چنین گفت زرتشت
که سوزانید بدی را در آتش تا ز آتش برون آید نیکی.
پس تو هم چنین کن.
منم قبول دارم که ا ین یه رسم قدیمی وبا اصالت ودر عین حال همراه به هیجانه اما ما رفته رفته داریم با استفاده از ترقه و..... از این رسم باستانی دور میشیم و هم در آخر سالی عید رو به کام خانواده های که دچار سانحه شده اند تلخ میکنیم دوستان در آخر یه توصیه دارم واینه که بیایید همانطور که سلامتی و شادی خودمان برایمان مهم است برای شادی و سلامتی دیگران ارزش قائل باشیم
آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست
پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد
چهارشنبه سوری یک رسم کهن هست
که نه مسلمان ها تونستن از ایران بگیرن ونه مغول ها
چهارشنبه سوری و عید نوروز 13بدر از رسومات ماست
هر چند که بعضی از جشن ها مانند مهرگان حذف شدند
امسال باید بگیم
سبزی من از تو و سبزی تو از من
فلسفه چهارشنبه سورى به روایت سياوش اوستا!
سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟
براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد.
پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود:
يكى روز كاووس كى با پسر
نشسته كه سودابه آمد ز در
زنـاگـاه روى سياوش بديد
پرانديشه گشت و دلش بردميد
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را
بهانه حضور سياوش كرده و او را فرا خواند:
كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش
نمائى مرا سرو بالاى خويش
بياراسته خويش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرويان هزار
آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت:
هر آنكس كه از دور بيند ترا
شود بيهش و برگزيند ترا
زمن هر چه خواهى، همه كام تو
بر آرم ، نپيچم سر از دام تو
من اينك به پيش تو افتاده ام
تن و جان شيرين ترا داده ام
سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد و همزمان به او نزديك مى شود.
ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد
همانا كه از شرم ناورد ياد
رخان سياوش چو خون شد ز شرم
بياراست مژگان به خوناب گرم
چنين گفت با دل كه از كار ديو
مرا دور داراد كيوان خديو
نه من با پدر بى وفائى كنم
نه با اهرمن آشنائى كنم
سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:
سر بانوانى و هم مهترى
من ايدون گمانم كه تو مادرى
سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد.
سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش
متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ
روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه تاريخ شاهان ايران يكى
از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى، يعنى
حكيم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام، بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد:
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آويخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پيش تو
بگفتم نهانى بد انديش تو
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟
به پيش خردمند رعنا كنى
بزد دست و جامه بدريد پاك
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زايوان برآمد بكوى
در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست
سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند.
سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد
سراسر همه دشت بريان شدند
سياوش بيامد به پيش پدر
يكى خود و زرين نهاده به سر
سخن گفتنش با پسر نرم بود
سياوش بدو گفت انده مدار
كزين سان بود گردش روزگار
سرى پرز شرم و تباهى مراست
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشايش پاك يزدان بود
دم آتش و باد يكسان بود
سواران لشكر برانگيختند
همه دشت پيشش درم ريختند
سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد.
يكى شادمانى شد اندر جهان
ميان كهان و ميان مهان
سياوش به پيش جهاندار پاك
بيامد بماليد رخ را به خاك
كه از نفت آن كوه آتش پَِـرَست
همه كامه دشمنان كرد پست
بدو گفت شاه، اى دلير جهان
كه پاكيزه تخمى و روشن روان
چنانى كه از مادر پارسا
بزايد شود بر جهان پادشا
سياوخش را تنگ در برگرفت
زكردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه كام ها با سياوش براند
سه روز اندر آن سور مى در كشيد
نبد بر در گنج بند و كليد!
اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام شيد (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه)
جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب)
را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند.
هميشه در گريز و در گذارم
نمی مانم به يکجا بی قرارم
سفر يعنی من و گستاخی من
هميشه رفتن و * هرگز نماندن *
درود به دوستان عزيز.......
چهار شنبه سوري يك رسم كاملا ايراني هست......البته براي يك عده اي واقعا متاسفم...كه با ايجاد كردن لحظات پر خطر اين روز جشن ايراني رو تخريب ميكنند...
از مسولين فرهنگي ايران ...نيز انتظار ميرود با شرح و تفسير تاريخچه اين جشن عزيز ايراني....در اجراي زيباي اين رسم نقش داشته باشند....
مسولين ما فقط و فقط از آتش بازي و آتش پرستي...حرف ميزنند...براي همين هست جوانان ما فكر ميكنند كه چهار شنبه سوري ....اتش بازي هست.....
ما خودمان بايد به رسوم خود احترام بزاريم.....اگر خودمان خواستيم با ترسيم كردن يك تصوير بد و نا زيبا از اين مراسم....بر تخريب بيشر ان اقدام كنيم....كه ديگر هيچ..
درود بر تو دوست خوب من
تا الان هيچ رسمي از ايران كهن من حذف نشده است.....بلكه كمرنگ شده...
در استان فارس ...استان من......جشن مهرگان برگزار ميشه.....ولي اطلاع رساني نميشود...
متاسفانه در كشور ما ..فقط جشن هاي مذهبي اطلاع رساني ميشود....
ولي تا زماني كه من و امثال حضوري جدي دارند.....هرگز هيچ مراسمي حذف نميشود...
چهارشنبه سوری، آیین بدرقه زمستان
جشن چهارشنبه سوری از سه بخش جشن+چهارشنبه+سوری تشکیل شده است. واژه جشن ریشه اوستایی دارد و از یسن گرفته شده است و چهارشنبه که خود از دو واژه چهار+ شنبه تشکیل شده است به پنجمین روز هفته گفته میشود و واژه ی سوری یا سور معانی گوناگون دارد سور به معنی جشن و سرخ و ...در زبان های ایرانی به کار گرفته می شود اما با شواهد موجود به نظر می رسد که در این ترکیب به معنی سرخ است.
جشن چهارشنبه سوری از سه بخش جشن+چهارشنبه+سوری تشکیل شده است. واژه جشن ریشه اوستایی دارد و از یسن گرفته شده است و چهارشنبه که خود از دو واژه چهار+ شنبه تشکیل شده است به پنجمین روز هفته گفته میشود و واژه ی سوری یا سور معانی گوناگون دارد سور به معنی جشن و سرخ و ...در زبان های ایرانی به کار گرفته می شود اما با شواهد موجود به نظر می رسد که در این ترکیب به معنی سرخ است.
به جرات می توان گفت ایرانیان در بین ملل مختلف بیش ترین جشن را در طول سال برگزار می کردند اگرچه این جشن ها و آیین های کهن با گذشت روزگاران در مناطق گوناگون بنا بر ویژگی های قومی , جغرافیایی و آب و هوایی دچار دگرگونی شده و با کوله باری از افسانه و باورهای مردمان هر دیاری رنگ های ویژه ای به خود گرفته است همچنان چند جشن کوچک و بزرگ که جنبه ی غیر حکومتی داشته است از دالان تاریخ گذر کرده و حتی از هجوم فناوری هم در امان مانده و به امروز رسیده است یکی ازاین جشن ها جشن چهارشنبه سوری است.
نام این جشن از سه بخش جشن+چهارشنبه+سوری تشکیل شده است واژه ی جشن ریشه اوستایی دارد و از یسن گرفته شده است و چهارشنبه که خود از دو واژه ی چهار+ شنبه تشکیل شده است به پنجمین روز هفته گفته می شود و واژه ی سوری یا سور معانی گوناگون دارد سور به معنی جشن و سرخ و ...در زبان های ایرانی به کار گرفته می شود اما با شواهد موجود به نظر می رسد که در این ترکیب به معنی سرخ است نکته جالب توجه این است که هر سه واژه ی جشن، چهارشنبه و سوری در برخی از جشن های ایرانی کاربرد دارد که به آنها اشاره می شود :
واژه جشن به صورت پیشوند در بیشتر نامهای مناسبتی وجود دارد (جشن نوروز، جشن مهرگان،جشن تیرگان و... ) اما هنوز چندین جشن وجود دارد که شب های چهارشنبه برگزار می شود:
۱- عروسی پیر شالیار : چهار شنبه ای که به نیمه ی بهمن ماه نزدیک است در هورامان با نام جشن پیرشالیار برگزار می شود و با سده همزمان است.
۲- چله چهارشنبه : این جشن در شب چهارشنبه پایان بهمن ماه که مصادف است با پایان چله ی کوچک در روستاهای شمال غربی استان همدان برگزار می شود.
۳ - جشن های چهار چهار شنبه که در چهار هفته پایانی سال هرشب چهارشنبه در آذربایجان برگزار می شود و هرشب چهارشنبه متعلق به یک عنصر است (آب ،آتش،باد و خاک) هر کدام از این جشن ها آداب و مراسم خود را دارند اگرچه عنصرآتش در همه ی آنها مشترک است. مراسم و جشن هایی با ریشه ی مذهبی وجود دارد که در چهارشنبه ها برگزار می شود.
در کردستان چهارشنبه سوری را گول(gul)چهارشنبه و در مناطق آذری زبان کول((kul چهارشنبه می گویند گول(gul) در کردی به معنی زبانه ی آتش و کول(kul) در آذری امروز به معنی خاکستر آتش است.
نکته این است که این دو واژه در هر دو زبان موارد استفاده مشابه دیگری نیز دارند مثلا روستاهایی در ایران با نام گل تپه وجود دارد که اغلب در غرب و شمال غرب کشور است و زبان مردمانش یا کردی است یا آذری در کردی گل تپه و در ترکی کل تپه گفته می شود .
یکی از این روستاها در ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان سقز واقع است تپه ای به ارفاع ۵۰ متر از سطح روستا وجود دارد در گذشته قلعه ی اربابی بر روی آن بنا شده و چاهی به متراژ ۶۰ متر در داخل قلعه حفر شده است و در لایه های میانی چاه خاکستر به دست آمده و به گفته روستاییان در گذشته اشیای سفالی نیز از این تپه به دست آمده است از ویژگی های این روستا ها این است که در کنار هرکدام یک تپه همچنان که گفته شد وجود دارد و دیگر اینکه این روستا ها نسبت به روستاهای اطراف هم بزرگ تر هستند و هم آبادتر و این نشان از قدمت و اهمیت این آبادی ها دارد
دکتر بهرام فره وشی معتقد است ساکنان اولیه ی این سرزمین ها پیش از ظهور زرتشت مردگان خود را می سوزاندند و این عمل را در کنار شهر ها بر روی تپه ها انجام می دادند اگرچه برخی باستان شناسان معتقدند چنین تپه هایی نشان از وجود آتشکده در این روستا هاست.
وجود واژه های مشابه مانند (گل آتش و گلخن ) و همه ی پیشوند ها و پسوندهایی که با جشن چهارشنبه سوری در گویش های مختلف ایرانی ارتباط دارد نشان می دهد که این جشن ، جشن آتش است.
اگرچه چهارشنبه سوری از با اهمیت ترین و فراگیرترین جشن ها در بین مردم است اما منابع کافی در چگونگی و تاریخ آن وجود ندارد.
ابوریحان بیرونی به جشنی اشاره می کند که در روز چهارشنبه یهودیان ایران برای تولد خورشید برپا می داشته اند و در تاریخ بخارا تنها به جشن سوری اشاره شده است
دیدگاه های دیگری وجود دارد که این جشن را مراسمی عربی می دانند و بر این اساس که برخی اعراب چهارشنبه را روزی نحس می پندارند در برخی روایتهای عامیانه شیعی نیز این روز را بد یمن و برگرفته از اندیشه ی اعراب می دانند با توجه به اینکه این جشن در هیچ یک از کشور های اسلامی عربی بر پا نمی شود و تنها در حوزه فرهنگی ایران (یعنی سرزمینهایی که نوروز در آنها برگزار می شود ) می توان به تماشای این جشن نشست نمی توان آن گفته را پذیرفت البته ثابت شدن جشن سوری در روز چهار شنبه آخرسال در سال های اولیه ورود اسلام این باور را پررنگ تر کرده و رد پای آنرا در نوشته ها و شعرهای ایرانیان نیز میتوان یافت
منوچهری می گوید :
"چهارشنبه که روز بلاست باده بخور / به ساتگین می خور تا به عافیت گذرد"
و یا در برخی متون برای از بین رفتن نحسی چهارشنبه از ساز زدن استفاده می کرده اند این باور همچنان تا امروز در ایران وجود دارد چنانکه در سوگ عزیزانشان در لرستان و کرمانشاه ساز و تنبور و در شمال کرنای به صورت چمری و یا مخالف نواخته می شود عده ای هم این جشن را به مختار ثقفی نسبت داده اند ( البته بیشتر در شهرهای مذهبی ) این باور نیز بی پایه است مانند انتساب مقبره کوروش به مادر سلیمان.
باور اسطوره ای دیگری هم وجود دارد که گذشتن ازآتش را نماد گذر ابراهیم یا سیاوش از آن دانسته و پریدن از روی آن را به منزله تبری جستن از گناه و اتهام دانسته اند.
زرتشتیان نیز با این که پریدن از روی آتش را درست نمی دانند این شب را برای امرزش خواهی مردگان یا برای بدرقه کردن فروهر ها در بازگشت به آسمان ها می دانند.
جشن نوروزآمدن بهار را نوید می دهد و چهارشنبه سوری رفتن زمستان سرد را در این شب همراه با برافروختن آتش آیین های دیگری نیز برگزار می شود که در مناطق مختلف تفاوت دارد.
در برخی از روستاهای ایران نمادی از زمستان را به صورت عروسک و یا شی دیگری را به آتش می سپارند مثلا در روستا های همدان جاروی دستی کهنه ای را که در طول سال از آن استفاده کرده اند را سوزانده و به نقطه ی دورتری از خانه پرتاب می کنند و یا بدون اینکه بسوزانند از محل زندگی دور می کنندو گاه در برخی مناطق دختران مجرد را چهارشنبه آخر سال پیش از غروب خورشید با زدن جاروی خانه به آنها بیرون می کنند و تا غروب خورشید راه نمی دهند تا به اصطلاح بخت آنها باز شود در شهرهای مرکزی ایران یکی از افراد خانواده کوزه ای را در پایان مراسم از پشت بام خانه به بیرون می اندازد و می شکند و با شکستن آن بلایا از خانه دور می شود کوزه شکستن در شهرهای دیگر مثل خراسان و تهران تفاوت هایی با هم دارد که موجب به وجود آمدن باورهای گوناگون شده است.
فال گوش ، قاشق زنی ، اجرای بازی های محلی ، متل خوانی ، نظامی خوانی و شاهنامه خوانی از سنت های شب چهارشنبه سوری است که هنوز در بیشتر نقاط ایران مرسوم است مثل فال کوزه که در پایان شب چهارشنبه سوری انجام می گیرد و بیشتر برای گشایش بخت جوانان است در برخی از شهرها در روز عید قربان انجام می شود البته سنت گشایش بخت در همه ی جشن ها به گونه های مختلف نقش دارد مانند سبزه گره زدن و فال مشکل گشا.
در شهر همدان در محله سنگ شیر ، شیرسنگی زیبایی از دوره مادها به جا مانده است که در مناسبت ها و جشن های مختلف از جمله چهارشنبه سوری زنانی که دختر و پسر جوان دم بخت در خانه دارند و یا حاجتی دارند با کوزهای از شیره انگور و روغن حیوانی کنار این شیرسنگی می آیند و کوزه را بر سر شیر خالی می کنند و آرزو می کنند حاجتشان برآورده شود.
در روستاهای دیگر در پایان شب مراسم شال انداختن را دارند و بر خلاف بخت گشایی که خانم ها برگزار می کنند مراسمی مردانه است و پسرهای جوان با در دست داشتن شال به پشت بام خانه ها می روند و شال را از دریچه ی سقف خانه به درون خانه هدایت می کنند و زنان خانه شال یا دستمال را پر از آجیل و میوه کرده و مرد جوان آن را می کشد این جشن نه تنها در بین همه اقوام ایرانی و سرزمین امروز ایران محترم شمرده و برپا می شود بلکه در بیشتر سرزمین هایی که روزی جز ایران بودند و امروز از آنها با عنوان حوزه فرهنگی نوروز یاد می شود ( افغانستان ، پاکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ،آذربایجان ، ارمنستان و کردستان ) با نام های مختلف و اندک تفاوتی برگزار می شود این ظرفیت و فرصتی است برای همگرایی و نزدیکی فرهنگی بین کشورهای منطقه و بایستی از آن به عنوان میراث فرهنگی مشترک بهره جست اما برای پی بردن به چرایی و چگونگی چنین جشن هایی اگرچه تلاش هایی انجام گرفته اما ناکافی و مختصر بوده و متاسفانه در مورد جشن ها نیز مانند دیگر موارد کار علمی و دانشگاهی صورت نگرفته است و اگر اثری خلق شده حاصل علاقه افرادی است که به این سرزمین عشق می ورزند برای بررسی همه جانبه ریشه های این جشن ها و آیین ها باید پژوهشکده ها و دانشکده های تخصصی تاسیس شود و هر آنچه تا امروز باقی مانده از دست نرود نکته دیگر اینکه برای پاسخ دادن سوال ها و ابهام های پیرامون این جشن ها باید به باورها و اساطیر همه مردمان حوزه فرهنگی ایران و همه کشورهایی که جز حوزه فرهنگی نوروز هستند توجه ویژه کرد.
گزارش : خبرگزارى ميراث فرهنگى
[-o<من با یک تاسف از ته قلبم اینو میتونم بگم ،بیاییم کمی مطالعه تاریخی کنیم تا ارزش یک آیین و سنت رو درست درک کنیم،زندگیمونو فقط در چهارچوب چیزهایی که به ما دیکته میکنند خلاصه نکنیم.
از باستان شناس تشکر ویژه میکنم و دوست دارم حداقل واسه جوانای ایران ما چند مطلب معتبر از آیین ها و سنتها و مفاهیم و معانی و هدف از انجام آیین های ایرانی رو به نوشته تحریر در بیاره.
عذر خواهی میکنم ولی راستش نتونستم طاقت بیارم ، یاد جمله آیت ا.. مطهری افتادم.
* *
بیاییم با دید ایرانی به ایران و ایرانی بنگریم،نه از منظر عرب.
یادت باشد که در آخر همواره حقیقت برنده است
من فکر میکنم اگه فرهنگ سازی و اطلاع رسانی بشه و نوجوانان ایرانی بدونند 4شنبه سوری برای چیه و چه فلسفه ای داره ،اگه محیطهای تفریحی با امکانات بهتر و با تعداد بیشتر ایجاد بشه این مشکلاتم حل میشه.
همین ترقه ها و فشفشه ها توی کشورهای اروپایی هست ولی کسی جلوی پای کسی نمیندازند یا مزاحمت واسه مردم ایجاد نمیکنند.
باید علت راریشه یابی کنیم .
یادت باشد که در آخر همواره حقیقت برنده است
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)