زنان و مردان انسان نما...

[Number One]

تهران شده شهری که دیگر نمی شناسمش ،شهری که با آرمانها ،ارزشها و خاطره هایم دیگر جور در نمی آید شهری که دیگر از دیدین محله ها ، انسانها و اخلاقش حال خوشی به من دست نمی دهد و نه تنها حس خوش آیندی را به من القاء نمی کند بلکه دو صد چندان بوی تعفن می دهد ! ! ! نه ! نه ! این خیابانها و پارکهایی که من در روزهای گرم سال از این شهر می بینم ،من را به یاد . . . . .در تایلند یا . . . . .در ترکیه و یا . . . .
این خیابان ولیعصر یا انقلاب دیگر بوی انقلاب و شور و نشاط نمی دهد ،بی انصافی نکنم غیر از نماز جمعه و راهپیمائی ها که مردم انقلابی از خونه ها می زنند بیرون ،بقیه روزها به لجن خانه ای با وسعت زیاد تبدیل شده که مستعد اربا اربا کردن مهدی زهرا را دارد و دل زخم دیده اش را چاک چاک می کند .
این شهر ،به شهر مرده ها تبدیل شده است ،شهری که اخلاق در آن نیست –یا مردان ما خیلی بی غیرت شده اند یا زنهای ما خیلی بی حیا-دیگر شهر مرده است . چرا شهرم که در گذشته نه چندان دور از هر کوچه و پس کو چه اش ،شهیدی روی دستان مردم روان بود پر شده از آدم های غربتی که مدرنیته را در بالا رفتن از درجات حیوانی می بینند .
پنج شنبه ها در داخل هر کوچه و خیابانی مملو از انواع و اقسام جانوران انسان نما که بعد حیوانیت وجود خود را چنان پرورش داده اند که روی حیوانات را سفید کرده و در بعضی از مواقع ، حیف از نام حیوان که به اینان تشبیه کنیم . انواع زنان فاحشه شب های جمعه را که می بینی که به بدترین شکل ممکن پمپاژ بی حیایی را در جامعه انجام می دهند و اگر کسی کمترین اعتراظی داشته باشد ـ مخالف ازادی است ـ البته بعد از کتک خوردن . دیگر بچه های نیروی انتظامی هم هوای رفقا را بیشتر دارند و به محض تذکری هر چند کوچک ،سریع جلوی تو سبز می شوند که چکاره ای ؟به تو چه ربطی دارد ؟بعد هم بازداشتگاه و . . . . .
آخه یکی نیست بگوید بابا حیوانها هم می خواهند مشغول . . . . .بشوند ،فصل خاصی دارد ،جای خاصی دارد به دور از چشم بقیه ،ولی انسانها دست حیوانها را هم از پشت بسته ایم . افتخار مان به بالا رفتن درجه حیوانیمان است
بالاخره شب های جمعه که قرار بود روز دعا ،نیایش و پای منبر رفتن بود شده شب بدکاره ها

به نظرتان مولایمان مهدی صاحب الزمان(عج) هر روز چقدر برای این رفتارهای شیعیانش اشک می ریزد ؟ ؟ ؟