برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران


عمليات ثامن‌الائمه و لشكر 77

از ديدگاه بني‌صدر، رئيس جمهور وقت ايران كه جانشيني فرماندهي كل قوا در نيروهاي مسلح نيز به او واگذار شده بود و همفكرانش، امكان مقابله همزمان با تجاوز عراق در دو جبهه آبادان و دزفول وجود نداشت و از نظر آنها به دليل موقعيت سوق‌الجيشي دزفول از يك سو و وجود پايگاه هوايي وحدتي از سوي ديگر در اين شهر، حفظ آن بر حفاظت آبادان اولويت مي‌يافت و اين به موضوعي مناقشه برانگيز تبديل شده بود كه در يك طرف آنان بني‌صدر و طرفدارانش بودند و طرف ديگر آن، غيورمرداني از مقامات سياسي، ارتشيان دلاور و سپاهيان و بسيجيان جان بركف كه تحمل تجاوز و اشغال حتي يك وجب از خاك ميهن اسلامي را نداشتند. داغ سقوط نيمي از شهر خرمشهر، آن هم پس از 34 روز مقاومت شورانگيز و حماسي همچنان بر دل‌ نيروهاي دلاور ايراني تازه بود و لذا پذيرش چنين تفكر ذلت‌باري حتي با توجيهات ظاهراً مصلحت‌آميز نظامي غيرممكن مي‌نمود.
اين بار نيز مانند هميشه حضرت امام(ره) بن‌بست را شكسته و به اختلافات پايان داد و فرمان راهبردي ايشان مبني بر شكست حصر آبادان بدين شرح صادر شد: «بايد اين حصر شكسته شود و به اين فكر نباشند كه اگر اينها آمدند،‌ بيرونشان مي‌كنيم. اگر اينها آمدند، ‌خسارت بر ما وارد مي‌كنند. نگذارند اينها در آبادان وارد شوند. از خرمشهر بيرون كنند و حالت تهاجم بگيرند.»(1) با صدور اين فرمان راهبردي و تاريخي شور و هيجان و اعتماد به نفس زايدالوصفي در بين فرماندهان و نيروهاي جان بركف ارتش، سپاه و بسيج ايجاد و همة امكانات و توانايي‌هاي موجود براي محقق ساختن اين فرمان بسيج شد.