر در انجمن اپتیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th February 2009, 05:16 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •