شاید نمیدونستند پدرشون برای چی ازشون جدا میشه...
شاید اینطوری آرومشون کردن که وقتی بابا برگرده برات آدامس و شکلات میاره...
شاید وقتی پدرشو آوردند تو جیب هاش آدامس بوده ، از قبل خریده تا بدقولی نکرده باشه...
بعضی هاشونم مثل این آخرین بوسه باباشون رو تو خواب گرفتند...
واقعا عشــــــــــق بی چون و چراتریـــــــن کار عالمه...
علاقه مندی ها (Bookmarks)