دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: یلدای مردگان

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32327
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض یلدای مردگان

    همیشه در حالی که...



    یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده!



    یه عالمه اشک توی چشماته!





    یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده...



    باید بگی : خب دیگه... واسه همیشه خدافظ ...





    **************
    سال 88 بود پدر بزرگم مریض بود سکته کرد.ناراحت خاله ام بود برای همین مریض شد
    خدا رحمتش کنه. وقتی بچه بودم همیشه میگفت تو شوهر کنی دو روزه میفرستنت
    آخه بچه بودم تند تند قهر میکردم.. خبلی باهم جور بودیم وقتی خاله ام میخواست بره
    کرمانشاه ویک جورایی از فضای اینجا فرار کنه. آقام نرفت گفت نیام.نمیتونم اینا نبینم
    اخه اقا بزرگم هر روز خونه ما بود.روزی 5 بار سر میزد .. همیشه ایفون زنگ میخورد
    میگفتم کیه؟ میگفت حانیه؟؟ میشناختمش. در باز میکردم. واسش... نور به قبرش بباره
    خیلی دوستش داشتیم. از وقتی اون رفت زندگی ما تلخ شد.. شاد نشدیم..نمیدونم جرا
    نه. اصلا ناشکر نیستم هاا. فقط دلم براش تنگ شده.. احساس میکنم بودنش ارامش
    تموم خونه ها بود.. وقتی رفت خاله ام دومین ضربه خورد.. ای وای من.. چقدر عذاباقا یادته یک بار از سر یک موضوع با تو مامان بزرگ قهر کردم. شب نشده اومدی بهم
    گفتی کارت نباشه بخدا فردا صبح میرم شکایتشون میکنم. یادته گریه کردم. گفتم اقا اقا جونم. دلم واست تنگ شده. الان دقیقا میشه 4سال تو پرکشیدی اقا جون .. میشه6 سال که مبینا ومهنا ازمون جدا شدن وخونه عموشونن. میشه 6 سال زندگی خاله ام
    تباه شد.. میشه 4 سال داداشم ازدواج کرده.. میشه 4 سال گریه میکنم.میشه 6 سال
    مبینا ومهنا سر کوچمونه. اما ندیدم. میشه 6 سال که مبینا پیش خودم بود گفت مامانم؟اقا یادته وقتی شوهر خاله مرد مبینا پیشم بود؟؟ یادته اومدی خونمون. گریه میکردیماقا یادته من ومبینا همیشه باهم دوست بودیم. اخ خدایا چه دردی دارم. خدا رحمتتونکنه.. انشا الله نور به قبرتون بباره...انشا الله چشم خیرتون بدرقه ما باشه..
    اقا وعمو یوسف. داداش همایون. دایی بهرام. دایی مهدی..خاله مرضیه
    مادر بزرگ قیصر (هرگز ندیدمت). عمه ها (ندیدمتون اسمتون برام نگفتن)

    ای روله عزیزم. ای عزیز خردسال از دست رفته خودم محمد جانم. که اکر زنده بودی الان 2 سالت بود.. و همه وهمه وهمه . که الان زیر خروار ها خاکید...درسته . نمیتونم بیام سر خاکتون. اما از همین راه دور میگم. پیشاپیش یلداتون مبارک.
    هرچند شما به یلدا احتیاج ندارید. اما یلدای با شما بودن صفایی داشت...

    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  2. 5 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32327
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : یلدای مردگان


    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  4. 4 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •