دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: قصه عشق

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض قصه عشق

    قصه عشق چندان مهم نيست، بلکه آنچه که از اهميت برخوردار است قابليت عشق ورزيدن است؛ قابليت عشق ورزيدن تنها نيرويي است که تا ابد از ما به يادگار خواهد ماند...
    هميشه چيزي براي عشق ورزيدن وجود دارد، در صورتي که هنر عاشقي را نياموزيد، هرگز هيچ چيز را نخواهيد آموخت.

    .
    .
    .
    .
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  2. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    1,151
    ارسال تشکر
    3,303
    دریافت تشکر: 2,587
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    بانوثریا's: جدید117

    پیش فرض پاسخ : قصه عشق

    عشق مانند ويلون است موزيک آن ممکن است
    قطع شود ولی تارهای آن هميشه می ماند
    عشق مانند جنگ است ،
    به راحتی شروع ميشود اما به سختی پايان میپذيرد
    عشق تازه از زمين است
    و عشق کهنه از بهشت
    وقتی عشق وجود داشته باشد
    هيچ خانه ای کوچک نيست
    عشق مانند جيوه در دست است
    اگر انگشتان خود را باز نگه داری می ماند
    ولی اگر دست خود را مشت کنی
    از ميان انگشتانت فرار ميکند

    عشق يعنی حمايت احترام و علاقه دو انسان به همديگر
    عقاب همیشه تنهاست...اما لاشخورها همیشه با هم اند
    فعالیتم رو در این سایت متوقف کردم... موفق باشید

  3. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    1,151
    ارسال تشکر
    3,303
    دریافت تشکر: 2,587
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    بانوثریا's: جدید117

    پیش فرض پاسخ : قصه عشق

    عشق يعنی با غم الفت داشتن
    سوختن با درد نسبت داشتن

    عشق دريک جمله يعنی انتظار
    انتظار روز رجـــعت داشتن
    عشق يعنی مستی و ديوانگی
    عشق يعنی در جهان بيگانگی
    عشق يعنی شب نخفتن تا سحر
    عشق يعنی سجده ها با چشمان تر
    عشق يعني سر به در آويختن
    عشق يعنی اشک حسرت ريختن
    عشق يعنی در جهان رسوا شدن
    عشق يعنی مست و بی پروا شدن
    عشق يعنی سوختن يا ساختــن
    عشق يعنی زندگی را باختن
    عشق يعنی انتـــظار و انتـــظار
    عشق يعنی هرچه بينی عکس يار
    عشق يعنی ديـده بر در دوختـن
    عشق يعنی در فراقش سوختن
    عشق يعنی لحظه های التهاب
    عشق يعنی لحظه های ناب ناب
    عشق يعنی با پرستو پر زدن
    عشق يعنی آب بر آذر زدن
    عشق يعنی سوز نی آه شبان
    عشق يعنی معنی رنگين کمان
    عشق يعنی با گلي گفتن سخن
    عشق يعنی خون لاله بر چمن
    عشق يعنی شعله بر خرمن زدن
    عشق يعنی رسم و دل برهم زدن
    عشق يعنی يک تيمم يک نماز
    عشق يعنی عالمی راز و نياز
    عشق يعنی چون محمد پا به راه
    عشق يعنی همچو يوسف قعر چاه
    عشق يعنی بيستون کندن به دست
    عشق يعنی زاهد اما بت پرست
    عشق يعنی همچومن شيدا شدن
    عشق يعنی قلــه و دريا شدن
    عشق يعنی يک شقايق غرق خون
    عشق يعنی درد ومحنت دردرون

    عشق يعنی يک تبلور يک سرود
    عشق يعنی يک سلام و يک درود
    عشق يعنی جام لبريز از شراب

    عشق يعنی تشنگی يعنی سراب
    عشق يعنی حسرت شبهای گرم

    عشق يعنی ياد يک رويای نرم
    عشق يعنی غرقه گشتن در سراب
    عشق يعنی حلقه های بی حساب
    عشق يعنی تا ابد بی سرنوشت

    عشق يعنی آخــرخط بهـشــت
    عشق يعنی گم شدن در لحظه ها
    عشق يعنی آبـی بی انتـــها
    عشق يعنی زرد تنها و غريب
    عشق يعنی سرخی ظاهر فريب
    عشق يعنی تکيه بر بازوی باد
    عشق يعنی حسرتت پاينده باد
    عشق يعنی هرزمان تنها شنيدن نام او
    عشق يعنی هرچه گفتن هرچه کردن بهراو
    عقاب همیشه تنهاست...اما لاشخورها همیشه با هم اند
    فعالیتم رو در این سایت متوقف کردم... موفق باشید

  4. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    1,151
    ارسال تشکر
    3,303
    دریافت تشکر: 2,587
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    بانوثریا's: جدید117

    پیش فرض پاسخ : قصه عشق

    عاشقی پیداست از زاری دل
    نیست بیماری چو بیماری دل
    علت عاشق ز علتها جداست
    عشق اصطرلاب اسرار خداست
    عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
    عاقبت ما را بدان سر رهبرست
    هرچه گویم عشق را شرح و بیان
    چون به عشق آیم خجل باشم از آن
    گرچه تفسیر زبان روشنگرست
    لیک عشق بی‌زبان روشنترست
    چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت
    چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
    عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
    شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
    آفتاب آمد دلیل آفتاب
    گر دلیلت باید از وی رو متاب
    عقاب همیشه تنهاست...اما لاشخورها همیشه با هم اند
    فعالیتم رو در این سایت متوقف کردم... موفق باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •