درياي پارس، در اوستا و نوشته‌هاي پهلوي و شاهنامه

1- بررسي واژه

واژه دريا در اوستا به گونهء زَرَينگهzarayangh آمده است, و اين نام دربارهء دريايي است كه در اوستا «وُاوروكَش» Vo-oorookash خوانده ميشود.

«وُاوروكَش» خود از دو بهر برآمده است:

بخش نخستين آن؛ «وُاورو», برابر با پر و بسيار است, و بخش پاياني آن «كَش», برابر با مرز و كناره است و بر روي هم واژهء «وُاوروكَش»= پرمرز و بسيار كناره است.

اين واژه در نوشته‌هاي پهلوي, بگونهء «فراخْوْكَرت» fraakhvkartدرآمده است كه بخش نخستين آن, همان ”فراخ“ و بخش پاياني آن نيز ”كرت“ , يا ”كَش“ و ”كشه“ است و آن نيز بسيار كناره و فراخ مرز و كرت است و در زبان فارسي, اين واژه را «فراخكرد» مي‌خوانند!

گونهء ديگر واژهء «كش» در اوستا, «كَرْشْ» است كه بخش نخستينِ «كَرش وره=كشور» را مي‌سازدو بررويهم, كشور جايي استكه با «كشه = خط = خد» يا نشانه‌اي كه از زدنِ خيش بر روي زمين پيدا مي‌شود, از ديگر جايها جدا ميگردد.و پيشينيان, زمين خويش را از زمين همسايگان, با زدن خيش ونشانهء آن, جدا مي‌كردند.

اما «زَرَينگه» اوستايي, در زبان پهلوي, بگونهء «زِره» درآمده است, در زبان فارسي , با دگرگون شدن «ز» به «د» دريا خوانده مي‌شود.چنانكه واژهء «دْرَنْ‌يَ» فارسي باستان در اوستا «زْرَن‌يَ» و در سانسكريت, «هْرَنْ‌يَ» خوانده مي‌شود