روابط عمومی کل سایت
با سلام و درود خدمت کاربران عزیز انجمن
امروز دهم دی ماه 1392 برابر با بیست و هشتم ماه صفر سال 1435 ه.ق مصادف با رحلت پیامبر اکرم (ص) است
پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (ص) در سن شصت و سه سالگی پس از 23 سال رسالت و نبوت به لقای معبود شتافتند.
بر این اساس این روز را به کلیه مسلمانان جهان و همچنین اعضای محترم سایت علمی نخبگان جوان تسلیت عرض مینماییم .
دین اسلام در مکه به کندی پیش میرفت و آزار مشرکان مانع رشد اسلام بود اما در مدینه ، تحول بزرگی در نشر اسلام حاصل شد و اسلام ، تمام جزیره العرب را فرا گرفت.
هرچند رسول خدا (ص) تلاش فراوانی در حفظ نظم و انضباط دینی مردم انجام دادند ولی پس از رحلت آن بزرگوار ، مردم به بزرگترین وصیت حضرتش که پیروی از امیر المومنین (ع) بود عمل نکردند
وصیت پیامبر(ص) در لحظات پایانی
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت که حضرت زهرا(س) تبسم کرد.
به گزارش پارس به نقل از مهر، پیامبر اکرم(ص) پس از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر یازدهم هجرت پس از چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمودند و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.
آخرین روزهای وفات پیامبر(ص)
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه میکرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»
پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.» در روایت دیگر آمده است که «فرمودند: به هر کسی وعدهای دادم، باید آن را بگیرد و به هر کسی دِینی دارم، باخبرم سازد.»
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیشگیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعلهور شده و فتنهها مانند پارههای شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»
پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل "امسلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم. سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟» ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمیتوانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.
رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت و خطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که دربارهی فرماندهی "اسامه" میشنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن میزدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است. رسول خدا در بستر بیماری مرتبا به عیادت کنندگان خود به طور مرتب میفرمود، سپاه اسامه را حرکت دهید. پیامبر(ص) فرمود: «نفذ و اجیش اسامه» «وی در اینجا متخلفان از جیش اسامه را لعن کرد.»
سپس پیامبر(ص) بیهوش شد و تمام زنان و کودکان میگریستند. لحظاتی بعد پیامبر(ص) به هوش آمد و دستور داد که برایش قلم و دواتی بیاورند تا بر ایشان چیزی بنویسند که پس از آن هرگز گمراه نشوید در این میان برخی به دنبال آوردن صحیفه و دوات رفتند. که عمر گفت: بیماری بر پیامبر(ص) چیره گشته است، «ارجع فانه یهجر» برگرد؛ زیرا او هذیان میگوید. قرآن نزد شماست، کتاب خدا برای شما کافی است.حاضران بعضی با نظر عمر مخالفت کردند و بعضی دیگر جانب او را گرفتند رسول خدا(ص) از اختلاف و سخنان جسارتآمیز آنان سخت ناراحت شد و فرمود: «برخیزید و از من دور شوید».
وصیت پیامبر(ص) در لحظات پایانی
پیامبر(ص) در حضور جمع، رو به حضرت علی(ع) کرد و به او وصیت کرد و به ایشان فرمود: نزدیک بیا، سپس زره و شمشیر و خاتم و مهرش را به علی(ع) داد و فرمود «برو منزل». پس از لحظاتی بیماری ایشان شدید شد و آنگاه که حالش بهتر شد، علی(ع) را ندید. به زنان خود گفت: «برادرم و صاحبم بیاید» آنان به ابوبکر گفتند و آو آمد و باز پیامبر(ص) جمله را تکرار کرد و این بار به سراغ عمر رفتند و عمر آمد؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: «برادرم و صاحبم بیاید» "ام سلمه" فرمود: «علی(ع) را میطلبد، به او بگوئید بیاید». علی(ع) آمد و مدتی با هم به طور خصوصی و در گوشی صحبت کردند. وقتی از علی(ع) پرسیدند، پیامبر(ص) چه گفت؟
در پاسخ فرمود: به من هزار باب علم که از هر بابی هزار باب دیگر منشعب شده بود، آموخت و چیزهایی را به من سفارش کرد که انجام خواهم داد. پیامبر(ص) در همان حال چند مرتبه فرمود: «ما ظن محمد بالله لو لقی الله و هذه عذره عنده»
در روزهای آخر از "بلال" خواست تا مردم را در مسجد حاضر کند، خطبهیی خواند، بعد از مردم خواست اگر کسی حقی از او به گردن دارد، مطالبه کند. هیچ کس پاسخی نداد تا سه بار پیامبر(ص) تکرار کرد تا اینکه غلامی بنام "عکاشه" برخاست و حقی را از ایشان مطالبه کرد، به قصد انتقام از پیامبر(ص)، شلاقی آماده کردند؛ ولی همین که خواست قصاص کند بر بدن حضرت افتاد و شروع به گریه کرد و ایشان را عفو نمود و پیامبر(ص) فرمود: او رفیق من در بهشت خواهد بود. سپس به علی(ع) دستور داد، آن پولها را که نزد یکی از زنان بود، بگیرد و میان فقرا تقسیم کند.
فاطمه(س) و لحظۀ وداع با پدر
در لحظات آخر عمر پیامبر(ص)، فاطمه(س) بسیار گریان بود. پیامبر(ص) او را به نزدیک خود طلبید و مطالبی را به او گفت: که فاطمه(س) گریهاش شدت یافت. آنگاه مطلبی را به ایشان گفت: که حضرت زهرا تبسم کرد. ایشان بر پاسخ سؤال دیگران فرمودند که لحظۀ اول پیامبر(ص) فرمودند: «در همین درد میمیرم» و در باب شادی و تبسماش فرمودند: تو اولین کس از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشود» و این بود که من تبسم کردم. در لحظات واپسین عمر پیامبر(ص) سرش در دامان امیرالمؤمنین(ع) قرار داشت.
کفن و دفن پیامبر(ص)
هنگامه فوت پیامبر(ص) خلیفه دوم، بنابر عللی در بیرون خانه فریاد میزد که پیامبر(ص) فوت نکرده و بسان حضرت عیسی(ع) پیش خدای خود رفته، در این میان یک نفر از اصحاب پیامبر(ص) این آیه را خواند: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الارسل أفإن مات أو قتل ...»
علی(ع) جسد مطهر پیامبر(ص) را غسل داد و کفن کرد؛ چون پیامبر(ص) سفارش کرده بود که نزدیکترین کس مرا غسل خواهد داد و این شخص جز علی کسی نیست. سپس چهره آن حضرت را گشود در حالی که سیلاب اشک از دیدگانش جاری بود. فرمود: «پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا(ص) با رحلت تو رشته نبوت و وحی الهی و اخبار آسمانها قطع گردید... اگر ما را به صبر و شکیبایی امر نمیکردید، آنقدر گریه میکردم که سرچشمه اشک را میخشکانید».
با سلام و عرض خیر مقدم به حضور سبزتان در این انجمن
از شما کاربر عزیز تقاضا داریم لطفا و حتما جهت آشنایی با فضای این انجمن مطالب لینک های زیر رو مطالعه فرمایید
و چنانچه سوال یا درخواستی دارید قبول زحمت فرموده و از طریق پیام خصوصی با روابط عمومیدر میان بگذارید
دوست آشنا
محرم که شروع می شود دلم می گیرد.
بیشتر برای آنچه بشریت در آن روز از دست داد.
همه آنهائی که رو در روی امام (ع)صف کشیدند و از ریختن خون او و یارانش ابا نکردند خوب می دانستند که با چه کسی در ستیزند.
وقتی کسی با اذعان به حقانیت طرف مقابل با او می جنگد و سفاکانه خونش را می ریزد و خاندانش را به اسارت می گیرد بدون شک ابتدا انسانیت را در خود کشته است./شریعتی
۲۸ صفر رحلت پیغام دار آخرین، خاتم نبوت را نگین، حضرت رسول واپسین، عینیت قرآن کریم، حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله بر مسلمانان جهان تسلیت باد.
ویرایش توسط sevda_sj : 31st December 2013 در ساعت 11:31 AM
کـــــــاربر فــــعال
با خواندن يك آيه به شناخت كامل رسيد :
شخصى وارد بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شد و گفت: يا رسول اللَّه به من قرآن بياموز. حضرت او را به يكى از يارانش سپرد. او دست تازه وارد را گرفت و به كنارى برد و سوره اذا زلزلت را تلاوت كرد و به او ياد داد تا رسيد به آيه:
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ (99زلزال/7) پس هر كس همسنگ ذرهاى عمل خير انجام داده باشد، [پاداش] آن را مىبيند.
هركسى به مقدار ذرهاى خير يا شر انجام دهد جزاى آن را خواهد ديد. آن شخص كمى فكر كرده و به معلم خود گفت: آيا اين جمله وحى است؟ معلم گفت: بلى. گفت: من درس خود را از اين آيه گرفتم. اكنون كه ريز و درشت كارهاى مخفى و آشكارا ما در اين جهان حساب دارد تكليف من روشن شد همين جمله براى خط زندگى من كافى است و خداحافظى كرد.
سپس معلم خدمت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و گفت: اين شاگرد امروز خيلى كم حوصله بود حتى نگذاشت من بيش از يك سوره كوچك براى او بخوانم و گفت: در خانه اگر كس است يك حرف بس است. من درسم را گرفتم.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند او به مقام فقاهت و شناخت عميقى كه بايد برسد رسيد.
***
شهادت نبی اسلام ، حضرت محمد (ص) رو خدمت همه تسلیت میګم ...
توصیف پیامبر رحمت در کلام مولا علی( علیهما السلام)
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، أَجوَدُ النّاسِ كَفّا و َاَرحَبُ النّاسِ صَدرا و َأَصدَقُ النّاسِ لَهجَةً
و َأَوفَى النّاسِ ذِمَّةً و َأَليَنُهُم عَريكَةً وَ أَكرَمُهُم عِشرَةً مَن رَآهُ بَديهَةً هابَهُ و َمَن خالَطَهُ مَعرِفَةً أَحَبَّهُ يَقولُ ناعِتُهُ: لَم اَرَقَبلَهُ و َلا بَعدَهُ مِثلَهُ؛
امام على عليه السلام فرمود :
او خاتم پيامبران است. بخشنده ترين مردم بود، سعه صدرش از همه بيشتر (پرحوصله ترين مردم) و راستگوترين و پايبندترين آنان به عهد و پيمان.
از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر كس بدون سابقه قبلى او را مى ديد، هيبتش او را مى گرفت و هر كس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر كس مى خواست او را وصف كند، مى گفت: نظير او را در گذشته و حال نديده ام.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج16، ص190
سلام بر خاتم مهربانى و عشق! سلام براو که گام هاى مهتابى اش شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!
رحلت جانکاه پیامبر مهربانی و رحمت تسلیت باد![]()
سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....
همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چسان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد
اى کریم اهل بیت علیهم السلام
قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد
تا طعم بخشندگى تو را دریابیم
پیامبر اکرم (ص):
بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقتش است،
آنگاه نیکی به پدر و مادر، آنگاه جنگ در راه خدا
تسلیت باد عزای رحلت رسول خدا و شهادت امام حسن مجتبی
:
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
بانگ وفریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
:
تقوای کامل آن است که آنچه را نمیدانی یاد بگیری
و به آنچه میدانی عمل کنی.
پیامبر اکرم (ص)
خدایا، بحق رسول گرامی ات،
علم و عمل و تقوای ما را در راه رضای خودت روزافزون بگردان
آمین.
پیامبر (ص): ایمان شما چون لباسی که به تن دارید،
کهنه میشود از خدا بخواهید که ایمان را در دل شما تازه کند.
*ایام عزای اهل بیت تسلیت باد*
:
تشنه ی قطرهای از کوثر جام حسنیم
همه محتاج عنایات مدام حسنیم
به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم
صلح او حافظ فتیان بنی هاشم شد
همه مبهوط زوایای قیام حسنیم
شهادت جانسوز و مظلومانه اش تسلیت و تعزیت
:
لالهاى بود که با داغ جگر سوخته بود
آتشى در دل سودا زده افروخته بود
شرم دارم که بگویم تن مسموم تو را
خصم با تیر به تابوت به هم دوخته بود
شهادت جانسوز امام حسن تسلیت باد
:
چقدر آخر این ماه سخت و سنگین است
تمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین است
بزرگتر ز غم مجتبی (ع) و داغ رضا (ع)
فراق فاطمه با خاتم النبیین (ص) است
التماس دعا
بادخورشید به سوگ مصطفی میگرید، مهتاب به حال مجتبى میگرید، در مشهد دل چه کربلایى برپاست، قومى به شهادت رضا(ع) میگرید. التماس دعا
همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
دوست آشنا
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)