وقتی رفیق رفت ،زخود نا امید شد
آنقدر گریه کرد که باران شدید شد
جا مانده بود از همه دوستان خود
در فکر استخاره و راه جدید شد
یک لحظه شد هوایی مشهد دلش ، پرید
از پشت خاکریز شبی ناپدید شد
آغوش باز کرد خراسان به سمت او
وقتی که عاشقانه به مشهد رسید ، شد ...
قفلی به آن ضریح مطهر شبانه روز
رمز رضا رضا به زبانش کلید شد
آقا قسم به مادر پهلو شکسته ات
اینجا نمی توان ز شما ناامید شد
می گفت شاید اینکه لیاقت نداشتم...
اما گرفت حاجت خود را و دید شد
یک هفته بعد ، حمله ی والفجر هشت بود
آمد خبر که عاشق مولا، شهید شد
اسماعیل سکاک
امروز برای شهدا وقت نداریم
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است
ما بهر ملا قات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل ما
اندازه یک قبله دعا ، وقت نداریم
در کوفه تن ،غیرت ما خانه نشین است
بهر سفر کرب و بلا ، وقت نداریم
تقویم گرفتاری ما پر شد ه از زرد
ای سرخ ، گل لاله ، تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم
خوب است ، ولی حیف که ما وقت نداریم
منبع: شعر رو از یادداشت های کاربری خانم *meh* کپی کرده ام
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)