دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 437

موضوع: " مثنوي معنوي " ؛ اثري جاويدان از مولانا جلال الدين محمد بلخي

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    775
    Array
    plarak12's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : " مثنوي معنوي " ؛ اثري جاويدان از مولانا جلال الدين محمد بلخي

    دفتر اول

    اضافت کردن آدم علیه‌السلام آن زلت را به خویشتن کی ربنا ظلمنا و اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدای تعالی کی بما اغویتنی

    کرد حق و کرد ما هر دو ببین
    کرد ما را هست دان پیداست این

    گر نباشد فعل خلق اندر میان
    پس مگو کس را چرا کردی چنان

    خلق حق افعال ما را موجدست
    فعل ما آثار خلق ایزدست

    ناطقی یا حرف بیند یا غرض
    کی شود یک دم محیط دو عرض

    گر به معنی رفت شد غافل ز حرف
    پیش و پس یک دم نبیند هیچ طرف

    آن زمان که پیش‌بینی آن زمان
    تو پس خود کی ببینی این بدان

    چون محیط حرف و معنی نیست جان
    چون بود جان خالق این هر دوان

    حق محیط جمله آمد ای پسر
    وا ندارد کارش از کار دگر

    گفت شیطان که بما اغویتنی
    کرد فعل خود نهان دیو دنی

    گفت آدم که ظلمنا نفسنا
    او ز فعل حق نبد غافل چو ما

    در گنه او از ادب پنهانش کرد
    زان گنه بر خود زدن او بر بخورد

    بعد توبه گفتش ای آدم نه من
    آفریدم در تو آن جرم و محن

    نه که تقدیر و قضای من بد آن
    چون به وقت عذر کردی آن نهان

    گفت ترسیدم ادب نگذاشتم
    گفت هم من پاس آنت داشتم

    هر که آرد حرمت او حرمت برد
    هر که آرد قند لوزینه خورد

    طیبات از بهر کی للطیبین
    یار را خوش کن برنجان و ببین

    یک مثال ای دل پی فرقی بیار
    تا بدانی جبر را از اختیار

    دست کان لرزان بود از ارتعاش
    وانک دستی تو بلرزانی ز جاش

    هر دو جنبش آفریدهٔ حق شناس
    لیک نتوان کرد این با آن قیاس

    زان پشیمانی که لرزانیدیش
    مرتعش را کی پشیمان دیدیش

    بحث عقلست این چه عقل آن حیله‌گر
    تا ضعیفی ره برد آنجا مگر

    بحث عقلی گر در و مرجان بود
    آن دگر باشد که بحث جان بود

    بحث جان اندر مقامی دیگرست
    بادهٔ جان را قوامی دیگرست

    آن زمان که بحث عقلی ساز بود
    این عمر با بوالحکم همراز بود

    چون عمر از عقل آمد سوی جان
    بوالحکم بوجهل شد در حکم آن

    سوی حس و سوی عقل او کاملست
    گرچه خود نسبت به جان او جاهلست

    بحث عقل و حس اثر دان یا سبب
    بحث جانی یا عجب یا بوالعجب

    ضؤ جان آمد نماند ای مستضی
    لازم و ملزوم و نافی مقتضی

    زانک بینایی که نورش بازغست
    از دلیل چون عصا بس فارغست

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  2. 6 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. "عنکبوت سياه" خودروي خاص و عجيب "شيخ عرب"
    توسط saamaaneh در انجمن اخبار تصویری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th March 2013, 04:34 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd February 2013, 01:29 PM
  3. دوبلور پيشكسوت سيما از پروژه "كلاه پهلوي" مي‌گويد
    توسط داداشی در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st August 2012, 12:11 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 03:04 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th May 2010, 06:20 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •