سلام دوستان
من پسری هستم19ساله که تا الان با هیچ دختری نبودم.ولی سال سوم دبیرستان ار یکی از دبیرام خیلی خوشم اومد (بدون دلیل خاصی)بعد از یه مدت از راه اس ام اس و کادو علاقمو بهش نشون دادم.اونم یه روز زنگ زد و گفت که بریم بیرون.رفتیم و کل دوران زنوگیشو تا زمان حال برام تعریف کرد.و در ضمن صحبتاش و بعد از معرفی کامل خانوادش گفت یه دختر داره که از من 3سال کوجیکتره. و درباره دوست پسر و دوست دختر کاملا با هم حرف میزنیم .منم از اون روز به بعد عاشق دختری شدم که نه دیدم و نه میشناسمش ونمیتونم به کسی دیگه فکر کنم و نمیدونم چه جوری به معلمم بگم.سوال من از شما دوستان گلم اینه که ایا دبیرمم منو دوست داره یا نداره؟ چه جوری عشق و علاقمو بهش ثابت کنم که مردم نگن واسه دخترست؟و حتی بعضی وقت ها تو خیالم با هاش حرف میزنم و فکر میکنم اونم داره جواب میده ترو خدا راهنماییم کنید دارم 40 میشم.در ضمن دبیرمونم اقاست.
کاربر فعال سایت
سلام دوست گرامی
گفتن که من با دخترم درباره دوست پسر و دختر حرف میزنیم.بعد از تیم مورد علاقه دخترشون گفتن.از سنشون .از خصوصیات /اهری.و محل تولدشون.
الان هم باهم درارتباط هستیم ولی خیلی کمتر از سابق
علاقه ی بسیار شدید و بدون هیج دلیل خاصی
نه بازم خیلی بهش علاقه دارم و علاقم کمتر که نشده بیشتر هم شده
در باره سوال اخرتونم باید بگم که نمیدونم ولی کل فکر و زندگیمو گرفته دختری که تا الان حتی یکبارم ندیدمش و نمیشناسمش ولی فکر میکنم که عشق پاک و مقدسیه
کاربر فعال سایت
خب چه دلیلی داشت که در مورد دخترشون باشما صحبت کنه ؟ شما مطرح کردین ؟
بله ، من متوجه علاقه تون به استادتون شدم
میتونم بپرسم استاد چه درسیتون بودن ؟؟
عشق پاک و مقدس از نظرشما چه عشقی هست ؟
به این فکر کردین که این امکان هست که تحت تاثیر حرفای استادتون قرار گرفته باشین و علاقه ای که به استادتون دارین رو به دخترش تعمیم دادین
کاربر فعال سایت
سلام دوست گرامی
پیشنهاد میدم شمارتونو پاک کنین ، فقط در سایت میتونیم به سوالات شما جواب داده و با شما در ارتباط باشیم
اگه صحبتی هست که نمیتونین عمومی بیان کنین ، بهم پیام خصوصی بدین
.........................................
خب به نظرتون این عشق چطور به دست میاد ؟
همونطور که خودتونم میدونین ذهن شما کلا درگیر چیزی شده که میشه گفت ممکنه واهی و بیهوده باشه ، چون به طور خاص هم شما بهش فکر نمیکنین
یعنی همه جوانب رو نمی سنجید و نتیجه این میشه که 2 سال بعد میبینین ، ساعتهای مفیدی رو صرف چیزی کردید که خودتونم باورش نکردین هنوز
بیاید واقع بینانه نگاه کنیم ، شما عاشق کلام استادتون شدین نه دخترش ، کمی فکر کنین ، بعد جواب منو بدین ، حداقل به خودتون
شما تو سن خاصی این صحبتهارو دریافت کردین که من البته نمیدونم پشت این حرفهایی که استادتون زده چی بوده ؟ بحث از کجا شروع شده بوده که به اینجا ختم شده
ولی شما میرین دانشگاه ، تو جامعه حضور پیدا میکنین ، نمیتونین با خودتون یک حرف رو یدک بکشین ، برای یک بار هم که شده واقع بینانه تر به قضیه نگاه کنین
سلام دوست گرامی
چه کاری بکنم که الان بتونم فراموشش کنم؟چون کل زندگی و درس خواندن و خوابم را ازم گرفته و ثانیه نیست که بهش فکر نکنم و با این وضعیت و تو این امتحانات هم اصلان نمیتوانم درس بخوانم .ترم قبلی کرمانشاه بودم ولی نتوانستم تحمل کنم و با هزار مکافات و سختی انتقالی گرفتم او مدم همدان .یعنی ساذه بگم زندگیمو گرفته
کاربر فعال سایت
سلام
الان شما به خاطر اینکه ازشون جدا نشین اومدین همدان یا به خاطر اینکه ازشون دور بشین ؟
چیزی که هست، درواقع اینه که یه موجود خیالی که نه صداشو شنیدین و نه خودشو دیدین ، تو ذهنتون ساختین و مطمئنا تمام ایده آل هایی که مدنظرتون هست رو بهش نسبت دادین
درسته ؟ الان شما اون دختر رو با چه صفات ظاهری و شخصیتی ای ، توصیف میکنین ؟
بهتره بدونین واقعیت با خیال ، خیلی فرق داره ، این رو یک فکر قلمداد کنین
و فکر میتونه تحت کنترل شما قرار بگیره ، وقتی فکر تغییر کنه ، در ادامه ، احساس هم عوض میشه
در قدم اول شما بهتره ، ارتباطتون با استادتون رو کمتر و کمتر کنین به مرور ..... وقتی این ارتباط کمتر و کمتر بشه ، صحبتهایی که راجع به این دختر گفته میشه کمترمیشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)