دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: فلسفه آفرینش انسان

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2688
    Array

    پیش فرض فلسفه آفرینش انسان



    فلسفه آفرینش انسان


    بیایید به انسان بنگریم و به انسان بیندیشیم ، که اندیشیدن سرآغاز هر تلاشی است.
    بیایید انسان را آن گونه که می تواند باشد، نه آنگونه که هست ، مطرح کنیم.
    بیایید با دیدی وسیع تر و ابعادی گسترده تر به حیات آدمی بنگریم.
    بیایید از بازیگری های چند گانه ی خود در قلمرو هستی بکاهیم تا به تماشاگری حیات واقعی انسان ها بپردازیم.

    بیایید تا قبل از اینکه طومار حیاتمان برچیده شود کمی هم در باره ی حقیقت حیات و مرگ بیندیشیم .
    مگر نه اینست که به هر چه بیندیشیم در قلمرو زندگی است، پس چرا در باره ی « خود ِ زندگی » نمی اندیشیم ؟!
    براستی عجیب است که انسان به همه چیز می اندیشد جز به زندگی خودش .

    اگر حیات را جدی می گرفتیم و در جستجوی یافتن فلسفه ای برای آن می بودیم.
    اگر « هدف ِ زندگی » را « وسیله ی زندگی » تلقی نمی کردیم و شئون زندگی را نیز هدف قرار نمی دادیم.
    اگر می کوشیدیم تا فلسفۀ حیات را پشتوانه ای برای « وجدان و امور درونی » - که سرآغاز هر گونه انسان سازی است - قرار دهیم .

    اگر ماده و ماده گرائی را « منشاء هر گونه تلاش فکری و عملی » نمی دانستیم .
    اگر نمی کوشیدیم تا تمامی جهات و مظاهر زندگی را با « اصالت ماده » توجیه کنیم .

    اگر متفکرین بزرگ تاریخ می کوشیدند تا « طعم واقعی ِ حیات ِ ایده آل » را به انسان های نابسامان قرون و اعصار بچشانند.
    اگر دمی به خود می آمدیم و این چنین با اصول ثابت طبیعت انسانی ، که در قلمروهای سه گانه ی« فردی ، اجتماعی و الهی » قرار گرفته و جلوه گاه حیات اصیل آدمی است ، بازی نمی کردیم .

    و اگر انسان در سیر تاریخ می کوشید تا حیات ایده آل را برای خود مطرح کند
    ، هرگز با این همه بن بست برخورد نمی کرد :
    بن بست اضطراب ،
    نابسامانی های فکری و روانی،
    فقر و جنایت و ...

    پژوهشگران علوم اجتماعی کوشیده اند تا تمامی مسائل فوق را با مبانی افتصادی و اجتماعی « توجیه » کنند.
    اما اگر این دانشمندان زحمتی به خود می دادند و به بررسی « طبیعت ِ انسانی » و « امکانات وجودی انسان » می پرداختند ،
    در می یافتند که منشاء بسیاری از نابسامانی های فردی و اجتماعی به این موضوع مربوط است که :
    انسان امروزی نمی داند اصلا چرا و برای چه زندگی می کند؟ از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود.

    آیا مگر سوالاتی اصیل تر از این سوالات هم یافت می شود؟
    از کجا آمده ایم ؟
    برای چه آمده ایم ؟
    به کجا می رویم ؟

    سوال اول مربوط به «منشاء زندگی » ،
    سوال دوم مربوط به «فلسفۀ زندگی» ،
    و سوال سوم مربوط به « سرانجام زندگی » یا « فلسفۀ مرگ » است

    موریس مترلینگ:
    از بزرگترین و مرموزترین اسرار جهان و زندگی ما این است که چرا ما را به وجود آوردند ؟
    دستگاه آفرینش با این قانون بزرگ و با این جهان بزرگ که در آن یکصد هزار کهکشان مانند دنیای ما وجود دارد ،
    چه احتیاجی داشت که من و شما را بیافریند؟!
    و اگر من و شما نبودیم ، به کجای دنیا برمی خورد؟
    و اگر قبلا این کره ی خاکی - که ما روی آن زندگی می کنیم - نبود ، چه زیانی به آفرنیش می رسید؟!
    (مجله هنر و مردم ، شماره 139 ، ص 51 )

    ویرایش توسط reza-1369 : 13th October 2012 در ساعت 09:39 PM
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  2. 4 کاربر از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •