فسفرسانس، فلوئورسانس، لومينسانس



فسفرسانس و فلوئورسانس:

پديده هايي هستند كه در آنها يك ماده خاص كه بطور عام به آن فسفر گفته ميشود پس از قرار

گرفتن در مقابل نور مرئي يا غيرمرئی يا حرارت ( تحريك شده ) اين انرژي را در خود ذخيره ميكند

و سپس آن انرژي را بصورت طيفي از امواج مرئي در طول مدت زماني منتشر مي كند . اگر اين

بعنوان شباهت اين دو پديده باشد تفاوت آنها در اختلاف زماني بين اين دو دريافت و تابش يا به

عبارت ديگر دوام تابش است .

اگر زمان تحريك كمتر از ۱۰ به توان ۸- ثانيه باشد، اين پديده را Fluorescent مي ناميم و اگر زمان

تحريك بيش از ۱۰ به توان ۸- ثانيه باشد آن را Phosphorescent مي ناميم.

به عبارتي در فسفرسنس تحريك طولاني تر و تشعشع طولاني تري داريم و در فلوئورسنس تحريك

كوتاهتر تر و تشعشع كوتاهتري تري داريم.

در فلوئورسانس كه نمونه آن نور مهتابي يا صفحه تلويزيون است تابش آني است و تقريبا" بلا-

فاصله بعد از قطع نور تمام ميشود . در حالي كه در فسفرسانس ماده بعد از قطع نور نيز تا مدتي

به تابش ادامه ميدهد كه مقدار آن بسته به ماده مورد استفاده مي تواند از چند ثانيه تا چند روز

طول بكشد . در فلوئورسانس برانگيختگي ميان دو تراز اصلي با انرژي هاي E1,E2 اتفاق مي افتد

كه جابجايي بين أنها كاملا" آزاد است .الكترون با دريافت انرژي بر انگيخته شده وبه تراز E2 ميرود

وپس از 8تا 10 ثانيه دوباره به تراز اول بر مي گردد و فتوني با انرژي E2-E1 تابش مي كند اما در

فسفرسانس اجرابدليل وجود يك تراز مياني كمي پيچيده تر است.

اين تراز كه مابين تراز پايه و برانگيخته قرار دارد تراز نيمه پايدار ميباشد و مانند يك دام براي الكترونها

عمل ميكند به خاطر شرايط خاص اين تراز انتقال الكترون از أن به ساير ترازها ممنوع واحتمال أن

بسيار كم است بنابراين چنانچه الكتروني پس از برانگيختگي از تراز E2 در دام تراز نيمه پايدار بيافتد

انجا مي ماند تا زماني كه به طريقي ديگر مجددا" برانگيخته شود و به تراز E2 برگردداين اتفاق

مي تواند تحت تاثير جنبشهاي گرمايي اتمها يا مولكولهاي مجاور ويا برانگيختگي نوري روي دهد

اما احتمال وقوع أن بسيار كم است به همين دليل چنين الكترونهايي تا مدتها در تراز مياني ميمانند

(بسته به ساختار اتمي ماده و شرايط محيطي) و همين عامل تاخير در باز تابش بخشي از انرژي

دريافت شده است.

تحريك اين ماده ها به گونه هاي مختلف انجام مي شوند: بمباران فوتوني، الكترونها، يونهاي مثبت،

واكنشهاي شيميايي، گرما و گاهي اوقات ( مخصوصاً در جانداران ) تنشهاي مكانيكي... راز کرمهای

شب تاب در فسفرسانس است.


برای ساختن مواد درخشنده در تاريکی بايد فسفری وجود داشته باشد که با استفاده از نور معمولی

انرژی بگيرد و طول تابش ان زياد باشد.

برای مثال دو فسفری که اين ويژگی ها را دارند مثل ( Zinc Sulfide ) و ( Strontium Aluminate ) که

( Strontium Aluminate ) بهتر است برای طول تابش بيشتر.


اين مواد با پلاستيک مخلوط ميکنند و مواد درخشنده در تاريکی را ميسازند.

بعضی مواقع ممکن است شما موادی را ببينيد که ميدرخشند ولی به انرژی احتياجی ندارند!يکی از

ان مثالها بروی عقربه های ساعتهای گران قيمت است.

در انها فسفر با يک عنصر راديو اکتيو مخلوط شده (مثل راديوم- radium) که ان عنصر با انتشار راديو

اکتيو فسفر را مرتبا با انرژی ميکند.


شرحي از نحوه ي كار لامپ هاي فلوئورسنت :

در اين لامپها يك تخليه ي الكتريكي در محيطي از بخار جيوه و يك گاز خنثي ( مانند آرگون ) انجام مي

شود. بخار جيوه بر اثر اين تخليه ي انرژي و جذب اين انرژي، شروع به تشعشع مي كند و طول موج

اين تشعشع ۲۵۳۷ آنگستروم است كه در محدوده ي طيف UV ( فرا بنفش ) است.

از ديگر سوي، دیواره ي داخلي لامپ را با مواد فسفرسنتي پوشش مي دهند و اين مواد توسط اشعه

UV تحريك شده، نور مرئي تابش مي كنند.

در دهه ي ۱۹۴۰ اين پوشش Zn2SiO4 (سيليكات زيركونيم) بود و از Mn بعنوان Activator استفاده مي

كردند. بعدها يك محلول فسفاتي به صورت Ca5.(PO4)3.(Cl,F).Sb3+ion.Mn2+ion - كه Sb3+ion يعني

يون ۳ بار مثبت آنتيموان - استفاده شد كه Activator ان، Sb ( آنتيموان ) بود.


چه موادي اين گونه هستند (نام عنصر ها) و رنگ نور انها به چه بستگي دارد؟

شماره- ماده ي زمينه- Activator- رنگ تشعشع- كاربرد


(زمان عملكرد كوتاه)

۱ - CaWO4 - بدون Activator - آبي - لامپ آبي

۲ - Pb - CaWO4 - آبي كم رنگ - لامپ آبي

۳ - Pb - BaSi2O5 - فرا بنفش - لامپ تشعشع طولاني مدت فرابنفش

۴ - Mn - Zn2SiO4 - سبز - لامپ سبز

۵ - Pb3Mn - CaSiO3 - بين زرد و نارنجي - لامپ رنگي با كيفيت بالا

۶ - Mn - Cd2B2O5 - نارنجي / زرد - لامپ ترنر



( زمان عملكرد طولاني )

۱ - Mn - Zn2SiO4 - زرد سبز - رادار و اسيلوگراف

۲ - Pb3Mn - CaSiO3 - نارنجي - رادار

۳ - Mn - (Zn,Be).SiO4 - سفيد - تلويزيون هاي دقيق