دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

[Capitan Totti]

چن وقت پیش رفتم عروسی یکی از دوستام

و سنگ تموم گذاشتم !! (البته از لحاظ مهمانداری و چای ریختن و اینا )

حالا با زنش اومدن خونمون

در آورده یه عروسک به من به پاس خدماتم "اهداء" کرده

یکی نیست به این بگه من اصلا بعمرم عروسک از نزدیک ندیدم

منم کتاب "پدر این شخص " رو که پدرشون داد بهم،

"اهداء" کردم به عروسکه

اینم عکسش

["مهدی"]

یکی از چیزهایی که همیشه آزارم میده تصمیم اشتباهیه که 4 سال پیش گرفتم....کاش به جای دبیرستان, هنرستان سوره میرفتم.
بدترین چیز اینه که نزارن از استعدادت استفاده کنی. عین این میمونه که بهترین راننده باشی ولی ماشینی نداشته باشی.
یکسال روی البوم یک نفر کار کردم ولی اون نتیجه ای که از بازخوردها انتظار داشتم رو نگرفتم.
به هر حال یه درخت سیب؛ هیچوقت هلو نمیده ....

[تووت فرنگی]

چقدر دلم براى دوستان قديمى نخبگان تنگ شده، براى مسئله هاى هوش محمد و شيطونى هاى رها...

[parnian 80]

چن وقت پیش رفتم عروسی یکی از دوستام

و سنگ تموم گذاشتم !! (البته از لحاظ مهمانداری و چای ریختن و اینا )

حالا با زنش اومدن خونمون

در آورده یه عروسک به من به پاس خدماتم "اهداء" کرده

یکی نیست به این بگه من اصلا بعمرم عروسک از نزدیک ندیدم

منم کتاب "پدر این شخص " رو که پدرشون داد بهم،

"اهداء" کردم به عروسکه

اینم عکسش

لطف کرده
ولی به یه نظامی نباید عروسک میداد
البته نظامی ای که گل میذاره لای کتابش....
تیمسار خودت قضاوت کن
عکستم من ندیدم برای من نیمده

[Capitan Totti]

لطف کرده
ولی به یه نظامی نباید عروسک میداد
البته نظامی ای که گل میذاره لای کتابش....
تیمسار خودت قضاوت کن
عکستم من ندیدم برای من نیمده

یادم باشه منم بعدا برم خونشون یک عدد شامپو بچه !! بهشون بدم

http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_20127295821411719903.4786.jpg

[saamaaneh]

سلام دوستان

خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم


اومدم یه خبر خوووووووووووووووووووووووو وووووشششششششش بدم






فعلا نمیگم

حودتون حدس بزنین

به امید خدا فردا ساعت 4 یه اتفاق خیلییییییییییییییییی خوب در راهه.....

همگی التماس دعا .....


من فردا 4 کلاسم ان شاءالله...
شما حدس بزنین تا من بیام

آبجی کم مونده به ساعت 4 هاااااااااااا


ما منتظریـــــــــــــــــم

همیشه خوش خبر باشی خانــــــــوم



ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ ـــــــ ــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ ـ ــ ــــــــ

از دیروز تو زمان حال زندگی نمیکنم؛ فقط تو هفته گذشته اینموقع و هفته آینده همین موقع هستم!!


*روز جمعه؛ 3 مهر 93؛ به ساعت 12:34*

[parnian 80]

یادم باشه منم بعدا برم خونشون یک عدد شامپو بچه !! بهشون بدم

http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_20127295821411719903.4786.jpg

عجب ایده ای
ممنونم اومد عکسش
هه چه به هم میان

[تووت فرنگی]

باور کنيد هرچه بيشتر دوست داشته باشى کمتر دوستت خواهند داشت، هرچه بيشتر مهربانى بگذارى، بيشتر بدى نصيبت مى کنند، هر چه ساده تر باشى، کلاه گشادترى سرت خواهند گذاشت، هر چه متواضع تر باشى،سوارى بيشترى مى گيرند...و هر چه زياد در قلبت باشند، يک روز، زيادى مى شوى، لطفا لطفا لطفا بد شويم آنوقت کمتر آزار خواهيم ديد.. کمتر خواهيم شکست.. گاهى بايد ديگران را شکست، نگاهشان نکرد تا بفهمند ليوان شکسته نيستيم تا بيرون ريخته شويم و آخ نگوييم، دلى هستيم سراسر درد و شايد بيشتر از نارو و کلک، دستى مهربان مى خواهيم تا بر سرمان بکشند..

[سونای]

آبجی کم مونده به ساعت 4 هاااااااااااا


ما منتظریـــــــــــــــــم

همیشه خوش خبر باشی خانــــــــوم



ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ ـــــــ ــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ ـ ــ ــــــــ

از دیروز تو زمان حال زندگی نمیکنم؛ فقط تو هفته گذشته اینموقع و هفته آینده همین موقع هستم!!


*روز جمعه؛ 3 مهر 93؛ به ساعت 12:34*

سلام اجی

خب اخه دوستان اس دادن که خبرشو گذاشتن اخ نمیدونی که سر همن کلاس ناراحت از دست دادن مشت لق ها بودم

حالا دیگه اینجم بگم دیگه مایده جونموووووووووووو

ووووووووووووووووووووو


ووووووووووووووووووووووو


ووووووووووووووووووووووووو وووون


عروس شد

دیگه بهش اس ندادم مث معصومه سر عقد درگیر اس های من نباشه


کلی برنامه داشتیما با هم... قرار شده بود بعد کنکور کلی گردش و اینا بریم...اجیم از دست رفت


---------------------------------------------------------------------

[Capitan Totti]

سلام اجی

خب اخه دوستان اس دادن که خبرشو گذاشتن اخ نمیدونی که سر همن کلاس ناراحت از دست دادن مشت لق ها بودم

حالا دیگه اینجم بگم دیگه مایده جونموووووووووووو

ووووووووووووووووووووو


ووووووووووووووووووووووو


ووووووووووووووووووووووووو وووون


عروس شد

دیگه بهش اس ندادم مث معصومه سر عقد درگیر اس های من نباشه


کلی برنامه داشتیما با هم... قرار شده بود بعد کنکور کلی گردش و اینا بریم...اجیم از دست رفت


---------------------------------------------------------------------

آبجی "مونا" ارواحنا فداه

من فکر کردم عروسی سمانه است

نمیدونم چرا چنین فکری به ذهنم خطور کرد !!