روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران
:
ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت
آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه
عالم از ماتم تو غرق عزا
شهید منتظر مرگ نمی ماند، يلكه اوست که مرگ را برمی گزیند.
شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید،
به اختیار خویش می میرد و لذت زیستن را نیز می یابد
نه همانند کسي که دغدغه مرگ حتی آنی او را به خود وا نمی گذاردش
و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآویزد
چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش ...هر جا می رفت همراه خودش می برد
از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات اونقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه
كميل نوشت:گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود چشم و گوشمان که باز نشد هیچ، بماند!شرمنده ی ایثارتم شديم جوانمرد
و حال ما مختاریم! که از ولایت حمایت کنیم یا نه! و حال ما مختاریم! تا زمانی که صلح و صفا است از ولایت دم بزنیم و گاه فتنه و بلا، تقیه کنیم!و حال ما مختاریم! چرا که زین پس دنیا به کام نخواهد بود و اوضاع بر کسانی که از ولایت دم می زنندو شیعه مولا هستند سخت تر خواهد شد.و حال ما مختاریم! علوی باشیم، حسینی باشیم، مهدوی باشیم یا در کنار حرملهها بایستیم!
روزی تو خواهی آمد از کوچه های بارانتا از دلم بشویی غمهای روزگارانتو روح سبز گلزار گل شاداب بی خارمرا از پا فکنده شکستنهای بسیارتو یاس نو دمیده من گلبرگ تکیدهروزی آیی کنارم که عشق از دل رمیدهترا نادیدن ما غم نباشد کـه در خیلت به از ما کم نباشدمن از دست تو در عالم نهم روی ، ولیکن چون تو در عالم نباشدروزی تو خواهی آمد از کوی مهربانیاما زمن نبینی دیگر به جا نشانی
علاقه مندی ها (Bookmarks)