دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: نمـایش احسـاس با عکـس

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    همکار تالار موبایل
    نوشته ها
    1,025
    ارسال تشکر
    8,185
    دریافت تشکر: 3,427
    قدرت امتیاز دهی
    25843
    Array

    Smile نمـایش احسـاس با عکـس


    دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ….
    نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم …
    برای اینکه نگذارم بیایند … !!
    آن قدر که از دیروز میترسم
    هراس از فردا ندارم
    فردا شاید بیایی …
    اما …
    دیروز رفتی …



    پاییز !!! فصل برگ و باران ، فصل تجسم تو ، فصل بی‌فصلی … فصل وصل …
    وقتی می روی
    تمام چیزهای عادی
    یادگاری می شوند
    حساس می شوند
    ترک بر می دارند
    بر مبل نمی شود نشست
    که تو آنجا نشسته بوده ای
    هوا را نمی شود نفس کشید
    که عطر تو آنجا بوده است
    وقتی نیستی
    همه چیز
    تو را یادآوری می کند
    تو را و نبودنت را…
    از چشم هیچ کسی نمی شود خواند که دوستتان دارد یا نه …. !
    بس که برای نفر قبلی گریه کرده ، حالت چشمانش عوض شده !!
    روزگاری خواهد رسید…..همچنان که در آغوش دیگری خفته ای به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی…
    دور دیوارۀ موّاج زمین می چرخیم
    و برای عطش چلچله ها می خوانیم:
    ” لعل لبهای تو پیمانه من..
    .. کلبه معرفتم خانۀ تو ..”
    من و تو می خندیم
    به تمام دل بی درد زمان،
    به هوسهای لذیذ،
    به سپیدار بلند،
    و در این سوداییم
    که در این سایۀ بی دغدغه چرتی بزنیم ..
    امروز دلم یه جای خالی میخواد کیلومترها خالی میخواهم از ته دل داد بزنم خیلی پرم …
    یِڪ نخ سیــــگآر وَ کُلـی ﺧﺂﻃِﺮِِه اَز تُــو !
    اِمــشَب هَمـِﮧ رآ ﺩﻭﺩ مـی ڪُـنَـﻢ…
    دلـمان که میـگیــرَد…! تـاوان ِ لـَحظـه هـایی اسـت ک ِ دل میـبَنـدیم …!!!
    چـــه فرقی دارد چـــه کـسی میگوید نــوش ! قـــهوه و زندگـی و ویسکـی هــــــمه تلـــخند . . . !






    دیدن عکست تمام سهم من است
    از “تو ”
    آن را هم جیره بندی کرده ام
    تا مبادا
    توقعش زیاد شود!!
    دل است دیگر . . .
    ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!

    بعضی از اشیا حس دارند …
    گریه می کنند …
    مثل بالش من …
    هر شب غرق اشک است !!
    واحد اندازه گیریِ فاصله ” مــتــر ” نیست ؛
    ” اشتیاق” است ..
    مشتاقش که باشی ،
    حتی یک قـدم هم فاصله ای دور است ..
    شجاعت مـے خواهد
    وفادار احساسـے باشـے
    کــ ِ میدانـے
    شکست مـے دهد
    روزے نفس ـهاے تنهایـــے دلت را
    گاهی حس کردن یک آغوش ، فقط لمس پوست با دست نیست ..
    گاهی حس می کنی ، جسمش را ..
    به شرطی که با قلب لمس کنی نه با دست ……

    ” هست ” را
    اگر قدر ندانی
    می شود
    ” بود ”
    و
    چه تلخ است
    ” هست ” ی
    که ” بود ” شود و
    ” دارم ” ی که .. ” داشتم “…
    ویرایش توسط mahmoodmah : 7th May 2013 در ساعت 02:58 AM

  2. 2 کاربر از پست مفید mahmoodmah سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •