از ديرباز تاكنون شاهد افتخارات بزرگي از سوي آرياييان بوده ايم، حال چرا بزرگترين افتخارات زمين مربوط به اين نژاد است؟؟

آيا دليل ژنتيكي دارد؟

و يا هوش آنها در برخورد با محيط و انديشه و تكاپوي بيشتر تكامل كامل تر و بي نقص تري را طي كرده است؟؟

ميانگين "ضريب هوشي" چيست

و سفسطه هاي انسان گراها در اثبات برابري نژادي چه هستند؟

پيداست كه نژادگرايي بر پايه تكامل استوار است، اين نظريه كه اروپا و باورهاي كليسايي را به شدت تكان داد،

با دليل هاي محكم و منطقي افسانه ي آفرينش را به كل باطل ساخت و در نتيجه يكي از دليل هاي مستحكم انسان گراها مبني بر اين كه همه فرزندان يك پدر و مادر بوده ايم و از اين رو برابر مي باشيم زير سوال رفت و بي اعتبار گشت.

از اين رو ، روي به دليل هاي بسيار مضحكي آوردند كه در مقاله ي بعدي به آنها خواهيم پرداخت.

نخست نگاهي به نژاد ايراني بياندازيم، بسياري به اشتباه چنين مي پندارند كه نژاد ايراني در گذشته هاي دور و پيش از حمله ي اعراب داراي موي طلايي و چشمان آبي بوده است. اين ها مي گويند كه حمله هاي اعراب و مغول باعث دگرگوني نژاد ايراني گشته است

ولي آيا همينطور است؟؟

اگر چنين باشد، چرا مورخان ارمني و يا ساير مورخان كه چهره ي پادشاهان ساساني را توصيف كرده اند، آنها را با چشم و موي سياه به ما نمايانده اند؟؟ نتيجه اين است كه نه هجوم تازيان توانسته باعث اختلاط نژادي ايرانيان شود و نه هجوم مغولان.

به درستي آشكار نيست كه نژاد آريايي نخست در كجا مي زيست، ولي ترديد نمي توان كرد كه جايگاهشان در شمال بوده، نه در جنوب.

حال عده اي به ايران آمدند و عده اي به مناطق اسكانديناوي و اروپاي مركزي كوچيدند.

حال عده اي مي گويند اگر ما هم نژاد ژرمن ها هستيم، چرا در ميان آنها (نورديك ها) موي بلوند دارند و معمولا چشم هايشان روشن است، در حالي كه اكثريت ايراني ها را مردم مومشكي و تيره چشم تشكيل مي دهد؟

در پاسخ:

۱- رنگ مو، پوست و چشم هر سه عواملي هستند كه بسيار زودتر از فرم صورت و چشم ها و جمجمه تحت تاثير شرايط محيطي قرار مي گيرند و دگرگون مي شوند.

طبيعي است كه ايرانيان در برخود را محيط در چند هزاره صاحب رنگ مو و چشم تيره شوند و هم نژادان اروپايي آنها در اسكانديناوي داراي موي بلوند، چشمان روشن و پوست بسيار سفيد گردند.

شخصي در مقابل اين دليل، پاسخ داد اگر چنين بود مردم مازندران كه در محيطي بسيار مرطوب و پرپاران زندگي مي كنند بايد چون "نورديك ها" بودند، در پاسخ به كساني كه از اين دليل ها مي آورند، بايد بگويم كه آب و هواي اسكانديناوي بسيار سرد بود و آن جا منطقه اي بود بسيار پر برف كه آفتاب بسيار مايل به آنجا مي تابيد، پس تنها رطوبت و باران كافي نيست.

۲- يك سري خصوصيات اصلي و همينطور ژن ها هستند كه در اين دو گروه مشترك مي باشند، شكل جمجمه ي نژاد ايرانيك و نژاد نورديك بسيار شبيه به هم هست و هوش هر دو بسيار بالا و فعال مي باشد،

خصوصيات جسمي اين دو نژاد :

- هر دو پوست سفيد دارند، كودكان ايراني اكثرا سفيد هستند، ولي در معرض تابش آفتاب تند ايران قرار مي گيرند و پوستشان كمي سبزه ( و نه سياه !‌ )‌ مي شود.
- معمولا بيني كشيده دارند.

- استخوان بندي محكم و نسبتا درشت و شانه هاي پهن.
- صداي رسا و محكم و چانه و آرواره ي قوي. قابل توجه دوستان باشد كه يكي از دلايل خشن بودن و محكم بودن زبان هاي آريايي چون ( زبان آلماني، زبان پارسي اصيل، كوردي ) همين مي باشد.

(( اگر دقت كنيد صداهايي كه در زبان تازي به كار مي رود، مخلوق حنجره ي تكامل نيافته ي تازيان است و از اين روي بيشتر به غرش حيوانات شبيه است تا آواي آدميان !!))
- قدرت انديشه و هوش بالاي هر دو.

يك نورديك اصيل ( وايكينگ ):

(( آب و هواي سرد و پر برف اسكانديناوي و تابش متمايل آفتاب، موهاي اين نژاد را به صورت بلوند و پوستش را به اين رنگ در آورده است. ))


علم ژنتيك اثبات كرده كه تمام خاطرات اجداد خود را در حافظه ي پنهان دي ان اي خود نگهداري مي كنيم و اخلاقيات آنها در واقع بر انديشه و كارهاي ما تاثير مي گذارند، به عبارتي يك شخص قاتل و وحشي كه از كشتن و حيوانگري بيمي ندارد و بيشتر مستعد است براي تبديل به يك جاني حرفه اي، در درجه ي اول ريشه در ژنتيك و نژادش دارد و بعد تربيت در محيط اجتماعي.

علاوه بر اين تغذيه ي مناسب و همينطور انديشيدن در روند تكامل تاثيري به سزا دارد، يك تازي را در نظر بگيريد كه در بيابان هاي بي آب و علف نه تنها آب كافي به بدنش نمي رسيده، بلكه تغذيه ي مناسبي هم نداشته و بدنش ويتامينها، پروتيين ها و املاح مورد نياز را جذب نمي كرده است.

خود اين عوامل مي تواند يك تكامل ناقص را سبب شود، جدا از اينها يك تازي از فكرش كار نمي كشيده و به اصطلاح آن را آكبند نگاه مي داشته ، تنها استفاده ي يك تازي از مغزش انديشيدن در مرود شكم و زير شكمش بود ،چرا كه او جز به زن ، جنگ و شراب به چيز ديگري نمي انديشيد.

اين دو نژاد حتي از يك ريشه نيستند، چگونه مي توان انتظار داشت كه تكاملي بي نقص در مغز تازيان انجام شود؟ مغولان و تركان هم از اين قائده مستثني نيستند.

روي سخنم با آذري هايي نيست كه به اشتباه ترك خوانده شدند، خود من بسياري را ميشناسم كه مي گويند "ترك" هستيم، بعد كه مي گويم شما آذري هستيد مي گويند بله آذري هستيم ولي زبانمان تركيست ! بنابراين اينها نه از نظر نژادي ترك هستند و نه كوچكترين نسبتي با آنها دارند.

يك فرضيه ي بسيار غلط ديگر اين است كه گفته مي شود در ميان ايرانيان تنها زرتشتيان نژاد دست نخورده و خالص باقي مانده اند.
اين فرضيه به دو دليل خود به خود رد است :

۱- دين ربطي به نژاد ندارد و در زمان امپراتوري ايرانشهر اول ( ماد و هخامنشي ) و ايرانشهر دوم ( پارت و ساساني ) چه بسيار انيرانيان و غيرآرياييان بودند كه دين زرتشت مي پذيرفتند، پس نمي توان گفت تمام آنها آريايي هستند.

۲- ايرانيان فقط به زور مسلمان شدند، مسلمان شدن دليل بر اين نيست كه آنها حتما خون تازي در رگ هايشان باشد.

علاوه بر اين وحشي گري ها و تجاوزهاي تازيان به بعضي زن ها در يك دوره ي موقت بود و آن دوره ي موقت نمي تواند تغييري در يك نژاد ايجاد كند، دليل ديگر اينكه زن هايي كه مورد تجاوز قرار مي گرفتند، برده مي شده و به بازارهاي برده فروشي عربستان ( از جمله مدينه ) فرستاده مي شدند.
اين بود كه آن وحشي گري ها سبب آشفتگي نژادي در ايران نشده.

اكنون اگر به چهره ي يك تازي و به چهره ي يك ايراني بنگريد، خيلي راحت مي توانيد تفاوت اين دو نژاد را در يابيد، اگر نژاد ايران تازي شده بود، انسان تفاوتي را ميان آنها حس نمي كرد.

در علم نژاد شناسي نژادي هست به نام Irano-Nordoid كه دو نژاد ايراني و نورديك است.علت اين كه تنها اين دو نژاد در ميان كل هندو اروپاييان كنار هم نام برده شده اند، همان خصوصياتيست كه بالاتر اشاره كردم، و همينطور يكسان بودن شكل جمجمه ي آنها.

به راستي جاي شرم دارد كه برخي هم ميهنان روي به ياوه سرايي آورده اند و در تلاشند بگويند كه ايرانيان كنوني آريايي خالص نيستند.

نورديك هاي كنوني هم ايرانيان كنوني را نژاد مختلط مي دانند و معتقدند كه ايرانيان نخست همچون آنها بلوند بوده اند. ولي حقيقت طوري ديگر است.

شما اگر در كتيبه ي بيستون به نقش داريوش بزرگ بنگريد، خيلي راحت خواهيد فهميد كه يك ايراني است.

مهم تر از همه توصيفات مورخان كشورهاي مختلف در وصف چهره ي شاهنشاهان ايراني است و جايي نديدم كه يك مورخ خارجي يكي از شاهنشاهان ايران باستان را با موي روشن معرفي كند.

حتي يك فرضيه وجود دارد مبني بر اينكه قوم گوتي كه چند هزاره قبل از ميلاد مسيح در كردستان و مناطق اطرافش مي زيست، از ايران به آلمان رفته. در مقاله ي بعدي دلايلي را كه خود مشاده نموده ام ، در اثبات اين فرضيه خواهم آورد...
جاويد ايران...