چو شبنم از نفیر باد میرم / بود کز قید غم آزاد میرم1
چو من بیمار شعر حافظم / کاش کنار آب رکناباد میرم
شمار زیادی از اندیشمندان شرق و غرب در ارزیابی شعر پارسی بر این باورند که حافظ لسانالغیب با ایجاد غزلهای آسمانی خویش اعجاز گوشناشنودنی و غوغای آسمانخراشی در جهان فضل در پا کرد. تعبیرهایی چون: غزل ناب و یا شعر عالی به ذهن ما و قلب ما آشنایند اما محققان ادبیات جهان بر این نکته تأکید ورزیدهاند که شعر حافظ به مراتب والاتر از این گفتههاست. حافظ خود دست یافتن به چنین نادرهکاری در شعر را تصریح میکند و گه گاه چنین به نظر میرسد که این جام سرشار از می ناب الاهی [الهی]، دل شاعر را نیز چون دلهای هزاران تن از عاشقان دلسوختهی اشعارش به وجد و شادی آورده است:
غزل گفتی و درّ سفتی / بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند / فلک عقد ثریا را
شاعر در روزگار خویش عراق و پارس را با سحر سخن تسخیر کرد. طوطیان در هند از فضیلت قند پارسی شکرفشان گردیدند، روش و ولولهی اشعارش نه تنها سیهچشمان کشمیری و ترکان سمرقندی2 که مشتری و زهره را در سما به رقص آورد! شاکر مختار، دانشمند معروف تاجیک که یک رشته از فعالیتش بررسی جایگاه شعر حافظ در اندیشهی اروپا و امریکاست، بر این باور است که در جهان نیست قوم صاحبنامی که آثار حافظ را در زبان خویش نداشته و آن را نخوانده باشد.3

بر هیچ کس پوشیده نیست که پدر شعر فارسی در بخارا به دنیا آمد و این سرزمین در دوران طلایی آلسامان از درخشانترین کانونهای فرهنگ و هنر ایرانی بوده است. تاجیکان در آسیای مرکزی با آثار جاودانه و نامهای تابناک فرزندان این خطه: آدمالشعرا ابوعبدالله رودکی سمرقندی و نابغههای ژرفاندیشی چون: شیخالرییس ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، خوارزمی، فارابی، ناصرخسرو بلخی و مانند آنها عشق میورزند. طوطیان شکرگفتار هند: امیرخسرو دهلوی، حسن دهلوی، میرزا اسدالله غلب ابوالمعانی و میرزا بیدل دهلوی میراث گذشتگانشان و تمدن تاجیکی فارسی را از ماوراءالنهر به هند باستان ارمغان بردند. افتخار به این بزرگان ریشه در عمق جان ما دارد و همای شهرتشان در آسمان بیکرانهی شعر دری هنوز بلندپرواز است. شیخ کمالالدین مسعود خجندی زمانی ملکالشعرای شاعران ایران در تبریز بود و عمری سمندروار با یاد خجند در آتش هجران سوخت. با این همه، او با نام زادبوم خویش و شیراز و شیرازیان افتخار داشت:
با لطف طبع مردم شیراز از کمال / باور نمیکنند که گویم خجندیم
پژوهندگان شعر و ادب فارسی به آثار شاعران دیار ما: شوکت بخارایی، سیدای نسفی، ادیب صابر ترمزی، که چند قرن بعد از خواجه کمال به سر بردهاند، بهای بلند داده و دیوان اشعار این بزرگان را در ردیف آثار غزلسرایان توانا گذاشتهاند و ما اینجا اسامی دیگر شاعران صاحب دیوان چون: بخارایی، سمرقندی، چاچی، مروی، بلخی، ترمزی، فرغانی، خجندی، سمنگانی، نمنگانی، استروشنی، خوقندی، بدخشانی، زرافشانی، ختلانی، حصاری و قبادیانی را نیز اگر بیاوریم، سخن به درازا خواهد کشید. این نکته بسیار جالب توجه است که در مناطق یادشده و در تمام شهرهای مشهور آسیای مرکزی، کانونهای فرهنگ و ادب فارسی گرمی دل و فروغ دیدهی خود را با وجود حملههای اجانب باز هم از دست ندادهاند و از این شهرها چندین شاعر صاحبدیوان ظهور نموده و گنجینهی فناناپذیر تمدن ایرانی را شکوه خسروی بخشیدهاند.

ادامه دارد ...
مطالب بر گرفته از وبلاگ ايران بوم
علاقه مندی ها (Bookmarks)