صندلی داغ با حضور جناب Majid_GC گرامی

[*FATIMA*]

سلااااااااااااااااااااااا اااااام بر دندونپزشک گرامی مجید خان

امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی و ایام به کام

اول از همه بنویس در چند سطر که چگونه راضی شدی بشینی رو صندلی اونم از نوع داغش

وقتی حرف از صندلی داغ میشه سر و کله من پیدا میشه به این فکر نکردی که میتونی از دست من خلاص شی حتی اگه کسی بهم نگفته باشه

دوم از همه چرا سعید همش این ضرب المثل رو بکار میبره : گذر پوست به دباغ خونه افتاد

سوم از همه این صندلی داغت تا کی وقت داره ؟!

کتاب سرزمین جاوید رو خوندی ؟! اگه نخوندی بخون حتماً چون تاریخ اسلام رو خوندی گفتماااااااااااااا ! خوبه برات از الان گفته باشم 4 تا جلده

قصدت از معرفی کتاب تاریخ طبری به من چه بود ؟! هرچی میخونی تموم نمیشه خسته شدم گذاشتمش کنار !

از کتابای ذبیح الله منصوری معرفی کن !!!!!!!!!!! همش رو فقط مثل تاریخ طبری طولانی نباشه هاااااااااااااا

چرا سعید همش از کلمه بد نیستم استفاده میکنه ؟! یه بار نشد بگه خوبم والا

چرا با اینکه مهدی42 خودش خیلی درسخونه همه رو منع از درس میکنه ؟!

از داروساز امیرعلی چه خبر ؟!

چرا همش من فکر میکردم شما تاریخ دان میشی ؟!

از دندون سازی چه خبر ؟! خوبه باهات یا شما باهاش خوبی ؟!

چی شد که به دندون سازی علاقه پیدا کردی ؟!

این دندون سازی چی داره که همه رو به خودش جلب میکنه ؟!

نظرت درباره گیاهان دارویی ؟!

خودت جقدر از گیاهان دارویی استفاده میکنی ؟!

شب برمیگردم مجید

پیروز و سربلند باشی

[رضوس]

به نام یکتای بی همتا

سلامٌ علیکم و لعنت و الله و مرضاته

من آمده ام وای وای من آمده ام
مجید فریاد کند

من آمده ام صندلی بنیاد کنم

خب چه خبرا؟؟

میبینم که باز ژن اصفهانی برای انتخاب رشته هم فعال شد

بد موقعی شده صندلیت کاش یه تایم بهتر بود

ولی خب

تجربه سه ساله ات تو سایت چطور بود؟

تجربه سه ساله دوستی با من؟؟

چی شد که شدی نایب رییس؟؟

خاطره انگیز ترین کاربر برات کی بوده؟

بزرگترین حامیت توسایت؟

بهترین خاطره ات؟؟

بدترین رویداد؟

بریم شخصیت شناسی
اولین کلمه ای که میاد تو ذهنت:
ادمین
نازخاتون
فاطیما
Haniye.r
مازون (محمد)
شوماهر
وحید
اون یکی وحید
باستان شناس
ارغنون
زولفا
امیرعلی
Mehdi 42
Majid_gc
Rsa71
کمان ابرو

حالا شخصیت شناسی اجتماعی
کریستوفر نولان
جان کری
کریم بنزما
رفیق حریری
سید جمال الدین اسد آبادی
کمال الملک
مصطفی کمال پاشا
ملک عبدالله
حامد حدادی
برد پیت
مرضیه افخم
سرلشکر سلیمانی

خب میام دوباره

[hiis]

سلام سلام
با عرض خیر مقدم خدمت خودم
مقدمم گلباران
بعلههه
عاغا خو من فاز درسم در حال حاضر همش سوال درسی میا تو ذهنم .
خب جونم برات بگه
صندلی پشت میز تحریرت از اینا ثابته یا از اینا ک میچرخه ؟
تو خونه پیشتر درس میخونی یا کتابخونه ؟
اوج تمرکزت چقدره ؟ینی مثال بزن اوجش معلوم شه
پارسال ک درس میخوندی .نت و گوشی و ... به راه بودن ؟
برا مرور درسا استراتژیت چی بود ؟
چ رنگ خودکارا داشتی ؟
عاغا همه راجب امیرعلی میپرسن خو منم بپرسم
اخرین بار امیرعلی دیدی جوراباش چ رنگی بود ؟ ینی اخرهه سوال بودااا خخخ
بعدا میخای مطب شخصی بزنی یا بری تو یه جا دیه کار کنی مثلا بسیج و تامین اجتماعی و اینا
وقتی حس درس نمیومد چطو میاوردیش ؟
برنامتو خودت مینوشتی یا مشاور ؟
اصن مشاور داشتی؟
کلاس برداشتی ؟
از این سیدی اموزشیا کدوما خریدی ؟نام درس نام موسسه ذکر شود خخ
بهترین تراز قلمچیت چقد بود ؟
بدترینش ؟
درصدا کنکورت چقدر بود ؟
برا کنکور پیرهنت چ رنگی بود ؟سواله خو
میدونی چقد کیف میده نسیم ملایم بیاد بری رو پشت بود . باد بزنه به دامن و موهات ک بلندن پخش شن .؟ به صورت ظریفی خاسم دلت بسوزه دختر نیسی خخخخ
ازموناتو برسی میکردی ؟
کتابا برا کنکور خریدی دادی کتابخونه یا به دوستت یا فروختی یاهنو تو اتاقتن ؟
ااا مامانمم انلاین شد خخخ الن میگم بیاد
شماره عینکت چنده ؟اوه چ زیاد
نه خدایش انصافا این ترمی چقد تفریح کردی چقد درس خوندی ؟نسبت دقیق به صورت درصدی لطفا
خو دیه تایم اوپنم تموم شد
دوباره میام گراندفادر.بای بای

[Majid_GC]

چون میخوام پستم حالت چت پیدا نکنه

دروغ نگو ...تو هم میخوای از نصیحت های من استفاده کنی ! بگوی

اگه یه روز بهت بگن تو اختیار کشور دستت هست ،اولین کاری که میکردی چی بود ؟

خصوصی ساز صدا و سیما

گفتم اگه یه روز یاد فرامز اصلانی افتادم
خواننده مورد علاقه ؟

اگه زیاد گوشی میدی خودت سبک بندی کن

رپ آرمین رو ترجیح خوندن ش رو
پاپ هم سامی بیگی ، بلک کت س و رضا صادقی
سنتی هم شجریان فقط
خارجکی هم گومز

شاعر مورد علاقه ؟

سهراب ، مولوی

به نظرت شعرهای فروغ ،سیاه هست ؟
زیاد مطالعه نکردم
اما اون قسمتی که خوندم در نگاه اول آره
اما خب به نظرم واقعیات هستند که تلخی ش باعث میشه سیاه بپنداریم شون وگرنه اینگونه نیستند ...

و یه چیز دیگه یکمی فلسفی شه ،به نظرت عشق به رسیدن ختم میشه یا به نرسیدن !!!

اگر عشق رو منظور طوری فرض کنیم که من عاشق دلبری شوم و عشق عشق راه بندازم و طرف هم بفهمه در اول کار ؛ نه اغلب نمیرسه مگر به شروطه ها ... (این از دید واقع گرایی )
اما خب از فلسفی ببینیم من خودم در ابتدا ماهیت عشق رو واقعی نمیدونم
اما چیزی که همه مون خوندیم اینکه عشق واقعی قطعا به سر منزل مقصود میرسه که گاه با وصال هست و گاه با انفصال
.
.
.
ممنون بابت شرکت ت

[Majid_GC]

سلام اقا مجید
اکانت خودم به دلایلی خراب شد . نمیگم کیم شاید از روی شناختین .البته شاید !!!

خوبین ؟

سلام ممنون شما خوبین ؟

چه قدر به این جمله که میگن دوستی با دشمن هنره .اعتقاد دارین ؟

خب یه قابلیت هست و به نظرم لازمه ی زندگی هست اما نه بیش از حد
گاهی باید حمله ی مستقیم رو ترجیح داد

یه قاب عکس بزرگ دارین . چه جوری تبدیلش به تخته وایتبرد میکنید ؟

خب برعکس میکنم از پشت عکس استفاده میکنم

چرا از گریه خوشتون نمیاد ؟ مگه بده ؟ خب راه بیان احساساته !!!

مگه گفتم خوشم نمیاد ؟
خب زیاد برای آقایون نرمال نیست دیگه ؛ شاید چون ضعف آدم رو نشون میده و آقایون از احساس ضعف کردن خوش شون نمیاد


چرا شما مثل بقیه نیستید . افکار و رفتارا خاص دارین .انگار پشت هرکدومشون یه دنیا فکره .یعنی چرا نمیخاین توی یه ظرف خاص جا بشین و طبق همون شکل بگیرین ؟

اینها که گفتید من بودم !
دلیل ش رو نمیدونم ، اما همیشه از اینکه بدون فکر عمل کنم بدم میاد ، اینکه مثل مردم عادی فکر کنم و پیروی کنم خوشم نمیاد (نه اینکه تفکر و رفتار مردم عادی بد باشه ! نه منطورم این هست که دوست ندارم دغدغه هایی که مردم عادی دارند رو داشته باشم ، میخوام که دغدغه هایی فراتر داشته باشم)
من خودم مردم رو دو دسته میکنم کسانی که صرفا به دنبال رفع نیاز هاشون هستند و کسانی که حتی اگر نیاز های مادی رفع نشده باشه افق دید برتری دارند ( افق دید برتر منظورم فقط بعد معنوی نیست ، بعدی ست که به آدم اجازه میده بر احساسات و تفکرات و هیجانات ش کنترل داشته باشه تا رفتار نشایست ازش سر نزنه )
حالا ممکنه دیگران اسم ش رو چیز های دیگری بزارند

به نظرتون یه ادم که حدش به سمت کامل میل میکنه .چ جور ادمیه ؟

خب سخته خیلی
اما چیزی که من تصور میکنم این هست که دیگران رو ناراحت نمیکنه ، به دیگران کمک میکنه ، دیگران به عنوان یه الگو در نظر ش دارند
و در آخر اخلاقیات و وجدان بیش از حد عادی در ش بروز میکنه ( برای رفتار و صحبت کردن ش قواعد بیشتری داره)
هرچند کامل بودن هم لزوما تکامل رو به همراه نداره

وقتی ناراحتین .برا ارامش . برا درد دل .بین اینا کدومو انتخاب میکنی . جانمازوخدا . ی ادم .خودتون ؟

حرف زدن در ذهن م با خدا و خودم
اگر خیلی داغون تر باشم صحبت کردن با خدا اما نه فقط سر جا نماز

دانشمند یا شخصی که ازش خوشتون بیاد و ازش الگو بگیرین کیه ؟

یه نفر نیست و البته الگو های من بیشتر نویسنده های کتاب ها هستند
شاید خیلی دوست داشته باشم بگم پروفسور سمیعی یا ادیسون و شاید تو برهه هایی از زندگی ام بوده اند
اما خیلی وقت هست که الگو های زندگی نویسنده های فیلسوف و روشنفکر مذهبی شده اند

شده احساس باخت کنید ؟ زمین خوردین یا باهاش کنار اومدین .چ جوری ؟

آره در حد متوسط رو به بالا این حس رو تجربه میکنم
کنار نمیام بعضی مواقع فراموش میکنم و در بیشتر موارد سعی میکنم جوابی از خودم بگیرم و بفهمم مشکل چی بود

روح و روان خودتون چقدر براتون ارزش داره .چقدر ازش مراقبت میکنین ؟مثلا چیزی رو اعصابتون باشه .چکار میکنین ؟

خیلی ارزش داره ، در حد توان م سعی کردم
در ابتدا سعی میکنم تحمل کنم و فکر به اون ذهن م رو مشغول نکنه اما اگر حل نشد مطمینا برخورد مستقیم انجام میدم تا برطرف ش کنم اگر در توانم باشه البته و اگر در توان م نبود باز سعی میکنم به جنبه های مثبت فکر کنم


احساسی تصمیم گرفتن خوبه ؟

برای همه مون پیش میـــــاد
اما عقلانی بودن ش رو ترجیح میدم هرچند به شخصه احساسی تصمیم گرفتنم باعث شده بعدا عقلانیت هم همراه ش بشه

تنوع گروها دوستاتون چقدره ؟چ گروهایی ؟

یه سری دوستان مال دوران دبیرستان هستند
یه سری هم مربوط میشه به دانشگاه و کسانی که می بینم شون هر روز
و یک سری هم هستند که بیشتر باهاشون به کوه ، و طبیعت نوردی میرم
همین

اصن من هرچی شما تصور میکنم مث یه معما سخت هستین .ک هنوز سوالشم نفهمیدم
انگار هدفاتون واضح و مشخصه . انگار قبل هرکاری دقیقا نقششو هک میکنین تو ذهنتون
خیلیم باهوش دلیلشم فکر کردن زیادتونه
و قانع هم نمیشین ولی درجا قانع میکنین !!!!
بسیار منطقی ... به حدی که منطق براتون به احساس اولویت داره
خاصه خاص

مگه شرلوک هلمز هستم !
اما خب بیشتر درست بود نقش ش رو میکشم ، زیاد فکر میکنم و قانع هم نمیشم و منطق اولویت داره
اما خب چند تا چیز ش به نظرم درست نبود ، بستگی به طرف ش داره که چه موقع قانع میشه ، چون معمولا یه سری ها حس کل انداختن دارن ، من خیلی وقت هستا با این افراد به کل موضوع رو رها میکنم
شاید از تنبلی باشه شاید از بی حوصلگی
کلا زیاد دوست ندارم تو یه جمع اگر قانع کردن طرف مقابل قدرت حساب میشه شرکت کنم ، به شخصه دوست ندارم دورویی داشته باشم تو این زمینه که مثلا بقیه بخوان با قانع شدن طرف مقابلم توجهی رو جلب کنم
و مورد بعدی هم اینکه تو حرف وعمل سعی میکنم هدفدار باشم و در اغلب موارد هستم تا جایی که به خودم باید اجازه بدم که کی ابرزا هیجانات م رو نشون بدم و این البته زیاد خوب نیست ام در حال حاضر تو زندگی هدف م واضح نیست چون تو این سن در جایی که مد نظرم بود از نظر فکری و موقعیت زندگی نرسیدم

اینا برداشتای خودم از شما . درسته ؟

چقدر اشتباهات بقیه براتون مهمه؟ مثلا کار بدی یه نفر انجام بده .چقدر تحقیر یا قضاوتش میکنین ؟

این یه خصلت بد من باشه خودم هم نمیدونم اما اگر اشتباه کسی باعث ناراحت شدن م بشه با کمال احترام قضاوت ش میکنم حتی اگر بهترین دوستم باشه

اما خب شما هم نظر بدید به نظر تون این خصلت بده ؟
اگ کسی طبق میلتون نباشه تحملش میکنین .یا کات ؟

بستگی داره اول تحمل اما در بیشتر موارد به کات و کیش و مات منجر شده

اگه عاملی بهتون ضربه بزنه . مثلا عشق !! میل شدید دلتون و مخالف با منطقتون .چکار میکنین ؟

منطق کاملا ، یه مدت حس تنهایی رو تجربه میکنم شاید اما چیزی که برام میمونه منطق و دلایل منطقی هست که برام میمونه
هرچند الان هم که دارم می نویسم چیزی هست که از خودم انتظار دارم و گرنه از حرف تا عمل خیلی راه هست

چقدر اداب و و رسوم جامعه براتون مهمه ؟اگ فکرتون بگه خلاف جریان حرکت کنید .حتی اگ همه بگن اشتباس .بازم با تکیه به فکر خودتون حرکت میکنین ؟

کاملا
خیلی وقت ها شده نه حالا آداب و رسوم جامعه
اما یه تصمیمی رو مثلا میگیرم بیشتر افرادی که می شنوند هم قضاوت میکنند هم اظهار نظر
اما من بدون توجیه کردن کسی کاری که میخوام و به نظرم درست هست رو انجام میدم از جمله مثلا انتخاب رشته و بعد تغییر رشته و خیلی تصمیمات دیگه م

شده با خودتون دعواتون بشه ؟مثلا بگین باید اینو بخونم حتی اگ از شدت خواب تارها ماهیچه ایتون حال نداشته باشن به نوبت منقبض شن تونوس ماهیچه پلکاتون درحال از بین رفتن باشه !!


یه مشکلی که من دارم خیلی به خواب حساس هستم ، خیلی هم خواستم خواب م رو تار و مار کنم اما تا به حال موفق نشدم . باشد که موفق شوم چون اصلا خوب نیست انیطوری

ادم رکی هستین ؟
به نظر من بیشتر با سیاست هستین تا رک !!

آره زیاد رک نیستم
ناراحت بودنم رو بروز میدم اما خیلی وقت ها هست که دروغ و دورویی اطرافیان رو متوجه میشم اما به روی خودم نمیارم به دلایلی ؛ البته واقعا همین خصلت م باعث شده خیلی سوء استفاده بکنن از اخلاق م و دوست دارم که رک شدن رو بیشتر پیشه کنم

من کیم ؟!؟


ستایش خانم که میگه نرگس
پس فکر کنم با این وضع سوال پرسیدن(مخصوصا تبدیل قاب عکس به وایت برد که به حل سوالات معما و هوش هم علاقه دارین ) هم نرگس خانم هستین

فعلا

ممنون ک شرکت کردین
خوشحال شدم
فعلا

[Majid_GC]

مــــــــــن بازم مزاحم شدم

اختیار دارید شما مراحم هستین ، مزاحم فقط همون سعید ه

اینبار بگم قبلیا رو نرسیدم بخونم دیگه فکر کنم پرتم کنید بیرونمیدونم هر گفتار شما نصیحت و تجربه ایست بر دوش ما جوانانجدا از شوخی بعد این پست میخونم

، اشکال نداره بعد بخونید ، نصیحیتی باز نیاز داشتید تشریف بیارید

درسا خوب پیش میره؟؟ترمتون شروع شده؟؟

دیروز شروع شد
بله خوبه تقریبا

با داداش امیرعلی کلاس مشترکم دارید درسته؟؟

نه دیگه ما دانشکده مون خیلی از هم دوره دو قطب مختلف دانشگاه اصفهان ه
اما این ترم میخوام اندیشه دو رو کد گروه رو عوض کنم برم سر کلاس شون

مواظب داداش امیرعلی باشید اذیتش هم نکنید

یک مارموز (بدجنس سیاست مدار )ی هستن ایشون
فعلا ایشون باید کمتر من رو اذیت کنه


رمان مطالعه میکنید؟؟اگه بلی اسمشم بگید لطفا

نه خیر ، دوست ندارم ، قبول دارم هنر و سبک ارزشمندی هست اما من چون هرچیزی که میخونم با هدف هست و دوست دارم بر افکار م تعالی ببخشه و نه فقط لذت بردن برای همین طرف نرفتم تا حالا


گفتید هنرمندید از کار های هنریتون برامون قرار میدید در تاپیک؟؟


نه حالا در اون حد
یه هفت هشت تا تابلو رنگ و روغن و دو تا با مداد رنگی که مربوط میشه به سه چهار سال پیش که در گیره کنکور نشده بودم
چشم میزارم

چشمه های ذوقتون چرا خشکید؟؟

نمیدونم حقیقت ش ...
دیگه اصلا قافیه ها تو ذهنم شکل نمیگیره
نمیدونم میخوام چی بگم ، چی کار کنم
البته اولین شعرم رو هم بگم کدوم بود ، که فکر نکنید واقعا شاعر بودم ، صرفا یه سری نوشته ست در واقع

http://www.njavan.com/forum/showthre...%B1&highlight=


خاطره ی چگونگی عضو شدنتون تو سایت رو میگید؟؟


من حدودا چهار سال پیش دوم دبیرستان یه سری ایده ها برای اختراع و ثبت داشتم
دنبال کسی میگشتم که بهم کمک کنه که ادامه راه رو برم
دیدم چند تاپیک مشابه مشکل من هستن که آقا حسین مدیر تالار اختراعات و آقا مسعود msd21 جوابگو بودن در اون ها ، البته عرفان هم پاسخ میداد
این شد که عضو شدم و اولین تاپیک م رو زدم

http://www.njavan.com/forum/showthre...%A9&highlight=

و کلی مزاحم آقا حسین شدم تو پ.خ و یه سری ها ش رو هم به جاهایی رسوندم و البته نه ثبت ، بعد هم که تغییر رشته دادم رفتم تجربی پیش رو ، به کل مسیر زندگی م رو عوض کردم و دیگه دنبال شون نرفتم و ادامه ندادم
البته چیز که یادم هم هست وقتی این تاپیک رو زدم
مسعود اومد تو پ.خ بهم گفت نوع نوشتن به نویسندگی میخوره و استعداد داری و ادامه بده و من هم ناراحت شدم گفتم منظور تون این هست که به درد مخترع بودن نمیخورم و و و (سرتون رو درد نیارم)

شده بخواید به گذشته برگردید و چیزی از گدشتتون رو عوض کنید؟؟اگر تمایل داشتید میتونید توضیح بدید

نه اما یه سری کار های بچگانه رو که انجام دادم کمتر انجام میدادم و بیشتر به منطق و تفکر می پرداختم


الان دیگه چیزی به دهنم نمیرسهمراحمت میشم...

اختیار داری خیلی ممنون که شرکت کردی خوشحالمان نمودندی

[hiis]

...

[Sa.n]

تا اينجا از دوستان كه زحمت شركت رو كشيدن متشكرم و همينطور آقا مجيد كه صبر و شكيبايي به خرج دادند و با حوصله به سوالات پاسخ دادند
تا اينجا كه ميبينيم صندلي رو به پودر شدن هست
اما از دوستاني كه هنوز شركت نكردند خواهشمندم كه امشب و نهايتا تا فردا شركت كنند چون فردا روز آخر هست
متشكرم از همه

[Majid_GC]

سلام مجید جون

سلام مهدی جون

خودت میدونی که به دلایلی کلا پست نمیدم زیاد منتها گفتم حتی یک پست هم که شده باید تو صندلی داغ مجید جون باید داد چون بالاخره تبرکه و انرژی مثبت داره کلا این کار . باشد که خیر دنیا و اخرت نصیب من بشه

خخ چاکر مهدی جون ؛ لطف کردی و منور ترکوندی اینجا

مجید خوبی گلم؟

مرسی عجقم تو خوبی ؟

میگم وقتش نیست برای م. محسن (مازرون سابق ) زن اختیار کنیم؟ چه زنی رو با چه ویژگی هایی براش بگیریم؟

والا وقت ش که هست ؛
پسر به این آقایی هم اصلا دیگه کمه
شوهر هم که دیگه پیدا نمیشه هیچ جا
در نتیجه باید اقدام کنیم
خب
اولا به نظرم باید احساسات و درک هنری خوبی داشته باشه تا بتونه ایشون رو درک کنه
مورد بعدی اینکه با درک و شعور و کمالات باشه
از هر انگشت ش هنر سرازیر بشه

کلا اینکه ما به هرکسی نمیدیم ش


حس نمیکنی م . محسن عاشقه الان ؟ اخه مدیر تالار ادبیات چطور میتونه عاشق نشه یا عاشقش نشن؟

آها خب رو این مورد هنوز ریز نشدم ایشالا تشریف آورد اصفهان ؛ کامل آنالیز ش میکنم ،

اصلا یه خانم اصفهونی هم براش میگیریم از هر انگشت ش هنر بباره


مجید تو دانشگاه جزوه که نمیگیری؟ خودت مینویسی یا خانومهای کلاس دفترشونو با کمال میل میدن برا خودت پاک نویس کنی؟

خودم که نمی نویسنم آخه دست م خسته میشه
مهدی اصلا من نمی دونم چرا این خانم های دندونی اینطوری هستن با کمال میل میرن جزوه شون رو میزارن قسمت زیراکسی برای رضای خدا
اما خب خانم های دارو اینطوری نیستن تا جایی که اطلاع دارم با میل و شوق و رو در رو جزوه میدن
خلاصه قسمت نشده ، خدارو شکر(الکی مثلا من پلی کپی رو بیشتر دوست دارم )

امیر علی زن نمیخواد مجید؟ حس میکنم این دکتر ما زن میخواد .. به نظرت چطور ادمی رو باید براش بگیریم که بتونه با امیر علی سر کنه؟

تو این موارد با من حرف نمیزنه کلک

والا برای این خانم محترم میتونم یه پست جدا خصوصیات بنویسم
اما در کل و خلاصه خیلی دوست داشتنی هست خودش اما خب یه سری اخلاق های نامطلوب هم داره البته با من داره فعلا ؛ در مورد خانم رویت نشده این اخلاق ها
خب
خانم ش باید اهل هیجان و شور باشه ، مثل خودش در لحظه تصمیم گرفتن رو دوست داشته باشه
از متنوع بودن اتفاقات لذت ببره
خود امیرعلی هم بیشتر به زندگی پرهیجان تمایل داره تا یه زندگی پر آرامش به نظرم
البته خوب تحلیل من بود


ستایش چرا اینقدر خرخونه مجید؟ یه توصیه و هشدار بهت ارزانی بنوما یا شیـــخ

از دور داد میزنه خر خونه
بنده با کوله بار تجربه بهش میگم
دنیا دو روز ه
ارزش نداره وقت ش رو زیاد صرف درس کنه

و توصیه دوم هم این است هرچیزی کم ش خوبه

امیدوارم مورد هدایت قرار بگیرند


مجید دوستم داری؟ من که عاشقتم . بوچ بوچ

خیلی ، منم عاشقتم عجیجم بوس بوس


فهلا

ممنون که شرکت کردی بسیار خوشحال شدم

[Majid_GC]

​درود مجید جان
پاسخ هات بسیار عالی بودند
مخصوصا اون پاسخت در خصوص اون شعر که پاسخت بسیار هنرمندانه و خوب بود. میایی تالار ادبیات؟ یه پست خوب برات در نظر گرفتما!!!! گرچه مثل امیرعلی به پاسخ مدنظرم نرسیدی و از عزیز اصفهانی بعدی باید این سؤال رو مجدد بپرسم !!!

ممنون اختیار داری
فعلا یکم سرم شلوغه اما باعث افتخارم هست انشالا مزاحم تون میشم

در مورد عکس ها هم بسیار خوب اشاره کردی، چون این عکس ها رو خودم انداخته بودم،سوای کیفیت نه چندان خوب آن همیشه دنبال هدفی تو اون بودم که تو عکس ها یا به هدفم اشاره کردی یا یه برداشت دیگه و البته صحیح از اون ارائه دادی
به عنوان مثال تو عکس غروب قطار می خواستم این نکته رو ثبت کنم که وقتی قطار زندگی من نوعی به غروب مسیر خودش برسه باید تمکین کرد و وقتی قرار بشه این قطار عمر به غروب برسه نمیشه جلوش رو گرفت ( تعدد ریل ها )

واقعا نمی دونستم عکس ها از نگاه ذهن خودت هست ؛ واقعا قابل تحسین هست
و بسیار زیبا و هنرمندانه چون احساسات عکاس به خوبی قابل انتقال بود

قطار عمر که به غروب رسید بی شک نمیشه جلو ش رو گرفت


می خواستم چند تا سؤال درخصوص مازندران از شما بپرسم تا لاجرم دلشیفته مازندران بشی که خودت اعتراف کردی دلشیفته مازندران هستی !!!
ان شاءالله اگر عمری باقی بود و خدمت رسیدم در این خصوص بیشتر صحبت خواهیم کرد
با سپاس از پاسخگویی عالی و البته صبورانه ات

اختیار دارید باعث افتخارم بود
انشالا خدمت از ماست
ممنون از شرکت ت بسیار از سوالات ت لذت بردم