• لاتريت هاي نيکل دار :
ميزان متوسط نيکل پوسته زمين، حدود 70 گرم در تن است. شعاع و بار يوني نيکل مشابه منيزيم است، بدين سبب، نيکل در سنگهاي اولترامافيکي مانند پريدوتيت ها و سرپانتيت ها متمرکز مي شود. سنگهاي اولترامافيکي در شرايط آب و هواي گرم و مرطوب هوازده شده، کاتيون هاي Si , Ca , Mg آنها شسته مي شود و Al , Fe Ni آنها برجاي مي ماند. اکسيدهاي SiO2 و MgO از سطح تا عمق 7 متري شسته مي شود در صورتي که اکسيد Fe2O3 در اَََين زون برجاي مي ماند.نيکل به مقدار جزئي از اين زون حمل و در عمق 7 تا 13 متري متمرکز مي گردد. بيشتر ميزان Ni در سنگ هاي رسوبي در شيل ها وجود دارد.
در شکل 1 نيمرخ عمودي از يک لاتريت نيکل دار ترسيم گرديده است. در اين جا به طور کلي سه بخش مهم يافت مي شود:
الف – زون لاتريت، ب- زون سپيوليت، ج- زون پريدوتيت تازه (اوليه).
شکل 1- نمايش نيمرخ لاتريت نيکل دار واقع در کالدونياي جديد
الف- زون لاتريت خود به اجزايي چند تقسيم مي شود. اين زون به طور عمده از گوتيت، هماتيت و ماگهميت تشکيل گرديده است. نيکل در اين زون عمدتاً با گوتيت يافت مي شود. بخشي از نيکل در اين زون با کبالت و منگنز تشکيل کاني آسبوليت را داده است.
ب- زون سپيوليت حاوي تالک، کالسدوئن، اوپال، سرپانتين و اکسيد آهن است. عيار نيکل اين زون بيشتر از زون لاتريت فوقاني است. نيکل در اين زون همراه تالک، اکسيد آهن و به صورت کاني گارنيريت يافت مي شود.
اکسيدهاي SiO2، FeO، MgO، CaO در زون لاتريت و سپيوليت کاهش زيادي را نشان مي دهند. در صورتي که ميزان فراواني MnO, Cr2O3, Al2O3 , Fe2O3, NiO افزايش يافته است.
عيار نيکل در زون لاتريت 5/0 تا 2% و در زون سپيوليت 2 تا 4% است. عيار کانسارهاي لاتريت نيکل دار 1 تا 2% و ميزان ذخيره 7 تا 250 ميليون تن است.
•لاتريت آهني:
لاتريت هاي آهني عبارتند از لاتريت هايي که از سنگ هاي بازيک و اولترا بازيک حاصل شده و غني از آهن مي باشند. برخي از اين لاتريتها، از نيکل و کبالت غني شده اند و حاوي هماتيت – گوتيت و 12% آلومينا مي باشند. مانند کانسار کناکري گينه.
•بوکسيت Bauxite:
بوکسيت Bauxite سنگ معدني غني از آلومينيوم است که عمدتاً از اکسيدها يا هيدروکسيدهاي آلومينيوم به ويژه از 3 کاني بوهميت، دياسپور و گيبسيت مي باشد. غالباً با ناخالصي هايي نظير اکسيدهاي آهن، کاني هاي رسي ( کائولن، ايليت و کلريت )، اکسيد تيتان، کوارتز و آناتاز همراه است.
حالت ظاهري بوکسيت به شکل کمپاکت (متراکم) بوده و گاهي نيز به صورت دانه هاي گرد شبيه دانه هاي نخود ديده مي شود.
رنگ بوکسيت معمولا ًسفيد تا خاکستري زرد و گاهي هم کمي قهوه اي متمايل به قرمز است. سختي آن متغير بوده و بطور متوسط در حدود 2 مي باشد. وزن مخصوص کاني بوکسيت نيز در حدود 5/2 – 4/2 است.
کانسارهاي بوکسيتي داراي نهشته هاي بزرگي هستند که به صورت روباز استخراج مي شوند و ارزش اقتصادي زيادي دارند. ترکيب کاني شناسي بوکسيت تا حدودي متغير بوده و تابع سنگ مادر اوليه آن است. بافت ذخاير بوکسيتي از نوع پيزوليتي، نودولي و توده اي است.
کانيهاي مهم بوکسيت به ترکيب شيميايي و کاني شناسي سنگ اوليه بستگي دارد و در طول زمان دستخوش تغييراتي مي شود. بوکسيت هاي جوان غني از گيبسيت هستند، در صورتي فراواني کانيهاي بوکسيت از راست به چپ با گذشت زمان کاهش مي يابد.
عيار Al2O3 از 35 تا 55 درصد و ميزان ذخيره 1 تا 700 ميليون تن است. حدود 80 درصد گاليم دنيا از کانسارهاي بوکسيت به دست مي آيد زيرا Ga3+ در Al3+ به صورت استتار شده است.
عناصري که به عنوان محصول جانبي در بوکسيت هاي غني از آلومينيوم قابل توجه هستند، عبارتند از: Be , Ti , Ca. در بوکسيت هاي غني از آهن عناصر جانبي عبارتند از: Cu , Co , Cr , Ni.
بوکسيت هاي تشکيل شده در سنگ کربناته غني از Ca و در سنگ بازالت غني از Fe مي باشد.
در سنگ بوکسيت، کانيهاي گروه کائولينيت در متن دياسپور وجود داشته و گاهي آزادانه در حفره ها متبلور شده اند. تعيين و تشخيص گروه بوسيله تجزيه حرارتي X- Ray انجام مي پذيرد. در سنگ بوکسيت کاني هاي ديگر مانند اکسيدها و هيدرواکسيدهاي آهن (گوتيت، هماتيت، ليمونيت) نيز وجود دارند گاهي آهن سه ظرفيتي در شبکه سيليکاتي شاموزيت و يا تورنژيت (Thuringite) وجود دارد. کاني هاي فريک در ائوليت ها، پيزوليت ها، متن و يا در شکاف هاي سنگ بوکسيت وجود دارند. کاني آلونيت جزء ناخالصي هاي بعضي از سنگ هاي بوکسيتي نيز ديده شده است.
اغلب بوکسيتها داراي بافت ائوليتي و پيزوليتي و توده اي بوده و بعضي از آنها داراي بافت شبه برشي و تخريبي مي باشند در بعضي از سنگهاي بوکسيتي متن سنگ از خيلي دانه ريز تا ميکروسکپي متغير است و به رنگ هاي مختلف ديده مي شود. گذار از بافت ائوليتي به متن دانه ريز معمولاً تدريجي است و دانه هاي ائوليتي با يک غشاء نازک از متن جدا مي شوند. پيزوليت ها معمولاً داراي شکل کروي تا بيضوي بوده و رنگ آنها شبيه متن و يا تيره تر از آن است. بافت دروني آنها از دواير متحدالمرکز تشکيل شده که در بعضي موارد رنگ اين دواير نيز با يکديگر فرق مي کند. پيزوليت هاي بزرگتر داراي درزهاي شعاعي يا هم مرکز هستند که معمولاً توسط کائولينيت پر شده اند.
در جدول ذيل آناليز شيميايی معادن بوکسيت شرکت ارائه می گردد:
Adhesiveness
LOI
SiO2
CaO+MgO
TiO2
Al2O3
Fe2O3
Code
1750
14
6-9
max
3.5-4
64-72
2-2.5
BV
1750
13
10-14
max
3.3-4
61-67
2-2.5
B1
طبقه بندي بوکسيت ها از لحاظ محيط تشکيل:
1- بوکسيت هاي سطح تراز بالا يا بوکسيتهاي مناطق مرتفع (High level or upland bauxites ):
•اين بوکسيت ها معمولا ً بر روي سنگ منشأ آتشفشاني و يا آذرين تشکيل مي شوند.
•پوشش مسطحي به ضخامت حداکثر 30 متر دارند.
•در مناطق حاره اي و نيمه حاره اي وجود دارند.
•اين نوع بوکسيت متخلخل وسست است.
•بافت سنگ مادر حفظ شده است.
•ترکيب آنها عمدتاً گيبسيتي است.
•مستقيماً بر روي سنگ مادر قرار دارند و عمدتاً از الگوي درزه اي (Joint pattern) سنگ مادر پيروي مي کنند.
•به علت بالا بودن سطح ايستايي، فاقد هر گونه لايه رس بين بوکسيت و سنگ مادر مي باشند.
•مانند فلات دکن در هند، کوئيزليد جنوبي، غنا و گينه.
2-بوکسيت هاي جلگه اي (Peneplain bauxites) يا مناطق کم ارتفاع:
•اين بوکسيت در سطح تراز پائين خطوط ساحلي قرار دارند.
•ضخامت آنها کمتر از 9 متر است.
•بيشتر در مناطق حاره اي مي باشند.
•بافت پيزوليتي دارند.
•ترکيب آنها عمدتاً بوهميتي است.
•به واسطه سطح ايستايي پائين، يک لايه رسي قاعده اي کائولينيتي، بوکسيت را از سنگ منشأ جدا مي کند.
•اين بوکسيت ها با افق هاي آواري ناشي از فعاليت هاي رود خانه اي يا دريايي همراه مي باشند.
•مانند سواحل آمريکاي جنوبي – استراليا و مالزي.
3-بوکسيت هاي کارستي:
•از قديمي ترين بوکسيت ها مي باشند.
•سطوح نامنظم سنگ هاي آهکي و يا دولوميتي را مي پوشانند.
•بافت کنکرسيوني، پيزوليتي، اووليتي و لايه اي دارد.
•ترکيب بوهميتي دارد.
4-بوکسيت هاي انتقال يافته يا رسوبي
( Transported or Sedimentary Bauxites):
•از نوع بوکسيت هاي غير بازماندي هستند.
•بر اثر فرسايش و رسوبگذاري مجدد مواد بوکسيتي تشکيل مي شوند.
5-لاتريت غني از آهن
6-بوکسيت ها و لاتريت هاي طلادار (Residual deposits of Nickel)
آلمینیوم را از چه سنگی تهیه می کنند؟
کانسارهاي آلومينيوم دار، جزء کانسارهاي بر جاي هوازده يا باقيمانده Residual مي باشند. حدود 96 درصد آلومينيوم دنيا از بوکسيت و 4 درصد از آلونيت و نفلين سيانيت به دست مي آيد. در جدول زير درصد Al2O3 موجود در سنگها و اب هاي طبيعي گزارش شده است.
نفلين سيانيت و شيل ها بيشترين مقدار Al2O3 را دارند و حد آستانه اقتصادي Al2O3 سنگ معدني، 30 درصد است. سنگهايي که مقدار Al2O3 و نسبت Al2O3 / Fe2O3 آنها بالا و درصد کوارتز آنها پايين باشد، مناسبترين سنگ آلومينيوم دار محسوب مي شوند. از سنگهاي آذرين، نفلين سيانيت و بازالت و از سنگهاي رسوبي شيل و آهکهاي رسي بسيار مناسب هستند.
سنگ آذرين نفلين سينيت با 21/3% Al2O3 و سنگ هاي شيلي با 14/7% Al2O3 بالاترين مقدار آلومينيوم سنگ هاي پوسته را شامل مي شوند که به مراتب کمتر از حداقل عيار قابل بهره برداري آلومينيوم مي باشند. ميزان Al2O3 بازالت و گرانيت يکسان است.
نسبت Al2O3 / Fe2O3 گرانيت بيشتر از بازالت و بازالت فاقد کوارتز است. بازالت به دليل عدم وجود کوارتز آسان تر تبديل به بوکسيت و لاتريت مي شود. سنگها براي تبديل شدن به بوکسيت بايد در آب و هواي گرم و مرطوب، ميزان بارش سالانه 1200 تا 1400 ميلي متر و دماي متوسط 26 درجه سانتي گراد قرار گيرند. وجود مورفولوژي ملايم و کم شيب که موجب حداکثر فرسايش شيميايي و حداقل فرسايش مکانيکي شود ، الزامي است.
سنگهاي غني از آلومينيوم که ميزان سيليس آزاد آنها حداقل است در صورتي که در آب و هواي مرطوب قرار گيرند، سيليکات آنها هيدروليز مي شود و در نتيجه برخي از عناصر Si , Ca , Mg , Na , K سنگهاي با مقاومت کم شسته مي شود و Al به صورت اکسيد و هيدروکسيد باقي خواهند ماند. برخلاف اورانيوم و مس، آلومينيوم عنصري سه ظرفيتي است. آهن و منگنز داراي ظرفيتهاي مختلف هستند و تغييرات Eh محيط موجب جابجايي آنها مي گردد. آلومينيوم تحت تأثير تغييرات Eh واقع نمي شود و در شرايط PH آبهاي سطحي ( 8-7 = PH) ميزان حلاليت آن حداقل است.
در تصوير 2 محدوده پايداري کاني گيبسيت ترسيم شده است. در شرايط PH ميان 7 تا 8 که محدوده آبهاي سطحي است، کاني گيبسيت بيشترين پايداري را خواهد داشت و بدين علت، ضمن آن که سيليکات ها تجزيه مي شوند، عناصر ديگر شسته شده و آلومينيوم به صورت گيبسيت، بوهميت و دياسپور بر جاي خواهد ماند.
شكل2- نمودار محدوده پايداري کاني گيبسيت
شرايط تشکيل بوهميت و دياسپور:
هرگاه انرژي آزاد کاني هاي بوهميت و دياسپور را مقايسه کنيم، مي توان به اين نتيجه دست يافت که اين دو کاني در شرايط تقريباً يکساني تشکيل شده اند. چوکروف CUCHROV (1967) معتقد است که بوهميت از مواد مختلف غني از آلومينيوم در 200 درجه سانتي گراد تشکيل مي شود.
دماي لازم براي تشکيل دياسپور 315 درجه سانتي گراد است زيرا اين کاني در دماي کمتر از 275 درجه سانتي گراد ناپايدار است.
طبق بررسي هاي والتن (1972) تشکيل دياسپور در فشار و دماي بالا امکان پذير نيست. رحيم نيا (1968) تبديل بوهميت به دياسپور را در بوکسيت هاي يوناني ناشي از اختلاف در پتانسيل هاي اکسيداسيون مي داند. عامل مهم ديگر تأثير محلول هاي مهاجر به شمار مي رود
کانسارهاي بوکسيت در تمام ادوار زمين شناسي ( از پرکامبرين تا عهد حاضر) شناخته شده اند. در اوايل کرتاسه تا پليوسن و ميوسن تا عهد حاضر ديده مي شوند. بوکسيت هاي پروتروزوئيک تا کامبرين و اردويسين تا اواخر کربونيفر از اهميت کمتري برخوردارند.
قديمي ترين آنها متعلق به دونين است که در اورال در روي آهکهاي سيلورين قرار گرفته است. بوکسيت هاي ايران در پرمين، پرموترياس، ترياس، ژوراسيک، کرتاسه است. توده هاي بوکسيت اروپا اکثراً متعلق به مزوزوئيک و بوکسيت هاي لاتريتي دوران سوم و جديدتر در امريکاي جنوبي، آفريقا، استراليا و... وجود دارند.
نحوه تشکيل کاني ها بوکسيت به دو دسته لاتريتي و کارستي KARSTED تقسيم بندي شده است:
•کانسارهاي بوکسيت لاتريتي:
در شرايط حاره اي، سنگي که داراي سيليکات آلومينيوم بوده دگرسان شده و مخلوطي از هيدراتهاي آلومينيوم، آهن، سيليس و مقداري ناخالصي هاي ديگر بوجود مي آيد که آن را لاتريت نام گذاري نموده اند. در نتيجه اين دگرساني، سيليکات تجزيه شده، سيليس و آهن آن جدا گرديده و فلزات قليائي نيز بصورت محلول از بين مي روند و در نتيجه عيار آلومينيوم بالا رفته و بوکسيت بوجود مي آيد. جهت تشکيل بوکسيت مي بايست شرايط ذيل مهيا باشد.
الف – آب و هواي حاره اي TROPIC (رطوبت مناسب و درجه حرارت 18 تا 24 درجه سانتي گراد)
ب- سنگ سيليکات آلومينيوم مناسب تجزيه در شرايط تروپيک مانند سينيت، بازالت، رس ها، شيست هاي رسي.
ج- عوامل شيميائي و بيوشيميائي.
د- وجود توپوگرافي مناسب، بطوري که اجسام حل شده بتوانند يا در زمين نفوذ کرده يا جاري شوند.
ه- شدت جريان نفوذ يا جاري شدن نبايستي بحدي باشد که اجسام تمرکز يافته را با خود حمل نمايد. معمولاً در نواحي تروپيک، فصل به تناوب خشک و مرطوب مي شود و در موقع مرطوبي اکسيدهاي آلومينيوم و آهن تشکيل شده و در مواقع خشک که هوا گرمتر مي شود سيليس در آب حل شده و از بين مي رود.
بوکسيت در واقع يک نوع لاتريت ويژه با آلومينيوم بالا است که در اثر هوازدگي اغلب ناخالصي هاي آن حل و از محيط خارج شده و محصول باقيمانده با آلومينيوم زياد مي باشد.
براي تشکيل شدن لاتريت و بوکسيت نياز به بارندگي فراوان (که مواد ناخواسته در آنها را حل نمايد)، درجه حرارت زياد (که سرعت حل ناخالصي ها را زيادتر نمايد)، سطح توپوگرافي مناسب و زه کشي خوب براي خارج کردن محلولها از محيط سنگهاي لاتريتي و بوکسيتي مي باشد.
عمل هوازدگي بسيارکند پيش مي رود. بنابراين براي تشکيل ذخاير بزرگ بوکسيت نياز به دوره طولاني زمين شناسي بوده تا با فرصت کافي عمل هوازدگي در روي سنگها اثر نمايد. بديهي است که شرايط فوق مختص مناطق حاره مي باشد. تنها کاني هاي آلومينيوم در لاتريت تجمع نمي يابند. بلکه کاني هاي نيکل – کبالت – آهن نيز در لاتريت تجمع مي يابند که ميزان آنها بستگي به سنگهاي زيرين لاتريت دارد.
بوکسيت هاي بدون آهن نادر بوده زيرا کاني آهن در اغلب سنگهايي که در مناطق حاره اي در معرض هوازدگي قرار مي گيرند وجود داشته که در نتيجه توليد لاتريت و بوکسيت با آهن زياد مي نمايند.
در شرايط ويژه اي که آهن داخل بوکسيت حل شده و خارج شود، بوکسيت بدون آهن و يا با آهن کم توليد مي شود. اين شرايط در جاهايي که پوسيدگي حجم زيادي از رستني ها (درختان و انواع گياهان) سبب مصرف اکسيژن آبهاي زيرزميني شده اتفاق مي افتد زيرا در اين صورت آهن حل شده و خارج مي گردد. و در جاهايي که رستني ها وجود ندارند اکسيد آهن در داخل لاتريت و بوکسيت رسوب مي نمايند.
عناصر گوناگون ديگري نيز در لاتريت وجود دارند. مانند گاليوم که در ذخاير بوکسيتي استراليا بعنوان باي پروداکتby product استحصال مي شود. همچنين مقدار زيادي طلا در لاتريت کشور استراليا که حاصل لاتريتي شدن طبقات گرانيتي زيرين است تجمع يافته که استخراج مي گردد.
در لاتريت ها مقدار زيادي تيتانيوم وجود دارد که تاکنون روشي براي استحصال آن بدست نيامده است. ذخاير زيادي در استراليا، گويانا و سورينام، روي رسوباتي که حاوي مقدار زيادي کائولن و مواد رسي هستند تشکيل شده اند و همچنين ذخاير زيادي از بوکسيت در استراليا و گويانا روي توده هاي گرانيتي که حاوي کاني هاي فلدسپاتي هستند ديده مي شوند.
•کانسارهاي بوکسيت کارستي:
از تخريب شيميائي و يا تجزيه سيلکاتهاي آلومين دار و موارد رسي که در سنگهاي آهکي وجود داشته اند بوجود آمده و در فرورفتگي هاي( KARSTED) بوجود آمده در آهک تجمع پيدا مي نمايند.
اغلب کارستهاي موجود در آهکها در اثر خارج شدن لايه هاي آهکي از آب و هوازدگي و فرسايش قسمت هاي مختلف آن بر حسب جنس و نوع مواد تشکيل دهنده لايه هاي آهکي بوجود مي آيد. هم اکنون در جنوب چين پهنه وسيعي از کارستها ايجاد شده بر روي آهکها ديده مي شوند. ژنز بوکسيت دنيا داراي نظم بخصوصي نمي باشد، جالب اينکه، کمربند بوکسيتي که بوکسيت جامائيکا را نيز شامل مي شود، بر روي دولوميت ها و آهک هايي تشکيل شده که داراي آلومينيوم نيستند و احتمالاً ذخاير تيپ جامائيکا، حاصل لاتريتي شدن رسها و توفهاي بالاي آهک ها هستند که در کارستهاي آهکي تجمع يافته اند. ذخاير مشابه ولي کوچکتر در مجارستان و قزاقستان نيز وجود دارند. ذخاير بوکسيت نواحي البرز و يزد ايران از لاتريتي شدن نهشته هاي رسي و توفي زيرين سنگ بوکسيت تشکيل شده اند.
ساير انواع کانسارهاي بوکسيت :
ذخاير متعدد بوکسيتي وجود دارند که در اثر فرسايش خراب و از هم پاشيده شده و در روي رسوبات قديمي تر باقي مانده اند. از اين تيپ ذخاير در روسيه و قزاقستان و جنوب اروپا ديده مي شوند. در بعضي از مناطق ذخاير بوکسيتي فرسايش يافته، پس از حمل در نقطه ديگر مانند داخل رسوبات رودخانه اي و دلتاي ساحلي و غيره، تجمع پيدا نموده و تشکيل ذخاير بزرگي را داده اند.
ذخاير بوکسيتي در نواحي غير حاره اي که داراي آب و هواي سرد و همچنين در نواحي که يخبندان دوران پلئيستوسن باعث حذف لايه هاي رويي نواحي شده، کمياب بوده و يا اصولا ًوجود ندارند.
کشورهاي زيادي در اين گونه نواحي قرار دارند مانند آمريکا و روسيه که اين دو کشور از نفلين و آلونيت فلز آلومينيوم استحصال مي نمايند.
فاکتورهاي مهمي که در تشکيل و حفظ بوکسيت ها نقش اساسي دارند عبارتند از:
1-وضعيت آب و هوايي:
درجه حرارت بالا (C 260)، آب و هواي گرم و مرطوب استوايي، بارش زياد (mm 1400 – 1200)، هوازدگي شيميايي بسيار شديد تبديل سنگ ها به بوکسيت بسيار مؤثر مي باشد.
2-پوشش گياهي:
فراواني پوشش گياهي در تشکيل بوکسيت ها مؤثر است زيرا:
الف – تخريب مکانيکي سنگ بستر توسط ريشه ها.
ب – ترشح ترکيبات آلي که سرعت تخريب شيميايي را در سنگ افزايش مي دهد.
ج – کاهش تبخير آب توسط پوشش گياهي.
د – جلوگيري از فرسايش بوکسيت توليد شده.
3-ترکيب و بافت سنگ بستر:
ترکيب شيميايي و کاني شناختي سنگ و نفوذ پذيري بالا داراي اهميت است.سنگ هاي تحت اشباع و آهکي رس دار براي تشکيل کانسارهاي بوکسيت مناسب هستند. بافت سنگ بستر بر روي تخلخل و نفوذ پذيري آن و در نتيجه سرعت انحلال کانيها مؤثر است.
4-آبهاي زيرزميني:
آبهاي زيرزميني و سطحي متحرک براي انتقال مواد محلول از محيط بسيار اهميت دارند.
5-ثبات تکتونيکي:
فقدان حرکات تکتونيکي باعث مي شود که هوازدگي شيميايي با سرعتي بيش از سرعت فرسايش انجام گيرد و در نتيجه کانسار محفوظ باقي بماند.
6-توپوگرافي:
توپوگرافي پست تا متوسط ـ توپوگرافي مسطح، از انتقال بوکسيت پس از تشکيل جلوگيري مي نمايد. توپوگرافي مناسب و زه کشي بالا بسيار حائز اهميت مي باشد.
7-پوشيده شدن کانسار:
پوشيده شدن کانسار به محض تشکيل، از فرسايش آن جلوگيري مي کند.
ماينارد (1983) بوکسيت را بر اساس Al2O3، SiO2 و Fe2O3 به بوکسيت، بوکسيت آهن دار، لاتريت، لايه هاي سخت سيليسي آهن دار و سيلکريت تقسيم مي نمايد ( تصوير 3 ).
شكل3- نمايش نمودار رده بندي بوکسيت ها و لاتريت ها
شکل4 ترتيب زون بندي در يک بوکسيت غني از آهن نشان مي دهد که از سطح به طرف عمق عبارت است از: لايه نازک غني از آهن و سيليس، لايه لاتريتي، بخش بوکسيتي و بالاخره زون کائولينيتي.
شكل 4- نمايش نيمرخ زون هاي رس قرمز، لاتريت، بوکسيت و کائولينيت در بالاي زون بازالت
کاني هاي منيزيم
اگر چه منيزيم در 60 کاني يافت مي شود اما اين عنصر در ذخاير بزرگ منيزيت، دولوميت، بروسيت، کارناليت، اليوين و سيليکات هاي منيزيم پتانسيل اقتصادي دارند، يافت مي شود.
•کربنات منيزيم يا منيزيت Magnesite :
مهمترين کاني منيزيم دار با فرمول شيميايي (MgCO3 ) که ارزش اقتصادي دارد، منيزيت است که در صورت خلوص حاوي 8/47% = MgO و 2/52% = CaO مي باشد. اين کاني به صورت رمبوئدريک متبلور مي شود، وزن مخصوص آن 2/3-3 گرم بر سانتي متر مکعب و سختي آن 5- 5/3 است. منيزيت معمولاً به رنگ هاي سفيد، خاکستري، زرد و قهوه اي با جلاي شيشه اي در طبيعت يافت مي شود.
منيزيت به صورت کريپتو کريستالين و کريستالين يافت مي شود و بيشتر در كمربندهاي افيوليتي يافت ميشود. نوع کريستالي آن خيلي محدود و به صورت رگه اي مي باشد. منيزيت خالص درC ◦1450 به پريکلاز تبديل مي شود:
منيزيت معمولاً به صورت رگه اي و توده اي نامنظم حاصل دگرساني سنگ هاي آذرين و دگرگوني غني از منيزيم مانند سنگ هاي اولترامافيک، مافيک و سنگ هاي دولوميتي منابع خوبي براي تشکيل منيزيت مي باشند. به طور معمول منيزيت به صورت نهان بلور در رگه ها يافت مي شود و يکي از مشخصه هاي اين کاني حالت گل کلمي آن مي باشد.
منيزيت عمدتاً به 2 شکل يافت مي شود:
•منيزيت نوع درشت بلور :
اين نوع منيزيت داراي منشأ جانشيني و يا منشأ رسوبي است که در سنگهاي کربناته پلاتفرمي يافت مي شود.
•منيزيت نوع دانه ريز :
اين نوع منيزيت داراي ظاهري استخواني بوده و بسيار دانه ريز است و به صورت توده هاي عدسي شکل، رگه و داربست در سنگ هاي سرپانتينيتي يافت مي شود. کانسارهاي مربوط به اين گروه از کانسارهاي مربوط به نوع رسوبي کوچکتر است.
•هيدروکسيد منيزيم يا بروسيت Brucite :
بروسيت کاني منيزيم دار با فرمول شيميايي Mg(OH)2 مي باشد. اين کاني به صورت رمبوئدريک متبلور مي شود، وزن مخصوص آن 39/2 گرم بر سانتي متر مکعب و سختي آن 5/2 است. بروسيت معمولاً به رنگ هاي سفيد، خاکستري، سبز روشن با جلاي صدفي و شيشه اي در طبيعت يافت مي شود. اين کاني در اثر حرارت به پريکلاز تبديل مي شود.
بروسيت کاني هايي مانند سرپانتين، دولوميت، منيزيت و کروميت را همراهي مي کند و به صورت محصول دگرساني پريکلاز و سيليکات منيزيم يافت مي شود.
•پريکلاز :Periclase
پريکلاز کاني منيزيم دار با فرمول شيميايي MgO مي باشد. اين کاني به صورت کوبيک متبلور مي شود، وزن مخصوص آن 56/3 گرم بر سانتي متر مکعب و سختي آن 5/5 است.
•اپسوميت :
اپسوميت با فرمول MgSO4, 7H2O نشان داده مي شود که به معني نمک تلخ بيشتر در درياچه هايي وجود دارد که مقدار گوگرد و منيزيم آنها زياد است و در اثر تبخير تشکيل مي شود. اين کاني در ديواره غار ها به صورت بلورهاي سوزني شکل اورتورومبيك بي رنگ تا سفيد، بدون بو و توده اي ديده مي شود. وزن مخصوص اپسوميت 7/1، سختي آن 2 تا 5/2 و طعم آن تلخ و شور مي باشد و در هواي گرم و خشک مقداري از آب خود را از دست مي دهد.
•کربنات مضاعف منيزيم و کلسيم (دولوميت CaMg(Co3)2 )
•سيليکات هاي منيزيم دار
منابع:
1-http://www.ngdir.ir
2-http://www.feldsparco.com
3-http://albaloo2008.blogfa.com
4-http://forum.parsigold.com
علاقه مندی ها (Bookmarks)