اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«وقال الرسول يارب ان قومي اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/30)
رسول خدا(ص) در روز قيامت به محضر پروردگار اين گونه شکايت مي کنند:« پروردگارا قوم من اين قرآن را مهجور كردند! »
در کتاب «وسائل الشیعه» از حضرت پیامبر اکرم
صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است که :
«در روز قیامت سه گروه شکایت به پیشگاه خداوند متعال می آورند:
قرآن و مسجد و عترت .
قرآن میگوید:
ای پروردگار من ! مرا سوزانیدند و پاره پاره کردند.
و مسجد میگوید:
ای پروردگار من مرا معطل و بدون عمل گذاردند
و حق مرا ضایع کردند.
و عترت میگوید:
بار پروردگارا ما را کشتند و دور کردند
و متفرق نموده و فراری دادند؛
و در مقابل پروردگار در دعوای خصومت و دادخواهی
به دو زانوی خود می نشینم ،
پس خداوند عزو جل به من میگوید:
من خودم اولویت دارم از شما دربارۀ خصومت
و دادخواهی نسبت به آنان .»
دوست عزيز من ،
اگر شما دنبال يه دوست خوب ،
يک ناصح دلسوز و شيرين زبون ،
يه سنگ صبور مهربون ،
يک کسي که حرفهاش آرومت کنه ،
دلت رو سبک کنه ،
بار غم هات رو کم کنه
و بهت آرامش بده هستي
اول نيت کن ، بعد اينجا کليک کن ،
حرفهايي که مي خواهي بشنوي
و بهت آرامش بده رو انتخاب کن
حالا چشماتو آروم ببنده و به اين کلام دلنشين خداوند گوش بده
صبر کن ...............
اگر دلت آروم شده
قبل از رفتن يه چيزي بگو
در آخر .......
صلوات فراموش نشه
التماس دعا
خسته و گرفته و دلتنگ
آزرده و رنجيده خاطر
با بغضي در گلو
كليك مي كنم تا با حرفهات آرومم كني
و نور اميد رو كه در اثر آنچه اين روزها
برمن گذشته و مي گذره كم سو شده اند را دوباره
شعله ور كني
وتو مثل هميشه كه از دل من باخبري
و ميدوني چي بگي كه آرومم كني ، اهسته مي گي :
و اذا سئلك عبادي عني فاني قريب
اجيب دعوة الداع از دعان فليستجيبوا لي و ليومنوا بي .....
بغضم مي تركه و اشگهام سراز ير ميشه
باشه ، باشه ، حتما كم صدات كردم
حتما تقصير ازمنه كه به هر دري زدم
شايد گره اي باز باشه ....
ديگه نه گله مي كنم ، نه اعتراض
نه شكوه ........
خدايا راضيم به رضاي تو
........
تو ادامه بده و من نيز ....
انتهاي راه هرچه باشد من تسليمم
چرا كه قطعا حكمتي هست كه نمي فهمم
اما ميدونم بلاي تو عين رحمت و مصلحته
همکار تالار سایر موضوعات
سلام به دوست بزرگوار و عزیز و مهربانم aty.a
و سپاس فراوان
برای قلبی که بعد از تلاوت آیات زیباش به حکمت چیزی رسید و پیامی دریافت کرد که دل لرزید و اشک ها بی اختیار جاری شدند و قلبم اینگونه نگاشت:
به نام خداوند رحمت گر و مهربانترین مهربانان
وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۱۴۱﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه شما را از فرعونيان نجات داديم كه شما را سختشكنجه مىكردند پسرانتان را مىكشتند و زنانتان را زنده باقى مىگذاشتند و در اين براى شما آزمايش بزرگى از جانب پروردگارتان بود (۱۴۱)
پروردگارم
پروردگار خوبم
ای وجود پاک
از آفاق تا افلاک
"تو" فرمان صبر میدهی و من غفلت میکنم!!
"تو" خوب میدانی که در پس هر مشکلی آسانیست
و من بی وقفه اشکال بر "تو" میگیرم که : "ای خدای مهربان چرا مرا ...؟!!"
شرمسارم
از روی بزرگواری و عظمتی که در برابرش بی اختیار سر تسلیمم را فرود می آورد
باشد !
صبر خواهم کرد..
تا زمانی که اجابتم کنی..
و تا آن زمان که روانه ی
پابوس ضریح طلایی یکی از عزیز شدگان تو شوم
در آن بی انتهای زیبا
با "تو" خواهم گفت تمامی اسرار درونم را "اگر چه تو شنوای دانایی"
سپاسگذارم و "تو" را شکر میگویم
زیر فواره ی نعمت
پر از امواج بارونم
هزاران شکر که "تو" هستی
خدایا از "تو" ممنونم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)