چون شمعم و سرنوشت ِ روشن، خطرم
پروانهٔ مرگ پر زنان دور سرم
چون شرط ِ اجل بر سر از آتش تبرم
خصم افکند آوازه که با تاج زرم!
اکنون که زبان شعله ورم نیست، چو شمع
وز عمر همین شبم باقی ست، چو شمع
فیلم نه به یاد ِ هیچ هندوستانی
پس بر سرم آتشین کجک چیست، چو شمع؟
از آتش دل شب همه شب بیدارم
چون شمع ز شعله تاج بر سر دارم
از روز دلم به وحشت، از شب به هراس
وز بود و نبود خویشتن بیزارم
اخوان ثالث


 
            
            
 
            .gif) 
	
 پاسخ : هی روزگار....
 پاسخ : هی روزگار....
                 
                    
                    
                    
                         پاسخ با نقل قول
  پاسخ با نقل قول
 
             
	

 
             
	


 
             
.gif) 
	
 نوشته اصلی توسط sr hesabi
 نوشته اصلی توسط sr hesabi
					




 
            .gif) 
	

 
            .gif) 
	

 
            .gif) 
	

 
                         
			

علاقه مندی ها (Bookmarks)