خاطرات نخبگان ( کامپیوتر )

[آبجی]

سلام به همه دوستای خوبم

تو این تاپیک میخوایم خاطرات شیرینمون رو با کامپیوتر بگیم سوتی هایی که با کار با کامپیوتر دادیم فرقی نمیکنه که کامپیوتری باشی یا نباشی الان همه مون دیگه ماشاالله برای خودمون یه پا مهندس کامپیوتر هستیم . از بچه های رشته کامپیوتر هم میخوام سوتی های برنامه نویسی و سر کلاس و دانشگاه رو هم بگن منم خودم خرابکاری هامو کم کم براتون میزارم تا ببینید چه مهندسی هستم من

ممنون از تمامی عزیزان پس منتظر خاطرات زیباتون هستم که هر دفعه بگید چی کار کردید

موفق باشید .

[Big-brother]

من تنها سوتی که یادم میاد(قضیه مال حودا 10 سال پیشه)
این بود که فکر میکردم یک دستگاه (مثل سی دی رام) رو کامپیوتر باید نصب بشه تا کارت اینترنت رو بخونه
خوشبخانه دیگه هیچ سوتی ندادم یا اونقدر نیست که یادم بیاد!
تا حالا با کامپیوتر هر کاری که میشه کردن از وبلاگ نویسی-بازی سازی(مبتدی)-تا هک سایت(متوسط)و... انجام دادم
رشتم هم میخواستم کامپیوتر بردارم اما به دلایلی الکترونیک رو برداشتم
ازت هم ممنونم به پروفیل من لینک نمیدی

[بانوثریا]

سلام کیییییییییییی من و سوتی عمرا

من سوتی که در مورد کامپیوتر باشه ندادم اگه غیر کامپیوتری خواستی بگو بیام تعریف کنم

[آبجی]

رشتم هم میخواستم کامپیوتر بردارم اما به دلایلی الکترونیک رو برداشتم
ازت هم ممنونم به پروفیل من لینک نمیدی

چرا خب برمیداشتی بابا دو دقیقه صبر کنی میفرستم برای شما هم فرستادم

[آبجی]

سلام کیییییییییییی من و سوتی عمرا

من سوتی که در مورد کامپیوتر باشه ندادم اگه غیر کامپیوتری خواستی بگو بیام تعریف کنم

ببخشید مهندس نه که بچه های کامپیوتر همه مهندس هستن برای همین اشتباهی اومد ولی من اعتراف میکنم که خاطره زیاد دارم .

[ریپورتر]

سلام ای ول سوتی من هم عین سوتی اقای big brother بود

[آبجی]

تو اسفند ماه بود که یه نمایشگاه تو دانشگاه ازاد تهران گذاشتیم . محصولات شرکت رو برای فروش برده بودیم نمایشگاه

جاتون خالی روز اول که از خستگی این مدلی شده بودیم همه مون بعد از اینکه کامل شد و دانشجویان برای بازدید اومدن یکی از دانشجویان محترمه اومد گفت ببخشید خانم این لپ تاپ چنده منم خسته یهو دیدم لپ تاپ ها اصلا اینور نیست که گفتم کدوم یهو دیدم داره به مانیتور اشاره میکنه یه ستون بغلم بود میخواستم این مدلی بشم یا این مدلی برام فرقی نداشت فقط میخواستم سرمو بکوبم به دیفــــــــــــال خنده ام هم گرفته بود نمیتونستم جلو خنده مو هم بگیرم یکم صبر کردم بعد گفتم عزیزم قیمت این مانیتور ... هست جاتون خالی بعدش نشستیم دور هم برای همکارا خاطرات رو میگفتیم و میخندیدیم ( اینم بگما خدایی نکرده کسی رو مسخره نمیکردیم ) ولی خاطرات جالبی بود که به مرور براتون میزارم

[آبجی]

سلام ای ول سوتی من هم عین سوتی اقای big brother بود

داشتی دنبال جا برای کارت اینترنت میگشتی ببخشید خدا رو شکر که این ای دی اس ال اومد ولی خدایی باز هم همون دایال اپ خیلی بهتر از این ای دی اس ال بود

[آبجی]

خب عرضم به حضور شما که اخرین خاطره ام رو میگم مال همین هفته بود داغ داغه

جمعه سرکلاس بودیم روز قبلش هم 12 ساعت دانشگاه جمعه هم باید 12 ساعت میموندیدم خسته هم بودیم. این ترم جدیدا خوابم میگیره سرکلاسا بهار هم هست همه مون تو چرتیم .

جدیدا یه راه حلی کشف کردم انقدر خوبه تو دو سوت خوابم میپره .

وقتی خوابم میگیره سریع یه اهنگ میزارم گوش میدم جالبش اینه که ته اعتماد به نفس هم هستم و زل میزنم تو چشم استاد بنده خدا . اون هم فکر میکنه که دارم گوش میدم گاها هم سرمو تکون میدادم .

خوابم که پرید صداشو کم کردم ولی خاموشش نکردم دیدم اعظم (دوستم تو دانشگاه )کنارم نشسته بدجور داره چرت میزنه دیدم الانه که با کتاب یکی بشه گفتم اعظم خوابت میاد گفت اره گفتم انقدر که حتی نمیتونم برم صورتمو بشورم گفتم بیا اینو گوش بده خوابت میپره یه اهنگ براش گذاشتم سمت راستم هم یکی دیگه از دوستام بود داشت ما رو نگاه میکرد و ریز ریز میخندید بهش اشاره کردم که اعظم رو ببینه اعظم دقیقا این مدلی بود چشماش باز نمیشد وقتی که هنوز یه دقیقه از اهنگه نگذشته بود یهو این مدلی شد ... حمیده بهم گفت عوضش کن این الان پامیشه که سریع اهنگ رو عوض کردم تو همین موقع بود که استاد یه خمیازه کشید بچه ها همزمان گفتن که بریدم بدیم استاد هم گوش کنه .

به شما هم توصیه میکنم اگه خوابتون گرفت حتما اینکار رو انجام بدید تست شده و 100 در 100 تضمینیه

[atena-ati]

باحال بود زهره جونی
اینم خاطره من:
سرکلاس برنامه نویسی بودیم استاد داشت درس رو توضیح میداد میخواست بگه این برنامه یه جورایی تو شکم این یکی جامیشه
روی تخته نوشت بتن(یوهاهاهاها)بعدم یه 2ساعتی زل زد بهش متوجه اشتباه تابلوش نشد برای ما حرکت گذاشت.منم توی جزوم سوتی استاد رو دورش خط کشیدم باقرمز درستش رو نوشتم(بطن) دادم بچه ها اونام دست به دست کردن خلاصه کلی خندیدیم به این سوتی تابلو استاد