نوشته ( احمد محمود )
اين كتاب مال زمان جنگ ايران و عراقه و محيطش شهر هاي جنوب كشوره . حرف زدن هاشون هم با همون لهجه محليه و وقتي مي خوني واقعا حس مي كني كه چي اون جاها اتفاق افتاد
چه طور عزيزهاشون را از دست دادند . چه طور جلو چشمشون دوستشون خمپاره خورد و دود شد و رو شاخه هاي درخت ها تيكه هاي گوشتش آويزون موند
وقتي كسي مي خواد بره نون وايي مي ترسيدند كه ديگه بر نگرده . بره سر خيابون و كشته بهش
اين قدر اين درد و وحشت حاصل از جنگ را خوب به قلم آورده كه تو خودت را اون جا مي بيني
من اين كتاب را خيلي دوست دارم