دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: نامه یک گوسفند به مادرش

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی سلولی مولکولی
    نوشته ها
    508
    ارسال تشکر
    4,038
    دریافت تشکر: 4,690
    قدرت امتیاز دهی
    169
    Array
    artadokht's: جدید21

    پیش فرض نامه یک گوسفند به مادرش

    مادر عزیزتر از جانم بع

    وقتی مرا از گله جدا کردند فکر می‌کردم که مرا به دست قصاب خواهند سپرد و به همین دلیل بسیار نگران بودم البته همینطوری هم شد. حاج رحیم قصاب مرا از بازار خرید و به خانه خودش برد. آن شب را نمی‌دانی تا صبج چگونه سحر کردم؛ همه‌اش خواب چاقو می‌دیدم. صبح قصاب برایم آب آورد؛ فهمیدم که رفتنی هستم اشک جلوی چشمهایم را گرفت و برگشتم به سمت روستا و از ته دل چند بار بع بع کردم.

    قصاب مشغول تیز کردن چاقویش بود که رضا، پسرش، آمد و گفت دست نگه دار که قیمت گوشت باز هم بالا رفته است فردا شاید قیمت یک کیلو گوشت بشود بیست هزار تومان. از آن روز به بعد چند صبح این اتفاق تکرار شد و دست بر قضا ما زنده ماندیم.

    حال هم قیمت گوشت به قدری گران شده است که کسی توان خرید آنرا ندارد و خیال من آسوده شده که حالا حالاها مردنی نیستم. اما بگویم از قصاب که مرد بسیار خوبی است. هوای مرا دارد؛ چیزی برایم کم نمی‌گذارد. یک بار چند تا سرفه کردم برایم دکتر آورد.

    برخی از مشتریان قصاب می‌گویند که اگر قیمت گوشت همین طوری بالا برود احتمال دارد که ما گوسفندان را نیز مانند اسب‌های روسی که ثبت ملی شده‌اند، ثبت ملی بکنند و بشویم پشتوانه ارزی برای مملکت! اگر اینگونه بشود احتمال دارد که من هم فکری برای تشکیل خانواده بکنم.

    نمی‌دانی مادر اینجا یک دختر گوسفند زیبایی است که از یک دشت آورده‌اند. چشم‌هایش شبیه آهو است. گاهی با هم درد دل می‌کنیم و شاید یک روز به خودم اجازه بدهم ازش خواستگاری کنم. مادر! دیگر زیاده عرضی نیست. سلامم را به برداران و خواهرانم برسان؛ به سگ گله هم سلام برسان.


    گل سرخ و سفید و ارغوانی
    ببوس از صورت هر که توانی
    it takes years to build trust"
    and a few seconds
    "to destroy it








اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th December 2012, 02:22 PM
  2. رابطه کودک و عروسک
    توسط نارون1 در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 3rd June 2012, 05:47 PM
  3. گوسفندان خوشبخت
    توسط javadbabaei در انجمن فلسفه
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 4th November 2011, 12:01 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th July 2010, 12:28 AM
  5. مراسم عروسى دو نور الهی
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th November 2009, 12:42 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •