همسر اكبر رادي يك‌سال پس از درگذشت اين نمايشنامه‌نويس هم‌چنان درانتظار صدور مجوز «نامه‌هاي همشهري» رادي و اميدوار به تاسيس بنيادي براي اين نمايشنامه‌نويس است.

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، قرار بود مجموعه‌اي از نوشتارهاي زنده‌ياد اكبر رادي همزمان با سالروز درگذشت اين نمايشنامه‌نويس توسط نشر «قطره» منتشر شود، اما اين آثار هم‌چنان درانتظار صدور مجوز از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است.

حميده بانو عنقا ـ همسر رادي ـ البته هم‌چنان اميدوار است، نمايشنامه‌هاي رادي به‌صورت تك‌جلدي‌هاي مستقل تا پايان سال جاري منتشر شوند.

حال يك سالي از صبح غم‌انگيز پنجم دي ماه 1386 مي‌گذرد كه تئاتر ايران اكبر رادي ندارد. اكبر رادي 5 دي ماه در بيمارستان «پارس» به دليل بيماري سرطان درگذشت.

او نگارش داستان‌هاي بلند «افسانه دريا» و«مسخره» 1336، نمايشنامه «از دست رفته» (چاپ نشده)؛ 1337، داستان «باران» و «جاده» مجله «اطلاعات جوانان»؛ 1338، داستان «سوءتفاهم» هفته نامه فردوسي؛ 1339، داستان «كوچه»1339 ، نمايشنامه «مسافران ومرگ در پاييز» چاپ در مجله «پيام نوين»1344، نمايشنامه «روزنه آبي» 1341 به كارگرداني «‌شاهين سركيسيان» 1345 ، نمايشنامه «مرگ در پاييز» 1349 به كارگرداني «عباس جوانمرد» تهران، چاپ مجموعه داستان «جاده» 1349، نمايشنامه‌ي «ارثيه ايراني» 1347 ، نمايشنامه«افول»1343، نمايشنامه«صيادان» و از ديگر نمايشنامه‌هاي او مي‌توان از «لبخند باشكوه آقاي گيل»، «در مه بخوان»، «آهسته با گل سرخ»، «منجي در صبح نمناك»، «هاملت با سالاد فصل»، آميز قلمدون، «شب روي سنگ‌فرش خيس»، «آهنگهاي شكلاتي»، «پايين گذر سقاخانه» و... را در كارنامه‌ي هنري‌اش ثبت كرده است.

چند ماهي از درگذشت اين نمايشنامه‌نويس نگذشته بود كه همسر او لب به شكوه گشود و از بي‌مهري‌ها سخن گفت. هرچند كه امروز ديگر حميده بانو عنقا ترجيح مي‌دهد، سكوت كند چرا كه هنوز پاسخي را درخصوص سخنان قبلي‌اش نگرفته است.

او اميدوار بود در كشور ما هم همانند ديگر كشورها نمايشنامه‌نويساني مانند اكبر رادي كه عمر خود را وقف هنر كرده‌اند، مورد توجه قرار بگيرند.

همسر رادي تاسيس بنياد اكبر رادي را پيگيري كرد، بنيادي مشابه آنچه در خارج از كشور براي كار پژوهشي درباره‌ي آثار نويسندگانشان، راه‌اندازي مي‌كنند.

او تصور مي‌كرد وقتي كه اكبر رادي را با نويسندگاني مانند «چخوف» يا «ايبسن» مقايسه مي‌كنند، راه‌اندازي اين بنياد درايران امري محتمل است.

معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي درخصوص راه‌اندازي اين بنياد عنوان كرد: «بهتر است اين بنياد توسط تشكيلات دولتي شكل نگيرد و حالت خصوصي داشته باشد.»

علي‌رضا نادري به‌عنوان نماينده‌اي از قشر نمايشنامه‌نويسان هم با بيان اين‌كه اكبر رادي در طول زندگي خود هرگز نويسنده‌اي دولتي نبوده است، عنوان كرد: «شگل‌گيري بنياد «رادي» توسط دولت اتفاق خوبي نيست، اما از سوي ديگر خوب نيست نمايشنامه‌نويسي مانند رادي، بنيادي نداشته باشد.»

نادري مشكلات نمايشنامه‌نويسان را تشريح كرد كه چگونه درجامعه‌اي مانند ايران مورد كم‌توجهي قرار مي‌گيرند و اقشار متمول جامعه علاقه‌اي براي سرمايه‌گذاري درمورد نمايشنامه‌نويسي و راه‌اندازي بنياد‌هاي پژوهشي براي نمايشنامه‌نويسان و اتفاقاتي از اين دست را ندارند.

آقاي گيل با آن لبخند باشكوهش حال «از پشت شيشه‌ها» به ما مي‌نگرد ..