سلام و تشكر از امير عزيز به خاطر تاپيكهاي خيلي مفيد و ارزنده ... در كنار بهداشت جسمي يعني توجه به سلامت جسم نكته اي مهم هم به نام سلامت رواني مطرح شده كه هر چي جوامع شلوغ تر و صنعتي تر ميشه اين مقوله همنيتش بيشتر ميشه .. به نظرم سلامت رواني از دو بعد برسي ميشه كرد يكي نيازها و ديگه مسئله درمان يعني اول ببينيم كه نياز رواني افراد در دروه هاي مختلف چيه كه اگه اونا نباشه فرد به بيماري ميرسه .. و دوم بعد تشخيص و درمان .. و همونطور كه امير جان گفتن دوره سلامت روان در مدارس به دليل اينكه شكل گيري روان در اجتماع بدليل بيشترين برخوردهاي كه با اجتماع داره در محيط مدارس شكل ميگيره و به طبع بعد از خانواده تو مدارس بيشترين تاثير پذيري افراد تو محيط مدرسه شكل ميگيره ... و در حقيقت بناي شخصيت رواني افراد از اينجا شكل ميگيره و اگه بگيم كه هر فرد عضوي از يه جامعه است بنابراين سلامت رواني جامعه هم به اين مبحث مربوط ميشه .. پس بايد هم بايد به نيازهاي رواني دردوره هاي مختلف تو مدارس اگاه باشيم و براش برنامه ريزي كنيم و هم اگه به مشكلي برخورد كرديم راه حل مشكل رو بلد باشيم .. اين اگاهي هم بايد در تاليف كتب اموزشي مدارس لحاظ بشه و در درجه بالاتر به معلمان و كادر اموزشي درگير با دانش اموزان داده بشه .. منكه تو دوره خودم همچين چيزي رو حساب شده و برنامه ريزي شده نديدم يعني اينكه كتابي يا كسي يا حتي معلم ما به طور خاص واقف به همه اين موارد باشه .. فك كنم نزديكترين دبير ها تو دوره راهنمايي به بچه ها از اين بعد معلم پروروشي بوده .. كه خوب اونم به اين وجه تخصصي رو اين مسئله كار نميكرده .. از وضعيت الان مدارس نميدونم ولي از برخورد با بچه ها ميشه فهميد كه اين مشكل همچنان باقيست .. يه سوال اينجاست كه واقعان بهترين راه حل ها چيه و چطور ميشه يك پسر يا دختر با سليقه و دنياهاي متفاوت رو براي جامعه فردا ساخت .. چطوري ميشه مشكلات رواني فراتر از بعد مدرسه مثلا تو خونه و يا جامعه اونها رو شناخت و حل كرد .. كشورهاي ديگه چه شكلي اين كار رو كردند ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)