دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29

موضوع: خسرو و شیرین

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34267
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    Smile خسرو و شیرین

    آغاز داستان خسرو و شیرین
    چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد
    که بودش داستان های کهن یاد
    که چون شد ماه کسری در سیاهی
    بهرمز داد تخت پادشاهی
    جهان افروز هرمز داد میکرد
    بداد خود جهان آباد میکرد
    همان رسم پدر بر جای میداشت
    دهش بر دست و دین بر پای میداشت
    نسبرا در جهان پیوند میخواست
    بقربان از خدا فرزند می خواست
    بچندین نذر و قربانش خداوند
    نرینه داد فرزندی چه فرزند
    گرامی دری از دریای شاهی
    چراغی روشن از نور الهی
    مبارک طالعی فرخ سریری
    بطالع تاجداری تخت گیری
    پدر در خسروی دیده تمامش
    نهاده خسرو پرویز نامش
    از آن شد نام آن شهزاده پرویز
    که بودی دایم از هر کس پر آویز
    گرفته در حریرش دایه چو مشک
    چو مروارید تر در پنبه خشک
    رخی ز آفتاب اندوه کش تر
    شکر خندیدنش از صبح خوشتر
    چو میل شکرش در شیر دیدند
    بشیر و شکرش می پروریدند
    ببزم شاهش آوردند پیوست
    بسان دسته گل دست بر دست
    چو کار از مبد با میدان فتادش
    جهان از دوستی در جان نهادش
    بهر سالی که دولت میفزودش
    خرد تعلیم دیگر مینمودش
    چو سالش پنج شد در هر شگفتی
    تماشا کردی و عبرت گرفتی
    چو سال آمد بشش چو نسرومرست
    رسوم شش جهت را باز میبحست
    چنان مشهور شد در خوبروئی
    که مطلق یوسف مصرست گویی
    پدر ترتیب کرد آموزگارش
    که تا ضایع نگردد روزگارش
    بر این گفتار بربگذشت یک چند
    که شد در هر هنر خسرو هنرمند
    چنان قادر سخن شد در معانی
    که بحری گشت در گوهرفشانی
    فصیحی کو سخن چون آب گفتی
    سخن با او باصطرلاب گفتی
    چو از باریک بینی موی میسفت
    بباریکی سخن چون موی میگفت
    پس از نه سالگی مکتب رها کرد
    حساب جنگ شیر و اژدها کرد
    چو بر ده سالگی افکند بنیاد
    سر سی سالگان میداد بر باد
    بسر پنجه شدی با پنجه شیر
    ستونی را قلم کردی بشمشیر
    به تیر از موی بگشادی گره را
    به نیزه حلقه بربودی زره را
    در آن آماج کو کردی کمان باز
    ز طبل زهره کردی طبلک باز
    کسی کوده کمان حالی کشیدی
    کمانش را بحمالی کشیدی
    زده دشمن کمندش خام تر بود
    ز نه قبضه خدنگش تام تر بود
    بدی گر خو بدی دیو سپیدی
    به پیش بید برگش برگ بیدی
    چو برق نیزه را بر سنگ راندی
    سنان در سینه خارا نشاندی
    چو عمر آمد بحد چارده سال
    برآمد مرغ دانش را پر و بال
    نظر در جستنی های نهان کرد
    حساب نیک و بدهای جهان کرد
    تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  2. 8 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •